تا خیال دلکشت گل ریخت در آغوش چشم
صد بهارم نقش زد بر پرده یِ گل پوش چشم

مردم بیگانه را یارای دیدار تو نیست
خفته ای چون روشنایی گرچه در آغوش چشم

وقت آن آمد که ساغر پُر کنیم از خون دل
کز می لعلت تهی شد جام حسرت نوش چشم

چشم و دل، نادیده، بر آن جسم پنهان عاشق اند
آفرین بر بینش دل، آفرین بر هوش چشم

آتش رخساره روشن کن شبی، ای برق عشق
تا چراغی بر کُنم در خانه یِ خاموش چشم

مژده یِ دیدار می آرند؟ یا پیغام دوست
اشک شوق امشب چه می گوید نهان در گوش چشم

می رسد هر صبح بانگ دلنوازت، ناز گوش
می کشم هر شب شراب چشم مستت، نوش چشم

در غبار راه او، ای سایه بینا شو، که من
منت صد توتیا دارم ازو بر دوش چشم

  #هوشنگ_ابتهاج


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب این وبلاگ

محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

فردایی دیگر صفحه شخصی حجة الاسلام شیخ محمد رحیمی بهشتِ مَن نوشته های یک پسر قمی عمران و معماری ده نکته طلايي براي خريد صندلي دانلود رایگان نمونه سوالات اتوماسیون اداری amozeshh Headset DL آبیاری قطره ای - آبیاری اتوماتیک - آبیاری تحت فشار