اشعار زیبای مستوره کردستانی :

                                  *********

آن پرى چهره که دوشینه به بزم ما بود
وصف او را نتوان گفت چسان زیبا بود
وه چه بزمى گل و شمع ونى و بربط همه جمع
خنده‏ى جام مى و قهقهه مینا بود
سرخوش از باده من و ساقى و آن طرفه صنم
تا سحر قصه ز نقل و مى و از صهبا بود
از وفادارى و از صبر و شکیبایى و عشق
هر چه زان جمله سخن رفت از این شیدا بود
زاهدالاف مزن نقد مسلمانى تو
خود بدیدم به کف مغبچه‏ى ترسا بود
هر که در مسجد و میخانه به چشم آوردم
همه را دامى از آن زلف سیه برپا بود
دى به غمزه صنمى سلسله مویى بگذشت
دل مستوره و جمعى به برش یغما بود


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب این وبلاگ

محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

منو دنیام صادق آل محمد صلی الله علیه و آله*** سال جهش تولید1399 tajhizbank یک آزمایشگاه کوچک ویلا در سهیلیه و کردان سوالات هنر در خانه 2 رشته مدیریت خانواده خرید و فروش و رهن و اجاره معرفی محصولات ttelectronic ارز دیجیتال