یکروز می آیی که من، دیگر دچارت نیستم
از صبر ویرانم ولی، چشم انتظارت نیستم


یکروز می آیی که من، نه عقل دارم نه جنون
نه شک به چیزی، نه یقین، مست و خمارت نیستم



شب زنده داری می کنی، تا صبح زاری می کنی
تو بی قراری می کنی، من بی قرارت نیستم


پاییز تو سر میرسد، قدری زمستانی و بعد
گل میدهی، نو میشوی، من در بهارت نیستم


زنگارها را شسته ام، دور از کدورت های دور
آیینه ای پیش توام، اما کنارت نیستم


دور دلم دیوار نیست، إنکار من دشوار نیست
اصلا "منی"در کار نیست، امنم حصارت نیستم.


دکتر افشین یداللهی


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب این وبلاگ

محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

لوله کشی گاز ساختمان در تهران 09122476235 پیش من گاه نوشت های استاد بزرگ سئو سایت و خرید بک لینک elmira Chad آن دوردورها ؛ جایی میان ستاره‌ها عابس