شعرهای ادبی / کلمات جدولی



آسانی:سهولت

آگاه:خبردار

آکنده:پر

اثر ابوتراب خسروی:آواز جبرییل

اثر اصغر الهی:قالیباف

از حبوبات:لوبیا

از ماه ها:آذر

از میوه ها:گیلاس

استفراغ:قی

انتخاب کردن:گزیدن  

بالاپوش:ردا

بخشش:وهب

بزرگ:گت

بزرگوار شدن:تشرف

بسیار ملامت کننده:لوامه

بلبل:هزار

به پایان رسید:تمت

بوی پشم سوخته:کز

بی شک:حتما

پایتخت مجمع الجزایر قمر:مورونی

پایتخت مصر:قاهره

پراکندگی:شت

پشت سر:پس

تنگه جنوبی:هرمز

توانایی:یارا

جلوگیری کردن:پیشگیری

جوجه تیغی:راورا

چه چیزی خودمان:چی

چه کسی:کی

خانه پشت به آفتاب:نسر

خط نابینایان:بریل

دمای کم:سرد

دو برابر:دوبل

دوباره ساختن:بازسازی

دوسیه:پرونده

دیرینگی:قدمت

راننده ناو:ناوبر

روشن کننده:افروزنده

روی شکم خوابیده:دمر

زمین آماده کشت:ایش

سپهبد نیروی دریایی:دریاسالار

سرپیچی از فرمان:تمرد

سردسته:سردمدار

شامل شدن:عم

شامل تر:اعم

شبانگاه:مسا

صاحب:ذا

ضربه به پهلو:سقلمه

ظرف ها:ظروف

غذایی از نخود و گوشت:فلافل

غلامی:بردگی

فرشته مرگ:عزرائیل

فریاد:جار

فطرت:ذات

قطعه زمین سبز میان صحرا:واحه

گردآوری نیروها:بسیج

گشودن معما:حل

گوسفند شاخ دار:تکل

گونه:جور

لطیفه ها:هزلیات

مترسک:هراسه

متصدی:مسئول

مروارید:در

معطر و خوشبو:عنبری

منظور:مراد

مهمانی:ولیمه

میوه گرمسیری:مور

ناامیدی:یاس

نام آذری:آد

نشانه مفعولی:را

نقره:سیم

نوعی آش رقیق:سوپ

نوعی انگور:عسکری

همسر دوک:دوشس

واحد شمارش توپ:عراده

ورزش:اسپرت

ورزش مفرح تابستانی:شنا

ورق برنده بازی:آتو

کاغذ نامرغوب:وب

کشور آفریقایی:اتیوپی

کشور اروپایی:سوییس

کمک کننده:یاور

یک عدد:یکی


آنکه اختیار کامل دارد:تام الاختیار

اثر پا:رد

ادعا کردن:دعوی

از اشکال هندسی:مکعب

از حروف یونانی:امگا

از حروف یونانی:دلتا

از حروف یونانی:گاما

از روی عمد:متعمدا

از روی قصد:عمدا

از سوره ها:دخان  

اسب چاپار:یام

افسوس:وای

ایالتی در اسپانیا:باسک

با صراحت سخن گفتن:رک گویی

بازگشت صوت:اکو

بندگی کردن:اسر

به پرواز در اوردن:پراندن

به طور رسمی:رسما

بیماری:دا

پایتخت اردن:امان

پرسش از مکان:کجا

پشیمان:نادم

تمام و کامل:تام

جا و مکان:بنک

حرف ندا:ای

حرف ندا:یا

حفر شده:کنده

حق اشتراک:آبونمان

خشم ناشی از رنج و اندوه:دقدلی

خوش خوان:قرا

دانستن:شناختن

:سارق

دفترچه حساب های خرده ریز:دستک

دلداده:بیدل

دوری از هم:جدایی

دوست و همدم:یار

رنگ زرد روشن:لیمویی

روستا:آبادی

زن زیبارو:جمیله

زندگان:احیا

ستاره کم پیدا:سهیل

سرچشمه:منبع

سرگشته:منگ

سلول:یاخته

سنگسار کردن:رجم

سوگند خورنده:قسام

شخص:کس

شرم اور:ننگین

شهری در آلمان:کلن

صدای جوشش آب:قل

صمیمی و خالص:یک رو

طایفه:ایل

طرف:ور

عامل وراثت:ژن

عرق کردن:تعرق

فیلمی با بازی باران کوثری:نسل جادویی

فیلمی با بازی لادن طباطبایی:یک وجب از آسمان

فیلمی با بازی کتایون ریاحی:ماه مهربان

قصد و عزم:آهنگ

قطعی برای کتاب:وزیری

گلی زینتی:ارکیده

لعاب:ورنی

ماه خارج:اوت

مدافع فوتبال ایتالیایی:کیه لینی

مدرس دبیرستان:دبیر

مرد درشت بی فرهنگ:نره خر

منسوب به دست:دستی

نبرد کننده:محارب

نشستن:جلوس

نصف چهره:نیم رخ

نهاد و فطرت:سرشت

واحدی در حجم:سیسی

ویتامین انعقاد خون:کا

کار زیاد بی نتیجه:سگ دو

کار سرسری:سمبل

کارهای نیکو:خیرات

کارکنان:عوامل

کفایت کننده:مکفی

کوچک و ریز:فسقلی


اتاق تهیه چای و قهوه:آبدار خانه

اثر آلفونس دوده:پتیشز

از سنگ های گرانبها:یشم

از سوره ها:مدثر

از شاعران معاصر:محمد تقی بهار

از مشتقات مرفین:هروئین

اسب رستم:رخش

افراد مورد اطمینان:امنا

اهل آذربایجان:آذری

اهل ادب:ادبا  

باریک بین:دقیق

بالای فرنگِ:آپ

بالن:وال

بی پدران:ایتام

بیماری:دا

پایتخت زامبیا:لوساکا

پایتخت گواتمالا:گواتمالا سیتی

پایداری و استواری:قرار

پایمال شده:لگدکوب

پرستش:یسنا

پسر مازنی:ریکا

پشت سر:ماورا

پشیمانی:ندامت

پنهانی:نهانی

تازه:نو

ثمر دهنده:بارور

جایی که سایه باشد:نسار

جد:نیا

جوشی مخصوص تعمیر ظروف مسی و برنجی:لحیم

جیحون:آمودریا

حرف نهم یونانی:یتا

حقی در سازمان ملل:وتو

خرده گرفتن:ایراد

خنده آور:کمیک

خوش قدم:نیک پی

خوشبخت تر:اسعد

در حال غل خوردن:غلتان

درد چشم:رمد

درون دهان:بج

درونی و باطنی:ذهنی

دریدگی در لباس:چاک

دریوزه گری:گدایی

دشوارتر:اشق

دوم:ثانی

رگ:ورید

روح:روان

زردن قلب:تپیدن

زشت:انر

زیبا همچون ماه:مهوش

ستاره دنباله دار معروف:هالی

سعی:کوشش

سلاح انفجاری:بمب

شیوا:رسا

علامت تفریق:منها

غذای آبکی:آش

فتوگرافر:عکاس

فرمان کشتی:سکان

قانون گزار:مقنن

گرفتنی است نه دادنی:حق

گشوده:وا

گمراهی:غی

گوشه نشینی:عزلت

لاف زدن:قپی آمدن

لاف و گزاف:هارت و پورت

لشکر ها:جنود

ماده دارویی استعمال خارجی:پماد

متمایل به یک جهت:یک وری

مرا دریاب:ادرکنی

ملحق شدن:پیوستن

منحل کردن:برچیدن

موجود شونده:کاین

نتیجه:ثمره

هراس:ترس

واحدی در سطح:آر

وعده بد:وعید

کبد:جگر

کلید:مفتاح

کمپ:اردو

یاقوت:یاکند


آحاد و کسان:نفرات

آزادراه:اتوبان

آغاز چیزی:بدایت

آمریکایی:یانکی

ابتیاع:خریداری

اتومبیل سبک:سواری

اثر جمال میرصادقی:کلاغ ها و آدم ها

اثر نیکلای گوگل:شنل

از ایالات آمریکا:فلوریدا

از پیامبران:ادریس  

از سوره ها:جن

از مصالح ساختمانی:گچ

باده:می

باران ریز:طل

بازرگانان:تجار

بانگ وزغ:وغ

بخار دهان:ها

بخشنده تر:ارحم

برادر پدر:عم

به طور خلاصه:اجمالا

بوی رطوبت:نا

پادزهر:تریاق

پارچه ضخیم پرزدار:ماهوت

پدر:آتا

پیراهن آستین کوتاه:تیشرت

تصدیق آلمانی:یا

تو در تو:لابلا

جرم و گناه بزرگ:جنایت

جنگ  ها و فتنه ها:هزاهز

چای فرنگی:تی

حرف تعجب:وا

حرف نداری:بی

حوصله و شوق :دل و دماغ

خنک:سرد

خوک نر:گراز

داخل:تو

دارای پوشش اسلامی:با حجاب

دارو تولید می کند:داروساز

دانه خوشبو:هل

دستگاه باد کردن:تلمبه

دوم:ثانی

دیوار کوتاه:نرا

رود روسیه:ولگا

روزانه:یومیه

زرین:طلایی

زهر بدون پادزهر:هلاهل

زیر پا مانده:له

ساز مولانا:نی

سانسور:ممیزی

شتر:جمل

شمیم:بو

شهر خوزستان:آغاجاری

شهر فارس:مرودشت

شهر مرکزی:نراق

شهرآورد:دربی

ضربه به پهلو:سقلمه

عدد ماه:سی

عضو ترشح کننده هورمون:غده

عظمت و شکوه:دبدبه

عظیم الجثه:یغر

غزال:جیران

غوزه پنبه:وش

گردش:سیران

گفتگو کردن درباره امری:مذاکره

گل سرخ:رز

گیاهی در تولید قند:چغندر

مالک و صاحب:ذو

مخلوطی از آهک و خاکستر:ساروج

مدح و ستایش:ثنا

مرغ افسانه ای:سیمرغ

مسکوت نقره قدیم:درهم

مشغول در امور صنعتی:فنی

ناشایست:ناروا

نرده:تارمی

نصف چهره:نیم رخ

نیتروژن:ازت

هدایت:راهنمایی

هوس باردار:ویار

ویتامین جدولی:کا

کالا:جنس

کتابت:قلم زنی

کشور فلاسفه:یونان

کمپ:اردو


آزردگی:رنج

آونگ:پاندول

اثر سبکتکین سالور:قلعه قهرمانان

از استان ها:قم

از پیامبران:الیاس

اسب آذری:ات

اسباب :وسایل

استفراغ:قی

انجمن:کمیته

بالاپوش:ردا  

بدن:تن

برچسب:لیبل

بردبار:حلیم

به خدمت بزرگی رسیدن:شرف یابی

پرمنفعت:نان و آبدار

پس از این:متعاقبا

پسوند شباهت:آسا

پنکه:فن

پوستین:وت

ترش و شیرین:ملس

تصدیق انگلیسی:یس

جایزه ورزشی:جام

چیره:قاهر

چیره دستی:مهارت

حالت و چگونگی:طور

حداد:آهنگر

حرف ندا:آهای

حقیقت و ذات چیزی:ماهیت

خارج:بیرون

خانه:سرا

خشت پخته:آجر

دارالایتام:یتیم خانه

دلداده فرهاد:شیرین

دورو:منافق

دیوار کوتاه:نرا

رام:اهلی

رهن:گرو

دین هندو:برهمن

رودی در سیبری:لنا

زشت شدن:شناعت

زوبین:مک

زیر پا مانده:له

ستاره:نجم

ستاره ای کوچک:سها

ستون بدن:پا

شهر آذبایجان شرقی:ملکان

شهر بوشهر:عسلویه

شهر خراسان جنوبی:قاین

شهر مرکزی:کمیجان

شهر همدان:فامنین

شکاف باریک روی چیزی:شیار

شکاف میان قلم:فاق

ضمیر اول شخص جمع:ما

طرف:ور

عدد مقدس:هفت

عرق گل محمدی:گلاب

عروسک کودکانه:نی نی

علم اشکال:هندسه

غذای ظهر:ناهار

غمزه:تیبا

قعر:ته

گرانبها:بهایی

گرو:رهن

گمان و پندار:مخیله

گمراه تر:اضل

لطیفه ها:هزلیات

لیاقت:شایستگی

ماست چکیده:لور

مخالف:ضد

مدار مجتمع:آی سی

مرگ:وفات

مسئول آسیاب:آسیابان

معدل:میانگین

نشانه مفعولی:را

نو:ینگی

نوعی لباس مردانه:قبا

واحد شمارش هواپیما:فروند

کارگر:عمله

کتاب مقدس مسیحیان:انجیل

کشور خجسته:یمن

کمی و نقصان:افت

کیسه گردن چارپایان:توبره

یگانه:تنها


آتشگیره:خف

آشیانه مرغ:عش

ابزار هیزم شکن:تبر

اثر شاتوبریان:رنه

اثر منصور یاقوتی:سالک ورپه

اثر میهن بهرامی:هفته شاخه سرخ

از ادویه جات:زردچوبه

از رواندازها:پتو

از روی احترام:احتراما

از ورزش های پرتابی:دارت  

اساس:رکن

اسباب خانه:مان

اطلاع:خبر

افسرده:پکر

امتناع:خودداری

بازگشت صوت:اکو

باطل شدن:هدر

بالشتک ماوس:ذکی

بخش مراقبت های ویژه:آی سی یو

برافروختن:تاباندن

برجستن:پریدن

بسیار زیاد:فاحش

باور:کریستال

بنده زرخرید:قن

بی قراری:تپش

پایتخت ازبکستان:تاشکند

پایتخت سوئیس:برن

پایتخت مجمع الجزایر قمر:مورونی

پراکندگی:شت

پرچم:درفش

پرداخت عکس:رتوش

داری از راسته سم داران:خوک

پیچ و خم زلف:شکن

پیروزی:ظفر

تازه به دوران رسیده:ندید بدید

ترک خفیف استخوان:مو

تند و برنده:حاد

توشه سفر:زاد

تکبر و خودبینی:نخوت

تیم فوتبال آلمانی:مونشن گلاد باخ

خوراکی رقیق از شیر و آرد:فرنی

دارای روشنایی:نورانی

درخشان:رخشنده

دوست:ودید

دوندگی:خت

دیوار گلی:دای

سخت کوفته و خسته:له و لورده

سخن گفتن:لب تر کردن

سرازیری:شیب

سنگر:خاک ریز

سوا:جدا

سود برنده:بهره ور

شاعر دامغانی سده چهار و پنج:منوچهری

شعبه:شاخه

ضد گرما:سرما

علف هزار برگ:بومادران

فرزند زاده:نوه

فوتبال آمریکایی:رگبی

فیلمی  با بازی نیوشا ضیغمی:پارک وی

قسمت و بهره:بخش

قوم کم حرف:لر

گردش:دور

گریزگاه:مفر

لفظ ابتدا یا انتهای کلمه:وند

مادربزرگ:جده

مادربزرگ:ننه

مالک و صاحب:ذو

ماهی عرب:حوت

مراسم یادبود:یادواره

مقابل شب:روز

من و شما:ما

میخ چوبی:وتد

نام آذری:آد

نغمه:نوا

نیستی:هلاک

همراه فراوان:فت

ورزش رزمی کره ای:تکواندو

وسیله استوانه ای شکل در ماشین چاپ:نورد

وی:او

کلاه فی:خود


آراستن کتاب با طلا:سجاوندی

آفت پارچه های پشمین:بید

آینده:آتیه

اثر برتراند راسل:مبادی ریاضیات

ادراک:حس

ادعا کننده:مدعی

از درختان جنگلی:راش

از دست رفته:مافات

از سوره ها:مزمل

از مقاطع تحصیلی:دکترا  

اشاره به دور:انها

اضطراری:قهری

انجمن:محفل

بانگ:آوا

بجز:الا

بخشی از اوستا:یسنا

بخشی از سوره:آیه

بدهکار:وامی

برابر:یکسان

به پایان رساندن:خاتمه دادن

بی اراده:بیخود

بی مرگ:لایموت

بیسکویت سبک و ترد:ویفر

پاک شدن:تنزه

پایین:ته

پرنده سعادت:هما

پرنده ای کوچکتر از کبک:تیهو

پیرو حضرت موسی ع:یهود

ترازو:میزان

توانایی:یارا

جاده قطار:ریل

حاضران در مجلس:حضار

حرف درد:اوخ

حوالی:پیرامون

خرده سنگ های ریز:شن

خمیده:دوتا

خواری:ذلالت

خودبینین:مباهات

در خصوصو:بابت

در هم شدگی ریسمان:گره

دریغ و افسوس:هیهات

رازها:رموز

راهنمایی:هدایت

رود مرزی:ارس

روز عرب:نهار

روغن مالی کردن:تدهین

ریاکار:سالوس

سرزنش:عتاب

سنگ سخت:خارا

شرمنده:کنف

شریک:سهیم

ضمیر فرانسوی:وو

عدد ورزشی:دو

عضو هیئت دولت:وزیر

عقیده و فکر:ایده

عینک به چشم می زند:عینکی

غربالی با سوراخ های ریز:نرم بیز

غروب شدن:افول

فرزند فرزند:نبیره

فیلم پر زد و خورد:اکشن

قبول شده:رد

گرفتن رونوشت:نسخه برداشتن

گفتار استقبال از مهمان:خوش آمد

مسابقه:کورس

مشت زن:بوکسور

مورد توجه قرار دادن:عنایت کردن

موی مجعد:فر

نام حضرت عیسی ع:مسیح

نشانه:هدف

نشانه مفعولی:را

نظر:دید

همسفر:همراه

هنگامی و زمانی:وقتی

ودیعه:امانتی

کبوتر دشتی:یمام

کدبانو:خاتون

کلمه افسوس:آخ

کنونی:فعلی

کوفتن:زدن


آب عرب:ما

آبادانی:عمارت

آقای اسپانیایی:دن

اثر جمال زاده:صندوقچه اسرار

احساسات:عواطف

از استان ها:همدان

از اعیاد اسلامی:قرباناز روی ناچاری:اجبارا

از مراکز استان ها:سنندج

از نت ها:فا

اندازه ها:مقادیر  

اندیشه و تفکر در کار:مبالات

انگشت اشاره:سبابه

بخشی از نیرو انتظامی:کلانتری

برنج شوشتری:کات

بنده زرخرید:قن

پاسبان:عسس

پایتخت بولیوی:سوکره

پایه:اس

پرداخت پارچه:آهار

پوست دباغی شده:جیر

پیامبر زیباوری:یوسف

تباه:ضایع

ترک خفیف استخوان:مو

ترکیده و شکسته:غر

تصویرسازی تشدید مغناطیسی:ام آر آی

جای آب خوردن:مشربه

جلال و شکوه:کوکبه

جوجه تیغی:راورا

چکیدن آب:رش

حرف دهن کجی:ی ی

خحانه پشت به آفتاب:نسر

خط کش مهندسی:تی

خطاب بی ادبانه:هی

خطاب محترمانه آقایان:جناب

دارای شباهت:مشابه

درخت زبان گنجشک:ون

دور دهان:نس

راست ایستاده:هج

ردیف:صف

رقم سمت راست عدد طبیعی:یکان

روزه شکستن:افطار

روستا:دهات

ساز تیره:تار

سرای مهر و کین:دل

سربازی قدیم:اجباری

شاخه تازه درخت:جوانه

شبیه:همشکل

شرم آور:ننگین

شهر خوزستان:هویزه

شهر مرکزی آلمان:بن

شهر نیروگاه مازندران:نکا

شهر کردستان:سروآباد

صاحب قدرت:ذوالقدر

صیقل یافته:زدوده

عشق به خود:نارسیسم

فرشتگان مقرب:ان

فلس ماهی:کچ

قرین شدن:تقارن

گاه نامه:تقویم

گناه:ذنب

گیاهی خاردار:یز

مادر خودمانی:ننه

مسیر رفت و آمد چهارپایان:مال رو

م:شورا

مظهر لاغری:نی

منسوخ شدن:ور افتادن

مکر و فریب:کنبوره

میان:لا

میوه نارس:کال

ناسپاسی:کفران

ناله و بانگ:زخ

نشانه ها:آیات

نصف :نیم

نگهبان:قراول

نمازها:صلوات

همگی:یکایک

وسیله پرتابی و نشانه گیری:دارت

وسیله گرم کردن خانه:بخاری

کبد:جگر

کسان و اشخاص:افراد

کشور اروپایی:اتریش


آب دیده:اشک

آب بند:سد

آبگیر:ژِ

آگاهی قدیم:تامینات

آنچه نثار می شود:فدا

اثر شارلوت برونته:جین ایر

از اجزای دستگاه گوارش:مری

از استان ها:ایلام

از حروف یونانی:بتا

از مراکز استان ها:ساری  

استواری:صلابت

اشاره به دور:آن

اندوهناک:حزین

اهل روسیه:روس

این همه:چندین

باران منجمد:تگرگ

بالایی:فوقانی

بچه دان:رحم

بخت آزمایی:لاتاری

بخش سازمان یافته ادارِ:دپارتمان

بلند شده:خاسته

به تنهایی:یک تنه

بی دوام:سست

بیننده و ناظر:تماشاگر

پاره آتش:شرر

پاروی قایقران:فه

پایه و ستون:رکن

پرسش از مکان:کو

پست ترین مراتب:اسفل السافلین

پشیمانی:ندم

جست زدن:جهیدن

چیز:شی

حرف درد:آخ

حرف دهن کجی:ی ی

خشک:یابس

خمیدگی"انحنا

خو گرفتن:انس

خوبی:نیکی

خود این:همین

خوک نر:گراز

درخت تسبیح:یسر

درست کرداری:بسامانی

دسته پیستون:شاتون

دلیری:رشادت

دلیل های آشکار:بینات

دیندار:متدین

رفت و آمد:آمد و شد

رگ:ورید

زراعت کردن:کاشت

زمان بی آغاز:الست

زن یا مرد بودن:جنسیت

زنگ بزرگ:درا

زنی که شعر می گوید:شاعره

سپاه:عسکر

ستایش:نعت

ستم:بیداد

سرخ کمرنگ:ال

شبکه دالان های پیچ در پیچ:ماز

شبیه و مانند:مانا

شهر اردبیل:نیر

شکاف و رخنه:جر

صومعه:دیر

ظروف رویین می سازد:رویگر

عرب می گوید بگو:قل

گوارا:هنی

مباشرت:کارپردازی

مجازات شرعی:حد

محزون و مفهوم:متاسف

مخالف:ضد

موجود افسانه ای:اژدها

میوه باب گلو:هلو

میوه ساوه:انار

نان پز:نانوا

نت چهارم:فا

نشانه مفعولی:را

نظر:رای

نمونه چاپی:پرینت

نوعی پوشش بام:ایرانیت

نوعی نان:سنگک

نی زار:نیستان

واحد اختلاف پتانسیل الکتریکی:ولت

واسطه:میاندار

وسیله بازی منفجره:ترقه


آب ترکی:سو
آقا:سید
اثر ابوتراب خسروی:رودراوی
اثر احمد محمود:از دلتنگی
اثر نیکلای گوگول:شنل
ادراک:حس
از سوره ها:زمر
از ماه ها:آبان
از مرکبات:بالنگ
از مشتقات نفت:گریس  
انجام نامه:اجراییه
بدنه:تنه
بدی:شر
بسیار نالنده:انان
بوته زرگران:گه
پاداش:اجر
پایین هر چیز:ذیل
پدران:ابا
تبار:ایل
ترس و بیم:باک
تصور ذهنی:تجسم
تصویر کلی از هر چیز:شما
تعداد افراد خانواده:خانوار
تنبل و کاهل:کسل
تنیسور سوئیسی:راجر فدرر
تهیه کننده معاش خانه:نان آور
حیوان انکر الاصوات:خر
خالص:سره
خدمتگزار:خادم
خزانه دار:خازن
خشم گرفتن:غضب
خشک و شکننده:ترد
خطیب:سخنران
خوشحالی:دنه
دارایی:مال
داستان جنگی منظوم:رزم نامه
دانه کش بی آزار:مور
دو یار هم قد:اا
راست رسته:سهی
راندن مزاحم:دک
راندن و طرد کردن:زجر
روی و رخساره:خد
ساکن زاغه:زاغه نشین
ساییدن و لمس کردن:سودن
سخنان بیمارگونه:یان
سورپریز شده:غافلگیر
سوی و طرف:زی
شایستگی و برازندگی:زیبندگی
شناسنامه:سجل
شهر:بلد
شهر ی در ژاپن: یوکوهاما
عسل:شهد
فیلم پر زد و خورد:اکشن
قلب:دل
قوت لایموت:نان
گمراه تر:اضل
لباس کوتاه مردانه یا نه:نیم تنه
ماتم:سوگ
ماده ای در کرم های صورت:گلیسیرین
مجموعه وسایل خانه:دکور
محفظه میز:کشو
مخترع تلفن:بل
مرحله ای در کشاورزی:داشت
مسخره کردن:استهزا
مقابل:ازا
منزه:قدوس
نادیده گرفتن خطا در ورزش:آوانتاژ
نقاش:صورت گر
نوعی رنگ مو:مش
نویسنده "سه تفنگ دار":الکساندر دوما
هزار:الف
کار:شغل
کشتارگاه:سلاخ خانه
کشور آفریقایی:اوگاندا
کشور آمریکای شمالی:کانادا
کشور اروپایی:نروژ
کلمه شرط:اگر
کلمه شگفتی:وخ
کنایه از به زندان افتادن:آب خنک خوردن
کوتاه شدن جامه:آب رفتن
کوفتن:زدن


آتش گرفتن:سوختن

آشکار:پیدا

آماده شدن خمیر:ور آمدن

آنچه که فرستاده می شود:صادر

از استان ها:کرمان

از اوراق بهادار:چک

از دهانه آتشفشان بیرون ریزد:گدازه

از سازها:هارپ

از سوره ها:معارج

از میوه ها:گلابی  

استخر:آبگاه

بار درخت:میوه

باریک بینی:دقت

بازیکن میانه میدان:هافبک

بدهکار:مدیون

برآیندها:نتایج

بردگی:رق

بلندپایه:متعال

بهره هوشی:آی کیو

پهلوان و دلاور:قهرمان

پیشوای دین زرتشتی:هیربد

تالاب:آبگاه

تصدیق آلمانی:یا

تن و لدن آدمی:کالبد

تندروتر:اسرع

تکیه کلام درویش:یاهو

جار و جنجال:هیاهو

جنگ:نبرد

جهان مینوی:لاهوت

خراب:ویران

خوراکی از اسفناج:نرگسی

دختر زن از شوهر سابق:ربیبه

درون حاشیه:متن

دریاسالار:آدمیرال

راننده ناو:ناوبر

رزمایش:مانور

رگ:ورید

زمان:مدت

زن ترسای پارسا:راهبه

زنگ بزرگ:درا

زیانکاری:خسارت

سایه بان کوچک:چتر

سرزنش و طعنه:سرکوب

سرگشته:حیران

سرنگون:وارون

سه کیلوگرم:من

سوسمار:ضب

سیاه:تاریک

شهر آلمان:بن

شهر استان تهران:ورامین

شهر فارس:جهرم

شهری در هند:بمبیی

شکیبا:صبور

شیوه معماری قرون وسطی:گوتیک

صحرای امریکا:نوادا

صدای پشه:وز

صنم:بت

شعیف و درمانده:زبون

عدم:نبود

غنیمت جنگی:فی

غیر از:جز

فقیر:تهیدست

فیلمی با بازی جمشید مشایخی:گالان

فیلمی با بازی داوود رشیدی:اعدامی

فیلمی با بازی سحر قریشی:عبور از مه

قرار و س:آرام

قسمت محرکه خودرو:موتور

گرانبها:بهایی

گریم کننده:گریمور

نای:گلو

موسسه اموزش امور فنی و صنعتی:پلی تکنیک

ماه میلادی:ژوییه

مجرای خون:رگ

مدارا کردن:تسامح

مربوط به داخل شدن به جایی:ورودی

ملیح:بانمک

ناامید:مایوس

نام:اسم

نشانه بیماری:تب

نوعی بیماری چشمی:آب سیاه

نویسندگی:کتابت

هدف و مقصود:مرام

ویرایش:ادیت

کثیف:آلوده

کدری:تاری


آجیل شکستنی:تخمه

آدم بد قلق:نرو

آنکه نداند چکار باید بکند:بلا تکلیف

اثر عبدالحسین زرین کوب:روزگاران

اثر عبدالحسین زرین کوب:سرنی

اثر غلامحسین ساعدی:جای پنجه در هوا

اثر نیما یوشیج:آی شب

از ادات پرسش:کدام

از سازها:گیتار

امتیازها:مزایا  

برنج کوبی:رزازی

بغل:بر

بلبل:هزاران

بنده زرخرید:قن

به خود نازیدن:تفاخر

به من:مرا

پایتخت رواندا:کیگالی

پایتخت مالدیو:ماله

پسران:ابنا

تباه و هلاک:دمار

تلخ عرب:مر

تیر پیکاندار:یب

تیم فوتبال ایتالیایی:هلاس ورونا

ثلاثه مصری:اهرام

جراحت:ریش

جسم توپی شکل:گوی

چله کمان:زه

حاکم:والی

حیرت زده:مبهوت

حیوان باوفا:سگ

خانه ها:مساکن

خبر خوش:نوید

خدای درویش:هو

خیمه تک ستونه:گبر

درخت تسبیح:یسر

ذکر و دعا:ورد

رایگان:زب

روی هم ریخته و انبار شده:تلمبار

زیاده روی کردن:مبالغه

سردابه اجساد:دخمه

سرکشی و طغیان:نافرمانی

سستی:رخوت

سنگ های گرانبها:جواهرات

سوره هایی که در مکه نازل شده:مکی

شال زردشتیان:ر

شانه به سر:هدهد

شهر استان فارس:مهر

شهر خوزستان:شوش

شهرها:مدن

ضمیر خودستا:من

طرف چپ:یسار

طلا:زر

ظرف فی پهن:تابه

عدد هندسی:پی

غنیمت جنگی:فی

فراهم کردن:تدارک

فرود آمدن در معرکه جنگ:نزال

فیلمی از جان شینجر:بازی شاهین

فیلمی از فرهاد غریب:پل سیزدهم

فیلمی با بازی جمشید مشایخی:سایه های غم

فیلمی با بازی گلشیفته فراهانی:اشک سرما

قسمت بالای جمجمه:ملاج

قصد و عزم:آهنگ

گاز چراغ:نیون

گردش و چرخش:دوران

لشکر:جند

لیبرال:آزادی خواه

مونث بودن:مادگی

مادر آذری:آنا

مال و ثروت:منال

مترسک:ادمک

مردم قوی هیکل و گنده:لنبر

مرده:میت

معبد:دیر

منسوب به ادب:ادبی

منسوب به امور بازرگانی:تجارتی

مهر کرده شده:مختوم

:کلیمی

نابینایی:کوری

نو و جدید:ینگی

نوعی سنبل الطیب:فو

هراس و بیم:هول

واحد سطح:آر

واژگان:کلمات

کسی که به او امر شده:مامور

کوزه بزرگ:هب

یکرنگی و یکدلی:صمیمیت


آب انگلیسی:واتر

آباد و معمور:دایر

آرایش و زینت:زیب

اثر الکساندر دوما:سفیدها و آبی ها

اثر شهره وکیلی:شهیر

احسان و نیکویی:منت

اداره اطفا حریق:آتش نشانی

الهه خورشید مصر باستان:را

ایالتی در آمریکا:مونتانا

بازی سنگ و چوب:هفت سنگ  

بخشش و کرم:سخا

بخیل:تنگ چشم

به پایان رساندن:اتمام

بوی بد:گند

بی درنگ:آنی

پایه و ستون:رکن

پسوند شباهت:آسا

تاخت اسب:تگ

ترشرویی:اخم

تمامیت:کلیت

تنها و منفرد:یکه

تهیدست:فقیر

جابجایی هوا:باد

جامه و لباس:کسا

جای بازگشت:ماب

جمع شیخ:شیوخ

جنس خانه زنبور عسل:موم

جوان:فتی

چین و شکن:یرا

حافظه:یاد

حزن و اندوه:هم

حیران و سرگردان:سردرگم

خاندان:دودمان

خدا بیامرز:شادروان

خردسال تر:که تر

خورشید:شمس

خون بها:دیه

خوک نر:ساد

درمانگاه:مطب

درون دهان:کب

درون پوست:انددرم

دستگاه بوجاری:خرمن کوب

دور دهان:نس

دیوانه:سودا زده

ذکر و دعا:ورد

ردیف:رج

روز عرب:یوم

روشن تر:انور

روی و رخساره:خد

زادگاه:وطن

زن بابا:نامادری

سخت کوفته و خسته:له و لورده

سر هر چیزی:نوک

سره:ناب

سیلی:تس

شدنی می شود:بادا باد

شکوه:فر

طفل:بچه

عادت و خوی:داب

عدد منفی:نه

عقل:خرد

علف خوردن چهارپایان:چرا

فیلمی از آلیا کازان:ملاقات کننده ها

فیلمی با بازی بهروز وثوقی:کاروان ها

قدم:کام

گروه اسبان:خیل

گشودن:حل کردن

گوشت بریان:کباب

گیاهی است خاردار:گون

گیاهی خاردار:یز

مجموعه:ست

محل نگهداری کودکان بی سرپرست:پزورشگاه

مقابل:رویاروی

مقاومت:ایستادگی

میل کردن:رو آوردن

ناپاکی:آلودگی

نشیمن پشت چهارپا:زین

نفی از ترسیدن:مترس

نمد زین:یون

نمونه خروار است:مشت

نوعی نوشابه الکلی:آبجو

هامون:دشت

هنوز گل نشده:غنچه

واحدی در سطح:آر

وحشی:دد

وسیله تعیین جهت باد:باد نما

کشور آسیایی:ترکمنستان

کشور خجسته:یمن

یاری دهنده:ممد


اثر داستایفسکی:بوبوک

از اوراق بهادار:چک

از جنس نمد:نمدین

از گیاهان علفی:شنبلیله

اسب سرخ مایل به سیاه:کهر

امر از زدن:بزن

اندوه:حزن

اکنون:الان

ایستادن:توقف

باب:در  

باد موافق:شرطه

بازگشت صوت:اکو

بدهکار:وامی

:رت

بزرگ زاده:بیک

پایان نامه:تز

پایتخت پرتقال:لیسبون

پشت:کول

پوشش اسلامی:حجاب

پیروان ارسطو:مشایین

تباه شدن:بطلان

تجارت و پیشه وری:کاسبی

تلخ عرب:مر

تیره و تاریک:ظلمانی

تیم فوتبال ایتالیایی:آ اس رم

تیم فوتبال ایتالیایی:هلاس ورونا

ثروتمند تاریخ:قارون

جدایی و دوری:هجر

جستجو:کاوش

چاره و گزیر:بد

چایخانه فرنگی:کافه تریا

چرخ خودرو:لاستیک

حاکم:فرمان روا

خارج شدن هوا از ریه:بازدم

خدا:اله

خدایی:الوهیت

خستگی ناپذیر:نستوه

خشکی:بر

خم شدن در نماز:رکوع

دارای زور و قدرت:نیرومند

درخت زبان گنجشک:ون

دستبند:یاره

ذهن و حافظه:یاد

رعشه:لرزه

رنگدانه تنفسی:هموگلوبین

روشن و نمایان:پدید

زمان حاضر:حال

زیر پا مانده:له

سازمان پیمان آتلانتیک شمالی:ناتو

سخن:لحن

سوی و طرف:زی

شاعر سده شش و هفت:عطار

شفیره:لارو

شماره و عدد:نمره

شهر مرکزی:خنداب

شیشه ای در آزمایشگاه:آرلن

ضمیر انگلیسی:یو

عرق روسی:ودکا

غنیمت جنگی:فی

فیلمی از جاناتان دمی:سکوت بره ها

قد بلند:بلند بالا

قسمتی از موشک:کلاهک

گروه ورزشی:تیم

لباس پوشیدن و عازم شدن:شال و کلاه کردن

لطیفه:جوک

لقب پادشاهان چین:خاقان

ماده ای در صابون سازی:پتاس

مانند بودن:مشابهت

مایه روشنی:آب

محدوده حرکت خودرو:لاین

مسئول اجرایی کشور:رییس جمهور

مقیاس طول:متر

مهیب و سهمگین:نژند

نفس سیگاری:پک

نفس نفس زدن:هناسه

نوشتاری:کتبی

نوشته پست کردنی:نامه

نوعی بیماری پوستی:گر

نیستی:هلاک

هموار:مسطح

کاتب:قلمزن

کشتی جنگی:ناو

کشف رازی:الکل

کشور اروپایی:نروژ

کشوری در آمریکای شمالی:دومینیکا

کنایه از گرفتاری و حوادث:کشاکش

یک دانه قند:حبه


آب جوشان:فواره

آشیانه مرغ:عش

آغازها:اوایل

ارث بردن:وراثت

از اشکال هندسی:چهارضلعی

از خواهران برونته:آن

از روی خطا:سهوا

از سازهای زهی:ویولا

از سبزیجات:ریحان

از سوره ها:تین  

از مراکز استان ها:ارومیه

اشاهر به دور:آن

اندوهگین شدن:افسردن

انسان بودن:آدمیت

بدی:شر

برآیندها:نتایج

بزرگ ایل و طایفه:بکتاش

بسیار امر کننده:اماره

بشاش:خنده رو

به تدریج:اندک اندک

به دنیا آوردن:زا

بی اساس:واهی

پایتخت زیمباوه:هراره

پایین:زیر

پسوند طی کننده:نورد

پهلوان:یل

پیشکش:نثار

پیکان پهن:غداره

تاراج:یغما

تیرگی رابطه:کدورت

تیره:سیاه

تیز و برنده:تند

جانشینی:نیابت

جانور مکار:روباه

حصیر:بوریا

حمله هوایی:بمباران

خدای قدرت یونان باستان:هرکول

خواست و میل:ارادت

خودرو:ماشین

درخت پر شاخ و برگ:نارون

دیگدان:سه پایه

دیوار بلند و محکم:ترا

راه شاعرانه:ره

رموز:اسرار

روش و طریقه:منوال

زبان قرآن:عربی

زوبین:مک

ساختمانی بر گور:ضریح

سرمه:توتیا

شعله آتش:آلاو

شهر:بلد

شهرها:مداین

شکوه و بزرگی:جلال

صادق در دوستی:وفادار

صدای درهم جمعیت:همهمه

عدد تنفسی:شش

عزیز"گرامی

فراوانی:وفور

ف سفید مایل به سرخ:کبالت

فیلمی با بازی جمشید هاشم پور:بالاش

فیلمی با بازی مریلا زارعی:هم نفس

گدا:متکدی

گل نرم ته نشین شده:لای

گلی خوشبو:یاسمین

لاغر و نازک:قلمی

مادر عرب:ام

مادران:امهات

ماده سرشویی:شامپو

مهمانی باشکوه:ضیافت

نابودی:هلاکت

نفس نفس زدن:هناسه

نمازهای مستحب:نوافل

نوشابه الکلی:لیکور

نویسنده امیل:روسو

نیاز به ارتباط کابلی ندارد:بیسیم

هدایت کردن وسیله نقلیه:راندن

کاغذ رومه:وب

کلمه نفرت:اف

کلی و بسیار:عمده

کمربند زمین:استوا

کنون:فعلا

کوانتوم انرژی تابش الکترومغناطیسی:فوتون

یادگار:یادبود

یکی از ات:ه


چه مبارک است این غم که تو در دلم نهادی

به غمت که هرگز این غم ندهم به هیچ شادی

 

ز تو دارم این غمِ خوش، به جهان از این چه خوشتر

تو چه دادی ام که گویم که از آن به ام ندادی؟

 

"هوشنگ ابتهاج"

------------------------------------

 

متن کامل شعر در ادامه مطلب :




[ادامه مطلب را در اینجا بخوانید .]

تا خیال دلکشت گل ریخت در آغوش چشم
صد بهارم نقش زد بر پرده یِ گل پوش چشم

مردم بیگانه را یارای دیدار تو نیست
خفته ای چون روشنایی گرچه در آغوش چشم

وقت آن آمد که ساغر پُر کنیم از خون دل
کز می لعلت تهی شد جام حسرت نوش چشم

چشم و دل، نادیده، بر آن جسم پنهان عاشق اند
آفرین بر بینش دل، آفرین بر هوش چشم

آتش رخساره روشن کن شبی، ای برق عشق
تا چراغی بر کُنم در خانه یِ خاموش چشم

مژده یِ دیدار می آرند؟ یا پیغام دوست
اشک شوق امشب چه می گوید نهان در گوش چشم

می رسد هر صبح بانگ دلنوازت، ناز گوش
می کشم هر شب شراب چشم مستت، نوش چشم

در غبار راه او، ای سایه بینا شو، که من
منت صد توتیا دارم ازو بر دوش چشم

  #هوشنگ_ابتهاج


هوشنگ ابتهاج :

مژده بده مژده بده یار پسندید مرا

سایه ی او گشتم و او برد به خورشید مرا

 

جان دل و دیده منم  گریه ی خندیده منم

 یار پسندیده منم  یار پسندید مرا

 

کعبه منم  قبله منم سوی من آرید نماز

 کان صنم قبله نما خم شد و بوسید مرا

  

[ادامه مطلب را در اینجا بخوانید .]

آیا در پی روشی سرگرم کننده برای بهبود خلق و خو، کاهش استرس و پیشگیری از زوال عقل هستید؟ حل کردن جدول کلمات متقاطع را به یک عادت برای خود تبدیل کنید.

از فواید سلامت حل کردن جدول کلمات متقاطع 
به نقل از "کر2"، نخستین جدول کلمات متقاطع در 21 دسامبر 1913 در رومه نیویورک ورلد منتشر شد. از آن زمان تاکنون، جدول کلمات متقاطع شاهد انفجار محبوبیت خود بوده است. در حال حاضر، این جدول ها به صورت آنلاین، در رومه ها و بسیاری از کتاب های جدول منتشر می شوند.

پژوهش ها نشان داده اند که حل کردن جدول کلمات متقاطع چیزی فراتر از فعالیتی ساده است که تنها برای وقت گذرانی انجام می شود. آنها فواید بسیاری برای سلامت روانی و جسمانی شما ارائه می کنند. در ادامه با برخی از این فواید بیشتر آشنا می شویم.

موسیقی، یکی از عناصر مهم درشعر است و تاثیرات فراوانی بر آن می گذارد؛ از جمله:

 

·           به شعر، نظم می دهد؛

·           حالات مختلف در مخاطب ایجاد می کند ( نشاط، شادی، اندوه، و.)؛

·           میزان تاثیر شعر بر مخاطب را دوچندان می کند؛

·           و.

 

موسیقی در شعر چند شاخه ی مهم دارد؛ از جمله: وزن، قافیه و ردیف، و.

در این بخش می خواهیم با هم بحث قافیه و ردیف را مرور کنیم.

پیش از آغاز بحث، خوب است این بیت ها را بطور دقیق بخوانید و به این سوال پاسخ دهید که در پایان هر بیت:

-     کدام « کلمات » بطور کامل و عینا تکرار شده اند؛

-     « حروف »  کدام  کلمات با هم مشترکند؛

با پاسخ به این سوالات می توانید به جایگاه قافیه و ردیف و ارزش موسیقایی آن پی ببرید. 

 

[ادامه مطلب را در اینجا بخوانید .]

از اشعار افشین یداللهی :

همه دنیا بخواد و تو بگی نه ، نخواد و تو بگی آره ، تمومه 

همین که اول و آخر تو هستی ، به محتاج تو ، محتاجی حرومه

 

تو همیشه هستی اما ، این منم که از تو دورم

من که بی خورشید چشمات ، مثل ماه ِ سوت و کورم

 

نمیخوام وقتی تو هستی ، آدم ِ آدمکا شم

چرا عادتم تو باشی ، میخوام عاشق تو باشم

 

تازه فهمیدم به جز تو ، حرف ِ هیچ کی خوندنی نیست

آدما میان و میرن ، هیچ کی جزتو موندنی نیست

 

منو از خودم رها کن ، تا دوباره جون بگیرم

خسته ام از این عقل خسته ، من میخوام جنون بگیرم

 

همه دنیا بخواد و تو بگی نه ، نخواد و تو بگی آره ، تمومه

همین که اول و آخر تو هستی ، به محتاج تو ، محتاجی حرومه


یکروز می آیی که من، دیگر دچارت نیستم
از صبر ویرانم ولی، چشم انتظارت نیستم


یکروز می آیی که من، نه عقل دارم نه جنون
نه شک به چیزی، نه یقین، مست و خمارت نیستم



شب زنده داری می کنی، تا صبح زاری می کنی
تو بی قراری می کنی، من بی قرارت نیستم


پاییز تو سر میرسد، قدری زمستانی و بعد
گل میدهی، نو میشوی، من در بهارت نیستم


زنگارها را شسته ام، دور از کدورت های دور
آیینه ای پیش توام، اما کنارت نیستم


دور دلم دیوار نیست، إنکار من دشوار نیست
اصلا "منی"در کار نیست، امنم حصارت نیستم.


دکتر افشین یداللهی



دکتر افشین یداللهی :

آرام بگیر امشب، ما هر دو پُر از دردیم
در آتش و یخبندان، داغیم ولی سردیم

داغیم، نمی‌فهمیم؛ تا فاجعه راهی نیست
سردیم، نمی‌خواهیم از فاجعه برگردیم

از مرهمِ یکدیگر تا زخمیِ هم بودن
راهی‌ست که بی‌مقصد، با عشق سفر کردیم
 

[ادامه مطلب را در اینجا بخوانید .]

افشین یداللهی :

غروبم مرگه رو دوشم ، طلوعم کن تو میتونی

تمومم سایه می پوشم شروعم کن تو میتونی

شدم خورشید غرق خون میون مغرب دریا

منو با چشمای بازت ببر تا مشرق رویا

دلم با هر تپش با هر شکستن داره می فهمه

که هر اندازه خوبه عشق همون اندازه بی رحمه

چه راهایی که رفتم تا بفهمم جز تو راهی نیست

خلاصم کن از عشقایی که گاهی هست و گاهی نیست

تو خوب سوختن و میشناسی سکوت و از اونم بهتر

من آتیشم یه کاری کن نمونم زیر خاکستر

می خوام مثل همون روزا که بارون بود و ابریشم

دوباره تو حریر تو مثل چشمات ابری شم

دلم با هر تپش با هر شکستن داره می فهمه

که هر اندازه خوبه عشق همون اندازه بی رحمه

چه راهایی که رفتم تا بفهمم جز تو راهی نیست

خلاصم کن از عشقایی که گاهی هست و گاهی نیست

 

خواننده:احسان خواجه امیری

ترانه سرا: افشین یداللهی

تیتراژ پایاینی سریال در مسیر زاینده رود


آب ترکی:سو

آتش عرب:نار

آشکار کردن:افشا

آغاز:شروع

آلیاژی از آهن:فولاد

ابزار نجاری:رنده

اتصال:پیوند

اثر ویکتور هوگو:بینوایان

احمق:کودک

ارادی:اختیاری  

از سازهای بادی:نی لبک

از فرشتگان مغضوب:هاروت

از قصد:عمدی

از مذاهب بودایی:ذن

اشاره به دور:آن

اهلی:دست آموز

بازداشت شده:موقوف

بازیگر"به روح پدرم":یوسف تیموری

بازیگر سریال خانه به دوش:علی صادقی

بالا آمدن آب دریا:مد

بدبخت شدن:شقاوت

برادر حضرت موسی:هارون

برای زیبایی به خود می اویزند:زیورآلات

بزرگ منشی:نب

به هم چسبیدن:جوش خوردن

به هوش باش:هان

بی سر و پا:لات

بی نوایان:مساکین

بیماری زردی:یرقان

پدر بزرگ:نیا

پسوند راننده:ران

تازه:نو

تلخ عرب:مر

توقف کوتاه مسابقه:تایم اوت

تیزهوشی:ذکاوت

تیم فوتبال ایتالیایی:کیه وو

جهانی که در آنیم:دنیا

چوب مسطح و پهن:تخته

چیزی را به تماشا گذاشتن:نمایش

خانقاه:سردم

خشکی میان دریا:اداک

خو گرفتن:انس

خوب:نکو

خون:دم

خویشی و قرابت:نسبت

دستگاه خنک کننده:کولر

رشته باریک:نخ

روزانه:یومیه

روش و قانون:هنجار

سازمان علمی و فرهنگی و تربیتی سازمان ملل:یونسکو

سرگشته:مدهوش

سنبل کوهی:فو

سیاهی:تاریکی

شلوار جین:لی

ضربان:پالس

فوتبالیست انگلیسی:رونی

فوقانی:زبرین

فیلمی از پیتر جکسون:موجودات آسمانی

فیلمی با بازی اکبر عبدی:ای ایران

فیلمی با بازی اکبر عبدی:هدف اصلی

فیلمی با بازی رامبد جوان:مکس

قدرت و توانایی:وسع

قوس:کمانه

گل نومیدی:یاس

گمان:ظن

لوس:ننر

لوله گوارشی:روده

مایوس:نومید

ماده بیهوشی:اتر

مالک کردن دولت بر بخشی از صنایع:ملی کردن

مرتجع لاستیکی:فنر

مروارید:در

مسلط بودن:حاکمیت

مشهور:نامی

نظاره کردن:دیدن

نهال نازک پای درختان:پاجوش

نهر:رود

نوعی گهواره:ننو

هراس:بیم

همیشگی:سرمدی

ورزش مفرح آبی:شنا

کشتن محکومین با گلوله:تیرباران

کشنده واگن ها:لکوموتیو

کشور آسیایی:یمن

کلمه تصدیق:آری


آب منجمد:یخ

آفرین فرنگی:براوو

آفرینش زیبایی:هنر

ابزار بی ارزش و ناکارامد:ماسماسک

ابزار خیاطی:سنجاق

ابزار و وسیله:آلت

اثر توماس مان:گناه کار مقدس

از ادات تشبیه:سا

از استان ها:سمنان

از توابع مثلثاتی:سینوس  

امور کاملا آشکار:بدیهیات

باشگاه:کلوب

با محبت:مهربان

بانگ:آوا

بجز:الا

بخت و اقبال:شانس

به راحتی و بدون مشکل:بلامانع

بیماری غشی:صرع

بیمناکی:خوف

پایتخت سوئیس:برن

پهلوان:یل

تئاتر:نمایش

تندرستی:سلامت

تنها و فقط:صرفا

توانایی:قوت

تیم فوتبال انگلیسی:وستهام

تیم فوتبال ایرانی:صبای قم

چای فرنگی:تی

چپق کوچک:پیپ

چگونگی:صفت

چندین جدول:جداول

چندین دفتر:دفاتر

حرف خوردنی:نون

خو گرفتن:تانس

دخل:درآمد

در بیمارستان کار می کند:بهیار

درماندگی:گرفتاری

درمانگاه:کلینیک

درویش و تنگدست:مفلس

دست عرب:ید

دسته ای از داران:جوندگان

ذکر و دعا:ورد

راز:سر

رنج و سختی:مصیبت

روانه ساختن:ارسال

زمین دور از آب:لیا

زیر پا گذاشتن:پایمال کردن

سال ترکی:ییل

سبکی در ژیمناستیک:پارالل

سلطنتی و شاهی:کیانی

سوگند:یمین

شمیم:بو

شهر آذربایجان شرقی:میانه

شهر استان مازندران:سواد کوه

شهر خراسان شمالی:درق

شهر سیستان و بلوچستان:جوانرود

شهری در استان هرمزگان:ده بارز

صدای افتادن:تلپ

صدای برخی ات:جیر جیر

ضربه کاری خورده:ناکار

ضرور و لازم:بایست

عنوانی در ارتش:سرکار

فرستنده:مرسل

فیلمی با بازی جمشید مشایخی:پسر زاینده رود

قعر جهنم:درک

قوی جثه:تناور

قیامت:رستاخیز

گیج و حیران:واج

مالک و صاحب:ذا

مجرد:عزب

مزه دهان جمع کن:گس

نسخه برداری کردن:رونویسی

نوشتن:نگارش

نیرو دهنده:مقوی

وقت و هنگام:گه

کارگر ساختمانی:بنا

کارگردان فیلم قاچاق:استیون سودربرگ

کامل و بی عیب:تمام

یون مثبت:آنیون


آب روستایی:او

آهن ساختمانی:تیرآهن

اثر ایوان تورگنیف:خاک بکر

اثر جواد مجانی:یکی و آن دیگری

اثر شهریار مندنی پور:ماه نیمروز

اثر علی شریعتی:آثار گونه گون

از جهات اصلی:شمال

از عناصر گازی:هلیم

از ماه های سریانی:ایار

استشمام کردن:بوییدن  

اندرون دهان:نج

با حمیت:غرور

بازاری:کاسب

بازی تخته و مهره:نرد

بازیگر سگ های پشوالی:لیلا اوتادی

بخشی از سوره:آیه

بد اقبال:نگون بخت

بلبل:هزار

بندپای سمی:رتیل

به پا خاستن:قیام

به دنیا آوردن:زا

به هوش باش:هان

پایتخت گینه استوایی:مالایو

پایتخت لتونی:ریگا

پست:دنی

پسوند شباهت:سان

تازه:نو

تازیانه:شلاق

ترک خفیف استخوان:مو

تصدیق آلمانی:یا

توانا:ذوالقدر

تکه پاره:لت

تیشه درودگری:تش

جنگ:نبرد

جوانمردی:کرم

چوب خوشبو:ند

حاجت:نیاز

حالی کردن:فهماندن

خون عرب:دم

دادرس:یاور

دود کردن:دخ

دوره صد ساله:قرن

رخ:رو

رشته:نخ

رنگارنگ:ملون

زودرنج و حساس:نازک دل

زیرکی:هوش

زینت دادن:تزیین

ساحت و میدان:پهنه

ستم:ظلم

سر و وضع خوب پیدا کرده:نونوار

سرنیزه:سنان

صحرای خشک و بی علف:لغ

ضد گرما:سرما

طرف چپ:یسار

طعن و سرزنش:ژخ

طولانی ترین رود فرانسه:لوار

عدد خیطی:سه

عدد روستا:ده

غذایی با اسفناج و ماست:بورانی

فتوگرافر:عکاس

فرشته:سروش

فیلمی با بازی احمد نجفی:هتل کارتن

فیلمی با بازی گلشیفته فراهانی:به نام پدر

قسمت اصلی شهر قدیم:شارسان

قورباغه درختی:وک

گل سرخ:رز

گواه:شاهد

لوله انتقال آب:شیلنگ

ماترک:ارث

مجرای آب بام خانه:ناودان

مجنون:دیوانه

مدارا کردن:مماشات

من و تو:ما

مهره بازی های شانسی:طاس

میوه مربایی:به

نابینا:روشن دل

نجات دهنده:ناجی

نویسنده ایلیاد و ادیسه:هومر

نیکو:خوب

هرگز نه عرب:لن

هر که بخواهد جود هندوستان کشد:طاووس

همیان:بدره

واحد پول ایران:ریال

واحدی در سطح:آر

وام دهنده:داین

وام ها:دیون

وسیله دریافت و پخش صوت:رادیو

کشتی جنگی:ناو

کشور اروپایی:کنیا


اثر لئو تولستوی:سونات کرویتزر

از ادات پرسش:آیا

امیدوار:راجی

اهل کشور روسیه:روس

بدبو شدن:گندیدن

بدهکار:وام دار

بدون درنگ:فوری

بنیاد و اساس:اس

به گردش افتادن:دایر شدن

بی درنگ:عجالتا  

پایین:فرو

پرتاب کردن:انداختن

پرچم:لوا

پرهیزگار:تقی

پهلوان:یل

ترمز چهارپا:هش

ترک روی سی دی:خش

تصدیق آلمانی:یا

تمرین بدنی:ورزش

تیم فوتبال آلمانی:کلن

تیم فوتبال ایتالیایی:آتلانتا

تیم فوتبال فرانسوی:سنت اتین

جاوید:خالد

جایز:روا

جستن گلوله:هک

حالت بیهوشی:کما

حالت روحی:مود

حرف پیروزی:وی

خانواده:اهل

خواب:نوم

خوب:نیک

دارو:دوا

دام:تله

در رگ ها جاریست:خون

درخت زبان گنجشک:ون

درخت عرب:شجر

درون دهان:کب

دریاسالار:آدمیرال

دیدار کننده از اماکن مذهبی:زایر

رنج و محنت:لگ

رنگ:لون

رنگ خزان:زرد

روییدگی:نمو

ریشه ای:رادیکال

زایل کننده:مزیل

زخم عفونی شده روی پوست:دمل

سرخ کم رنگ:بور

سوراخ مانند وسط شکم:ناف

شهر اصفهان:نجف آباد

شهر خراسان رضوی:نیشابور

شهر لرستان:بروجرد

شیمی کربنی:الی

طریقه:روش

عضو شنوایی:گوش

عنوان احترام آمیز برای مردان:آقا

عیب و ننگ:عار

غذای مجردی:نیمرو

فرزند:ولد

فرش مالیدنی:نمد

فیلمی از همایون شهنواز:شاه خاموش

فیلمی از وینسنت وینلی:شور زندگی

فیلمی با بازی پرویز پرستویی:مارمولک

فیلمی با بازی رابرت دنیرو:سلطان کمدی

قرار و س:آرام

گروه ورزشِ:تیم

گواهی می دهم:اشهد

گوسفند فربه:پرواری

مامور اطفا حریق:آتش نشان

ماه خارج:اوت

معناها:مفاهیم

مفهومی در ریاضیات:لگاریتم

ملاح:دریانورد

مکافات:جزا

ناب:سره

نامرد:لامروت

نقش هنرپیشه:رل

نمایان شدن:ظهور

نوکر:خدمت گزار

نیمه بار:تا

هر ساز دارای زه:رهی

واحد سطح:آر

واحد مقاومت الکتریکی:اهم

کامل شدن:کمال

کج:مایل

کشور آمریکایی:کنیا

کشور مبارک:یمن

کوشش:جدیت

کوشش کننده در کار:مجد

یاری دهنده:ممد

یکدندگی:لج


آغشته به قیر:قیر اندود

آمد و شد داشتن:مراوده

آن طرفش پیداست:شفاف

اثر احمد اکبرپور:شب بخیر فرمانده

اثر ایوان تورگنیف:آبله سرنوشت

اثر شاتوبریان:رنه

از استان ها:بوشهر

از اشکال هندسی:دایره

از اعیاد اسلامی:قربان

 

[ادامه مطلب را در اینجا بخوانید .]


آلرژی:حساسیت

آمیخته به هم:قره قاطی

اتاق تهیه چای:آبدارخانه

اثر الکساندر دوما:اسکانیو

اثر فهیمه رحیمی:باران

از فهیمه رحیمی:پنجره

اثر محمدعلی جمال زاده:مرکب محو

از اجرام آسمانی:سیاره

از استان ها:یزد

 



[ادامه مطلب را در اینجا بخوانید .]

آب عرب:ما

آشکار:هویدا

آمرود:مل

آنچه توان بزداید:طاقت فرسا

آکنده:پر

آینده:آتیه

اثر امیر عشیری:سیاه خان

اثر پا:رد

اثر جیمز جویس:تبعیدی ها

اجداد:نیاکان  

اختاپوس:هشت پا

از ات:زنبور

از درختان همیشه سبز:شمشاد

از دوران چهارم زمین شناسی:یخبندان

از سازهای زهی:ویولا

اط سبزی های خوراکی:نعناع

از سوره ها:زمر

از سیارات منظومه شمسی:نپتون

اسب ترکی:آت

اسرار:رازها

اندازه گرمی هوا:دما

اندوخته ها:ذخایر

انس گرفته:مالوف

بازرگانی:تجارت

بانگ و آواز:ندا

بخار دهان:ها

بدگویی:ذم

برگ برنده:آس

بلند و واضح:رسا

به جوش آمدن:غلیان

بیماری ریوی:سل

پارچه پاک کردن صورت:رومال

پایتخت کانادا:آتاوا

پدر و مادر:والدین

پراکندگی:شت

پرهیزگار:اتقا

پیامدها:نتایج

پیشوای مذهب لامایی:لاما

تقویم:روزشمار

توان:بنیه

تیر پیکان دار:یب

تیم فوتبال انگلیسی:سوانسی

جامه:کسا

جان خود را برای کسی می دهد:فدایی

جستجو کردن:کاویدن

حالی کردن:فهماندن

خبرچین:جاسوس

خندان:بسیم

خوب رویی:وجاهت

دارای جلای فی:متالیک

دارویی که آنرا بجوشانند:جوشانده

درخت زبان گنجشک:ون

درنگ کننده:متانی

دشنام:ناسزا

دماغ:مخ

رئیس جیمز باند:ام

رفع کدورت:آشتی

روغن و چربی:په

زائو ترسان:آل

زهر بدون پادزهر:هلاهل

سال ها:سنوات

سرزنش:شماتت

سرسراس بزرگ:لابی

سره:ناب

سقف:سغ

سوی و طرف:زی

سیاه و تاریک:دیجور

شاکی:گله مند

شرح و توضیح:بیان

شلوار جین:لی

شهر خوزستان:مسجد سلیمان

شهر فارس:فسا

ضد:مخالف

ظن:گمان

عود:ند

فرزند زاده:نوه

فوت شده:متوفی

قدرت:نیرو

قوس:کمانه

گرد کردن:جمع

گورها:قبور

لبه تیغ:یلمان

مخفف اگر:ار

مدرس دانشگاه:استاد

معروف به بدی:بدنام

مهارت و چالاکی:تردستی

مکتب ها:مکاتب

میان:لا

نشانه:آیت

نشانه مفعولی:را

وحشی:دد

کاهو:خس

کثیر:جم

کشور اسیایی:مای

یک دنده:لج


آسوده خاطر:بسامان

آشکار کردن:ابراز

آقای اسپانیایی:دن

اثر آندره ژید:ایزابل

اثر عباس معروفی:ذوب شده

اثر یان فلمینگ:تندربال

از ادات پرسشی:چی

از وسایل باغبانی:کج بیل

اسب خال خالی:ابرش

اهل ادب:ادبا

بازداشت عده زیادی از مردم:بگیر بگیر  

بالش:متکا

بحر:دریا

بزرگ:گت

بی هوا:وکیوم

بیماری:دا

پایتخت لتونی:ریگا

پسوند دارندگی:مند

تجمع:میتینگ

تسمه دور کمر:کمربند

تن و بدن:اندام

تنظیم وسایل صحنه نمایش:میزانسن

تیر کوتاه:زج

ثروتمند:بای

جای بازگشت:ماب

جغرافیای ی:ژئوپولیتیک

چهارپایان:بهایم

حالت روحی:مود

حرص:آز

حرف ندا:یا

خانه ییلاقی:ویلا

خطاب بی ادبانه:هی

خمیر پخته:نان

خوراک طیور:نان

خوی گیرنده:معتاد

داخل:اندر

دعا:نیایش

دو یار هم قد:ا ا دوچرخه موتور دار:موتورسیکلت

دودمان:تیره

دور دهان:کب

راغب و مشتاق:شایق

رسم و عادت:معمول

رنگی بر خودرو:بژ

زدنی در کشتی باستانی:میل

زیر پا مانده:له

سبقت از میان دو خودرو در حال حرکت:لایی کشیدن

ستم:بیداد

سنبل کوهی:فو

سیلی:تس

شلوار جین:لی

شهر سینمایی آمریکا:هالیوود

شوفر:راننده

صف و رده:رج

عضو حونده:دندان

علامت جمع فارسی:ها

فوتبالیست اسپانیایی:آل بیول

فیلمی از میلوش فورمن:پاتون

فیلمی با بازی عنایت بخشی:خیابانی ها

قسمت برآ»ده استخوان مچ پا:قوزک

قسمت خارجی ساختمان:نما

گردش کردن:گشت زدن

گلی خوشبو:پونه

گناه:جرم

ماهی درون تفنگ:تیر

مایع زندگی:آب

مایه سرگرمی:لهو

محکم کردن:شد

مشترک رومه:ابونه

مغازه:دکان

مقیاسی در وزن:اونس

منسوب به ریه:ریوی

میوه رز:انگور

میوه قرآنی:زیتون

نگهبان:بان

نوعی بیماری عفونی:کزاز

نوعی ساعت قدیمی:شنی

نوعی نوشابه گازدار:لیموناد

نوعی کیسه:گونی

نیمه بار:تا

هلاک شده:مستهلک

همدم:یار

واحد پول چین:یوان

واحد پول زاپن:ین

کاغذ کپی:کاربن

کالبد شناسی:آناتومی

کامل کننده:مکمل

کجاست:کو

کرشمه:ناز

کشور آسیایی:سنگال

کشور آفریقایی:لیبی

کمک کردن به برپایی فتنه:دامن زدن

یک آهنگ کامل موسیقی:دستگاه


آبستن:باردار

آرزوها:امانی

آنچه قبلا ذکر شده:همان

اتفاقات:سوانح

اثری دیگر از نویسنده "ثریا در اغما":باده کهن

از منابع طبیعی:گاز

اشاره به دور:آنها

ایستگاه راه آهن:گار

باد و باران:بوران

باد برین:صبا

به هوش باش:هان  

بهشت جاوید:عدن

بیماری:دا

پایتخت اتریش:وین

پایتخت اسلوونی:لیوبلیانا

پایتخت بوتسوانا:گابورون

پایتخت کرواسی:زاگرب

پاییز:خریف

پدر عرب:آب

پنهان کردن:کتم

تراب:خاک

تیره ای بزرگ از گیاهان گل دار تک لپه ای:ارکیده

تین:انجیر

جامه گشاد و بلند:عبا

جانور گیاه مانند دریایی:مرجان

جای خلوت:دنج

جدا از هم:سوا

جلودار:یساول

جنبش برادری مسلمانان:اخوان المسلمین

چاهی در جهنم:ویل

حرف تصدیق:بلی

حرف درد:آخ

دریدگی در لباس:چاک

دیوانگی:جنون

راست ایستاده:هج

رشته کوه طولانی جهان:اند

روستا:ده

روشن و نور دهنده:نیر

ریسمان:رسن

زدنی در زورخانه:میل

زمین:ارض

زمین دور از آب:لیا

زمین سبز و خرم:چمن

زندان و محبس:نواخانه

سخنان بیمارگونه:یان

سگ کودکانه:هاپو

سود:نفع

سوسن زرد:وج

شاطر:نانوا

شاه شاعر:شه

شهر فوتبالی انگلستان:نیوکاسل

عضو شنوایی:گوش

عضو گفتار:زبان

فرهنگ و دانش:ادب

فرومایه:ناکس

فوتبالیست آلمانی:شورله

فوتبالیست هلندی:فان پرسی

فیلمی از بهمن فرمان آرا:خاک آشنا

فیلمی از علی حاتمی:دل شدگان

فیلمی با بازی ایرج راد:جای او دیگر خالی نیست

فیلمی با بازی حسین پناهی:چاووش

قاتل امام حسین:شمر

قبلی:پیشین

قطعی برای کتاب:پالتویی

گمراه:ضال

لرزان:متشنج

مالکیت:خداوندی

مدرسه عالی:کالج

مراد:نیت

مسابقات ورزشی منظم:لیگ

معرفت:شناسایی

موبایل:تلفن همراه

میوه و بار:ثمر

نام آذری:آد

نجات دهنده:رهاننده

نقش و وظیفه:ماموریت

نوعی سلاح پرتابی:بوم رنگ

نوعی قایق بزرگ:لنج

نویسنده"درد سیاوش":اسماعیل فصیح

نیست و پوچ:هیچ

هسته میوه:دانه

واحدی در ارتش:هنگ

وقت و زمان:گه

کرشمه:ناز

کشور اروپایی:صربستان

کفش راحتی داخل خانه:روفرشی


آب دهان:خدو

آش:با

آماده شده خمیر:ور آمدن

ابر نزدیک زمین:مه

اثر پائولو کوئلیو:چون رود جاری باش

اثر دافنه دوموریه:پرندگان

احمد محمود:غریبه ها

ارزاق:خواروبار

ارمغان:هدیه

از روی اجبار:قهرا

از سازهای ضربی:دف  

از مذاهب بودایی:ذن

بانگ و آواز:آوا

بانگ و خروش بر آوردن:غرنبیدن

بذله گوی:لوده

برادر مادر:خالو

بی صدا:صامت

پاره پاره:ریش ریش

پاک از گناه:بری

پرنده خوش آواز:بلبل

پسر:پور

پهلوان:گو

پولی که بابت خدمتی پرداخت می شود:شهریه

پیمودن:طی

تنبل جالیزی:کدو

جهت:سوی

جهش و پریدن:پرش

جبوه:سیماب

چپاول:یغما

حرف درد:آخ

خالص و بی غش:یکرو

خرده سنگ های ریز:شن

در حال دویدن:دوان

دستورات:فرامین

دفع کننده:دافع

دوری کننده:روی گردان

دیرینگی:ازلیت

راس:سر

راندن:طرد

رزق:روزی

رنج و محنت:لگ

روید در فرانسه:لوار

سال:سنه

ستمکار:جابر

سیر شده از آب:شیرآب

سیم و زر ناخالص:ماخ

شراب انگوری:می

شهر خوزستان:بهبهان

شیب رو به پایین:سرازیری

صمیمی:یک دل

طلا:زر

عادی:نرمال

عدد قرن:صد

عدد ورزشی:دو

عظیم الجثه:یغر

فارق البال:آسوده خاطر

فرهنگ آموختن:تادب

فروتنی کردن:کرشیدن

فلس ماهی:کچ

فیلمی از کلینت ایستوود:نابخشوده

فیلمی با بازی اکبر عبدی:افراطی ها

فیلمی با بازی ایرج طهماسب:رفیق بد

فیلمی با بازی شبنم قلی خانی:جوجه اردک من

فیلمی با بازی نیکی کریمی:زن ها فرشته اند

قلاب:چنگک

قوت لایموت:نان

مایه روشنی چشم:قره العین

محل اردو زدن:اردوگاه

محلولی که به شخص اسهالی دهند:او آراس

مخفف شاه:شه

مشهور:بنام

منسوب به هنگام زاده شدن:مادرزاد

موی شیر:یال

میان تهی:جف

نام خدا در تورات:یهوه

نپخته:نارس

نگهبان:مراقب

نهر:رود

وجود داشته:بوده

وسیله:آلت

وسیله جلوگیری از بارداری:آی یودی

کاغذ رومه:وب

کسی که چیزی را بفروشد:فروشنده

کشور اسیایی:هند

کشور آفریقایی:موریس

کشور آمریکای جنوبی:اروگوئه

کشور اروپایی:سوییس

یک دور بازی تنیس:گیم

یکبار زدن:ضربه


آقای اسپانیایی:دن

آقای اسپانیایی:لی

اثر منیرو روانی پور:کنیزو

از ادات پرسش:چی

از دست دادن:فقدان

از روی ضرورت:وما

از مراکز استان ها:یاسوج

از میوه های گرمسیری:موز

استعداد:قابلیت

اصول:ریوس  

افکندن:رمی

:رت

بسیار شک کننده:شکاک

بغل:بر

بلد:راهنما

به تنهایی:یک تنه

به دنیا اوردن:زا

پاره آتش:سینجر

پایتخت آرژانتین:بوینوس آیرس

پایتخت اکوادور:کیتو

پایتخت ایتالیا:رم

پروفسور حیوانات:بز

پیوسته:متحد

تلخ عرب:مر

تن:اندام

جانب:سوی

جمعا:روی هم

چرخ چاه:دولاب

چوب خوشبو:ند

حالتی در دریا:مد

خداوند:رب

خطاب بی ادبانه:هی

دارای رابطه با موضوع:ذیربط

درشت و خشن:ناملایم

دریا:یم

دلیر:شجاع

دور انداختنی:اسقاط

دور دهان:نس

دوشیزه:باکره

راست ایستاده:هج

رجحان:برتری

رقیب:هماور

رنجاندن:آزردن

روپوش زمستانی:پالتو

ن:نسوان

سازمان:موسسه

ساکنان:اهالی

ستایش کردن:ستودن

سرزنش:نکوهش

سرنگون:وارونه

سزاوار بودن:جا داشتن

سست شدن:وا دادن

سوسن زرد:وج

سیاه و تیره:مشکین

شامه نواز:بو

شایسته:روا

شب جلوه می کند:شب نما

شخص:کس

شمشیر زن:سیاف

شهر داری:بلدیه

شهری در ایتالیا:ورونا

شهری در ایلام:ملکشاهی

شیر دهنده:دایه

صدای پشه:وز

صفت سرو:سهی

ضمیر فرانسوی:وو

عروسک معروف:باربی

عشوه امدن:ناز کردن

فرزند فرزند:نبیره

فوتبالیست پرتغالی:نتو

فیلمی با بازی مجید مظفری:غریب هومه

قطعی برای کتاب:وزیری

گروه ها:اجتماعات

گشودن:باز کردن

گوارا:هنی

لطیفه ها:هزلیات

لعاب:ورنی

لقبی اشرافی در اروپا:کنت

لوس:ننر

ماه شاعرانه:مه

مخترع تلفن:بل

مظهر لاغری:نی

مقابل:ازا

میوه قرانی:زیتون

نا استوار:لق

نشانه مفعولی:را

نقش و انگاره:ایماژ

نمایان:مربی

نیکی کردن:احسان

هوشیاری:زیرکی

هیئت منصفه:ژوری

واژگون:نگون

ویتامین انعقاد خون:کا

کشور آفریقایی:نیجریه

کمک کننده:یاری گر


اثر اصغر الهی:قالیباف

اثر منصور یاقوتی:دهقانان

از پیامبران:سلیمان

از چاشنی ها:گرگ

اسب اصیل و خوب:یکران

انسان:بنی آدم

ایالت یخ بستنی:آلاسکا

ایالتی در آمریکا:کنتاکی

بخار دهان:ها

بدگویی:ذم

بدی:شرارت  

برخوردار و خوشبخت:کامیاب

:رت

بریدن شاخه های زاید درخت:هرس

بزرگوار:باشرف

به خاک سپردن:تدفین

بی جان:مرده

بیم و هراس:هول

پایتخت اروگوئه:مونته ویدیو

پرهیزکاری:زهد

پروانه شرکت به نام اوست:صاحب امتیاز

پژمرده:لس

پوستین:وت

پیشوا:راهنما

پیشوا:رهبر

تندرستی:سلامت

تیره:کدر

جوانی:شباب

چای انگلیسی:تی

حرف تنفر:اف

حرف نداری:بی

حیوان باوفا:سگ

خواسته شده:مسیول

دایمی:همیشگی

دست:ید

دستگاه جدا کننده غله از پوست:خرمن کوب

دو برابر:دوبل

رشته سر درگم:کلاف

رنگ ابرو:وسمه

رنگ قرمز:سرخ

روش:شیوه

زیرکی:رندی

سائل:گدا

سازمان اداره یک رشته ورزشی:فدراسیون

سازمان های مختلف:تشکیلات

سخت و طالع:هور

سرحد:مرز

سرشت:خو

سرشت و طبیعت:مزاج

سطح و رویه:کف

سنبل کوهی:فو

سوی و طرف:زی

شاد و مسرور:کیفور

شرافت:عز

شمشیرزن:سیاف

شهر آذربایجان شرقی:هشترود

شهر بوشهر:گناوه

شهر مازندران:کلاردشت

شهری در فرانسه:رن

شیک و زیبا:لوکس

عدد فوتبالی:اا

عضو مجلس اعیان:سناتور

فیلمی با بازی جمشید هاشم پور:باشگاه سری

فیلمی با بازی شهره لرستانی:ایران برگر

قلاب کیف و کمربند:سگک

قورباغه:وک

گرفتگی زبان:تاتا

گرفتنی است نه دادنی:حق

گستاخی کردن:جسارت

گسیل شده:روانه

گنجینه:خزانه

مادر شوهر:خش

ماده بیهوشی:اتر

مبارک شمردن:تبرک

مرتبه:مقام

مسن تر:ارشد

نقش هنرپیشه:رل

نگاه شاعر:نگه

نهر:رود

نوبت:وهله

نوعی آپارتمان کوچک:سویت

نویسندگی :کتابت

نکوهش کردن:ملامت

هوو:وسنی

وسیله روفتن:جارو

کشتزار برنج:شالیزار

کشور اروپایی:بلاروس

کلام:سخن

کم حرف:سر بتو

کم خردی:بلاهت

کناره ها:جوانب

یوم:روز


آب دهان:خدو

آمیخته با طلا:زر اندود

آواز خواننده:مترنم

اثر جواد مجابی:پنیر بالای درخت

اثر ژولین گرین:موییرا

اثر سبکتکین سالور:گرشاسب

از سوره ها:جن

از میوه ها:سیب

انرژی یافتن:حال امدن

با لحن تند:شدید اللحن  

باتجربه:کاردیده

باد سمت مشرق:صبا

بالا:زبر

بحبوبه و هنگامه:گیر و دار

بذله گو:شوخ

برزن:کوی

بند پای زندانیان:لگ

به حضور خواستن:استحضار

به نام خدا:بسم الله

پایتخت آنگولا:لواندا

پایتخت السالوادور:سانسالوادور

پهنه زمین:میدان

پیامبری:رسالت

پیوسته:مداوم

تارمی:نرده

تصدیق نجار:اره

تله:دام

تمام و کامل:تام

تنگ:ضیق

تیر پیکان دار:یب

تیره ها:قبایل

تیم فوتبال فرانسوی:مون پلیه

جامه کهنه سوده:جرد

جان و روان:روح

جایز:روا

جوان شدن:فتا

چندین عنصر:عناصر

حد و اندازه:شمار

حرف ندا:یا

حقیقت هر چیز:ذات

خواری و زبونی:ذلت

داد و فریاد:هوار

در بزرگ:درب

در دل برخی آب می شود:قند

درخت نارنج:نارنج بن

درمانده و سرگشته:هاج

دست عرب:ید

دو گواهی:شهادتین

دیده:بصر

راندن مزاحم:دک

روز عرب:یوم

روزه گرفتن:صوم

رویت کردن:دیدن

ریسمان:رسن

سده:قرن

سروری و فرماندهی:ریاست

سلطان جنگل:شیر

شعله اتش:آلاو

شهر اصفهان:کاشان

شهر مرکزی:نیمور

شکیبا:با حوصله

شیمی حیات:بیوشیمی

طریق:راه

ظلم:ستم

عشوه گر:لوند

عضو پرواز:بال

علم و دانش:دانایی

عوض:بدیل

غمگین:آسی

فیلمی از یداله صمدی:کلانتری غیر انتفاعی

قرارگاه:نشیمن

قرض و دین:وام

قرن:صده

قوت:نیرو

لازم و بایسته:حتم

لاکن:بلکه

مراد و مقصود:نیت

مرغ می رود:جا

مظهر لاغری:نی

منسوب به آخرت:آخروی

منوال:روش

نابینا:کور

نویسنده گل های رنج:شارل بودلر

واصل:متادی

کارکرد:راندمان

کنایه از کودک شرور:آتش پاره


آقای اسپانیایی:دن

آینه:مرات

اثر لئو تولستوی:مرگایوانایلیچ

ادیتور:ویراستار

از اوراق بهادار:چک

از روزهای هفته:یکشنبه

از سوره ها:روم

از یک پدر و مادر :تنی

از قطران زغال سنگ بدست می آید:نفتالین

انجیر قرآنی:تین

اندوهگین:متاثر  

ایستادگی:پایداری

بالا آمدن آب دریا:مد

بچه معروف:آل

بدبخت:مفلوک

برادری:اخوت

بزه:گناه

بسته شده:مسدود

به خاطر می آورد:یادآور

به دست آوردن:گیر آوردن

به کار بردن:صرف کردن

پارچه ابریشمی رنگین:دیبا

پانصد هزار:کرور

پاک و مبارک:قدوس

پرطاقت:سرسخت

پرنده مردار خوار:کرکس

پرهیزکاری:تقا

پسوند شباهت:سار

پوشاک حمام قدیم:لنگ

پیاپی:متوالی

تولد یافته:متولد

تکبر کردن:استکبار

تیم فوتبال فرانسوی:رن

جستنی در معدن:رگه

جلا دادن:پرداخت کردن

جهنم:هاویه

چاشنی پر مصرف:نمک

چاشنی تند:خردل

چندین کافر:کفار

چهره:رو

چیز:شی

چین و شکن:یرا

دلیل و برهان:آیت

دیروز:دی

دین داشتن:تدین

راندن مزاحم:دک

راه رفتن:مشی

رده:ردیف

رنگ زرد روشن:لیمویی

روشنایی:ضو

زشت:کریه

زنگ برگ:درا

ژنرال جنگ های انفصال:لث

ساز شاکی:نی

سیال تنفسی:هوا

شاعر خیمه دوز:خیام

شش:ریه

شلوار جین:لی

شهر استان فارس:زرین دشت

شهر ترکمنستان:مرو

شهری در اسپانیا:سویا

شکر بلور شده:نبات

صانع:صنعت کار

طبقه زمین:لایه

طلاکاری:زرکوبی

طلایی:زری

عامل وراثت:ژن

عبادت کننده:عابد

عشیره:ایل

علمدار:بیرق دار

فوتبالیست پرتغالی:نانی

فیلمی از مسعود کیمیایی:مرسدس

فیلمی با بازی بهروز وثوقی:عروس دریا

فیلمی با بازی علیرضا خمسه:شاید وقتی دیگر

لفظ هنگام ورود به جایی:یاالله

نام آذری:آد

نامعقول و ناپسند:ناهنجار

نتیجه کار:عملکرد

نخست:اولا

نفرین:لعنت

نمناک:تر

نویسنده "دهکده پر ملال":امین فقیری

هرج و مرج طلبی:آنارشیسم

هوشیاری:زیرکی

واحد پول ترکیه:لیره

ویتامین جدولی:کا

کالاهای وارد شده به کشور:واردات

کتف و شانه:خا

کشور اروپایی:دانمارک


آب منجمد:یخ

آبخوست:جزیره

آواز خواندن:ترنم

ابریشم کم قیمت:کژ

اثر شاتوبریان:آتالا

اثر شهره وکیلی:شالیزه

اثر عباس معروفی:سال بلوا

از استان ها:گیلان

اسارت:بردگی

استعداد فهم و دریافت:شم  

اندوه:رنج

بالابر خودرو:جک

بخار دهان:ها

برادر مادر:ابو

برخی در کفش دارند:ریگ

برده:زرخرید

به شک انداختن:ایهام

بوی خوش:شمیم

پرخاش:تشر

پرستار کودک:ل له

پنبه پاک نکرده:وش

پوشاک دور گردن:شال

تازه:نو

چهره:رو

چوب بند:داربست

حرکت کردن باد:وزیدن

خشنود:راضی

خوراکی از برنج و زعفران:شله زرد

خوش گذران:کامجو

درجه:رتبه

درخت قالی:دار

دریا:یم

دور از هم بودن:جدایی

راندن مزاحم:دک کردن

راه و روش:فن

رشته ای در علم پزشکی:جراحی

رواج و توسعه:گسترش

روان شدن:جریان

روپوش تشک:ملافه

روشنایی ها:انوار

زراعت فصل بهار:بهاره

زن گندم گون:سمیرا

سازگار و قانع:بساز

سرای مهر و کین:دل

سرگذشت ها:سوابق

سرگردان:حیران

سنبل کوهی:فو

سیلی:تس

سیلی زدن:چک زدن

شعیر:جو

شغل سفیر:سفارت

شهر آذربایجان غربی:سلماس

شهر ایران و آمریکا:میامی

شهر کرمان:فاریاب

شهری در ژاپن:یوکوهاما

شوربا:با

شکل و هیئت:قالب

صاف نیست:ناهموار

صف و رده:رج

علامت و نشانه:آرم

عنوانی در ارتش:ژنرال

فالگیری:رمالی

فرود آمدن:تنازل

فریب:نیرنگ

فوتبالیست اسپانیایی:کازورلا

فیلمی با بازی نگار جواهریان:حوض نقاشی

قلندر:درویش

قوم کم حرف:لر

لبه تیغ:یلمان

مروارید:در

مقاصد:نیات

موسیقی:موزیک

میزان. ملت است:رای

ناپیدا:گم

ناگزیر:وادار

نژاد ایرانی:آریا

نشانی:آدرس

نوعی گلدوزی:گوبلن

نوعی نوشابه:لیموناد

هوای در حال حرکت:باد

هویج:زردک

واحدی در سطح:آر

وسیله نقاشی:قلم مو

ویتامین جدولی:کا

ویزا:روادید

کار خیر می کند:ثواب کار

کسان:افراد

کشور آفریقایی:مالی

کشور آمریکای مرکزی:السالوادور

کلمه نفرت:اف

کنار:لب

کهنه و پوسیده:رث

کوبیدن:دق


در ازدحام این همه ظلمت بی عصا
چراغ را هم از من گرفته‌اند

اما من
دیوار به دیوار
از لمس معطر ماه
به سایه روشن خانه باز خواهم گشت
پس زنده باد امید.

در تکلم کورباش کلمات
چشم‌های خسته مرا از من گرفته‌اند

اما من
اشاره به اشاره
از حیرت بی باور شب
به تشخیص روشن روز خواهم رسید
پس زنده باد امید.

در تحمل بی تاب تشنگی
میل به طعم باران را از من گرفته‌اند

اما من
شبنم به شبنم
از دعای عجیب آب
به کشف بی پایان دریا رسیده‌ام
پس زنده باد امید.

در چه کنم‌های بی رفتن سفر
صبوری سندباد را از من گرفته‌اند

اما من
گرداب به گرداب
از شوق رسیدن به کرانه موعود
توفان‌های هزار هیولا را طی خواهم کرد
پس زنده باد امید.

چراغ ها،چشم‌ها،کلمات
باران و کرانه را از من گرفته‌اند
همه چیز
همه چیز را از من گرفته‌اند
حتی نومیدی را

پس زنده باد امید.


«سید علی صالحی»


خط قرمزهای ما انگار لیمویی شده

شهر درگیر حراج و ماجراجویی شده

 

عشق هم یک عادت ناگاه و کوتاه و خشن

ترک ها فوق سریع و گاه یابویی شده!

 

اولین سنگ بناء اجتماع ما -زرشک

بستری از ارتباطات ِشویی شده

 

حرف ها و ژست هامان ادعا در ادعا

دوره ما دوره ی بحران کم رویی شده

 

عقل مشغول اراجیف خودش ماندست و دل

در حقیقت با مجاز عشق یاهویی شده

 

ما حافظ ِ قرآن نشد

سرشناس اما چرا، در شهر بانویی شده

 

یک برادر داشت او هم در شب قدری عجیب

روی تخت خواب یک استاد چاقویی شده


از : افشین یداللهی


میشه خدا رو حس کرد تو لحظه‌های ساده 
تو اضطراب عشق و گناه بی‌اراده 

بی‌عشق عمر آدم بی‌اعتقاد می‌ره 
هفتاد سال عبادت یک شب به باد می‌ره 

 

وقتی که عشق آخر تصمیمش‌و بگیره 
کاری نداره زوده یا حتی خیلی دیره 

ترسیده بودم از عشق، عاشق تر از همیشه 
هر چی محال می‌شد، با عشق داره میشه 

عاشق نباشه آدم حتی خدا غریبه‌س 
از لحظه‌های حوا، هوا می‌مونه و بس 

نترس اگردل تو از خواب کهنه پاشه 
شاید خدا قصه‌تو از نو نوشته باشه

 

افشین یداللهی


اشعار افشین یداللهی

خیالتو می م از تو شبستون خواب
تو ابرا پنهون میشم یه وقت نبینه مهتاب

بارون میشم می بارم تو آسمون چشمات
که رو زمین به یاد همه بمونه چشمات

بخوای نخوای فقط تو بیای نیای فقط تو
تو . تو . فقط تو آهای آهای فقط تو

از سر پرچین شب وقتی سرک می کشی
مهتاب هاج و واج و پائین ترک می کشی

می یاد واسه تماشا می افته تو حوض نور
اونجا که عکس چشمات افتاده از راه دور

بخوای نخوای فقط تو بیای نیای فقط تو
تو . تو . فقط تو آهای آهای فقط تو

تو ترمه نگاهم چشات گلابتونه
گذشتن از تو سخته محاله دل بتونه

یه گوشه تو قلب هر آدمی نوشته
با عشق میشه پنبه کرد هر چی که غصه رشته

 

شعر از : افشین یداللهی


برون نمی رود از دل خیال خام وصالت

اگر چه رفته وصالت ولی خوشم به خیالت

 

شبیه معجزه هستی پر از سوال و معما

هنوز مانده به ذهنم جواب خیل سوالت

 

به پشت شهر تو مانده نزاع ماهی و دریا

درون شهر تو یک کس نمی رسد به کمالت

 

شبی که با تو نشستم شروع زندگی ام شد

شروع تازه ی شعرم ، سرودن از خط و خالت

 

ببین که منتظرم باز دوباره مست تو باشم

عزیز بتکده باشی نگاه من به جمالت

 

اگر چه چیده ای از باغ ما فراوان سیب

بگو ز باغ تو چینم کمی ز سیب حلالت

 

وصال شهر تو باشم کنار خلوت باران

دوباره دل بسپارم به سایه های خیالت

 

محمد علی رستمی / وصال میانه ای


رقصِ مست

چو یکتا پیرهن خوابیدگانِ کویِ خاموشان
ز دنیا بی‌خبر افتاده‌ام در جمعِ مدهوشان

به خود پیچیده‌ام در گوشه‌ای چون شاخه‌یِ تاکی
سکوتِ من کنون خوش‌تر بوَد، یا بانگِ می‌نوشان

به بزمِ عیشِ خود، اِی دوستان دیگر مَخوانیدم
به هرجا خیمه‌ی غم می‌زنم، چون خانه بردوشان

چو گیسوی پریشان هم، ندارم چشم اُمیدی
که یِکدم سر نهم بر دوشِ این سیمین بناگوشان

تو اِی مستِ زر و زیور، در این محفل چه می‌رقصی؟
به جسمت جامه می‌گرید، به‌سانِ عاریت پوشان

ز جامی می به ساقی گفتم اسرارِ دل خونین
سپردم اختیار خویش را در دستِ سِرپوشان

کنار خودنمایان یکدم آسایش نمی‌بینم
بَرَم حسرت به عزلتگاهِ از خاطر فراموشان

زغوغای نیاز و نازِ خودخواهان دلم خون شد
خوشا آرامش خلوت‌سرایِ پنبه در گوشان

نه من تنها ذلیلِ دستِ بختِ خویشتن بودم
فراوانند در گیتی از این طومارمَخدوشان


رحیم معینی کرمانشاهی :

سوختم در شوره زار عمر ، چون خودرو گیاهی
ناله ای هم نیست تا سودا کنم با سوز آهی

نیستم افسرده خاطر هیچ از این افتاده پایی
صد هزاران روی دارد چرخ با چرخ کلاهی

ابر رحمت را گو ببارد ، تا بنوشد جرعه آبی
ساقه خشک گیاه تشنه کام بی گناهی

من کیم ؟ جویای عشقی ، از دل نامهربانی
من چه هستم ، هاله محو جمال روی ماهی

من چه ام ؟شمع شب افروزی بکوی بی وفایی
مشعل خود سوزی و تا سر نبرده شامگاهی

من کیم ؟ در سایه غم آرمیده خسته صیدی
بال وپر بسته ، اسیر و بندی بخت سیاهی

جز صفای خاطر محزون ، ندارم خصم جانی
جز محبت در جهان ، هر گز نکردم اشتباهی

مو مکن آشفته آخر بسته جان من بمویی
مگسلان پیوند ، بسته کوه صبر من بکاهی

یا سخن با من بگو ، تا خوش کنم دل را بحرفی
یا نوازش کن دلم را با نگاه گاه گاهی

هیچ می دانی چه هامی دانم از چشم خموشت
رازها خواند دل من ، از سکوت هر نگاهی

داروی دردم تو داری نا امید از در مرانم
ای بقربان تو جان دردمند من الهی


معینی کرمانشاهی


معینی کرمانشاهی :

بیان نامرادیهاست اینهایی که من گویم
همان بهتر به هر جمعی رسم کمتر سخن گویم

شب وروزم بسوز وساز بی امان طی شد
گهی از ساختن نالم گهی از سوختن گویم

خدا را مهلتی ای باغبان تا زین قفس گاهی
برون آرم سر وحالی به مرغان چمن گویم

مرا در بیستون بر خاک بسپارید تا شبها
غم بی همزبانی را برای کوهکن گویم

بگویم عاشقم ، بی همدمم ، دیوانه ام ، مستم
نمی دانم کدامین حال و درد خویشتن گویم

از آن گمگشته ی من هم ، نشانی آور ای قاصد
که چون یعقوب نابینا سخن با پیرهن گویم

تو می آیی ببالینم ، ولی آندم که در خاکم
خوش آمد گویمت اما ، در آغوش کفن گویم


در این دنیا تک و تنها شدم من

                          گیاهی در دل صحرا شدم من

چو مجنونی که از مردم گریزد

                      شتابان در پی لیلا شدم من

چه بی اثر می خندم

                      چه بی ثمر می گریم

به ناکامی چرا رسوا شدم من

                      چرا عاشق چرا شیدا شدم من

من آن دیرآشنا را می شناسم

                      من آن شیرین ادا را می شناسم

محبت بین ما کار خدا بود

                      از این جا من خدا را می شناسم

خوشا روزی که این دنیا سرآید

                      قیامت با قیامِ م آید

بگیرم دامن عدل الهی

                      بپرسم کام عاشق کی برآید

چه بی اثر می خندم

                      چه بی ثمر می گریم

به ناکامی چرا رسوا شدم من

                      چرا عاشق چرا شیدا شدم من

به ناکامی چرا رسوا شدم من

                      چرا عاشق چرا شیدا شدم من

 

رحیم معینی کرمانشاهی


رفته ام لیک دلم پیش تو جا مانده هنوز

من کجا مانده ام و دل به کجا مانده هنوز

 

بُعد این فاصله ها درد مرا می فهمد

خاطراتم همگی یاد ترا مانده هنوز

 

اگر از دست قَدر من برهانم دل خویش

پیش رویم خطر دام قضا مانده هنوز

 

در دیاری که پُر از همهمه ی تنهایی است

بعد تو کار دل من به خدا مانده هنوز

 

باد پیچید اثرت رفت زمان بی تو گذشت

راه هموار شد و پیچ به جا مانده هنوز

 

گفتنی ها همه اش مال شما بود که من

خوب قانع نشدم چون و چرا مانده هنوز

 

بر «وصال» تو مرا فرصت اگر یار شود

می توان گفت که سهمم ز دعا مانده هنوز

وصال میانه ای


می‌گریزی از من و دائم عاشقت را می‌دهی بازی

می‌شوی آهـوی تهرانـی، می‌شوم صیاد شیرازی


فتـح دنیا کار آن چشم است، خون دل‌ها کار آن ابرو

هر لبت یک ارتش سرخ است گیسوانت لشگر نازی


بس که خواندی «لیلی و مجنون» جَوّ ابیاتم «نظامی» شد

مـی‌خــورَد  یک  راست  بر  قلبــم  از  نگاهت  تیـــر طنازی

 

[ادامه مطلب را در اینجا بخوانید .]

قاسم صرافان :

قطـــار ِ خطّ لبت راهـــی سمرقند است

بلیت یک سره‌ از اصفهان بگو چند است؟

عجب گلــــی زده‌ای بـــاز گوشـــه‌ی مـویت

تو ای همیشه برنده ! شماره‌ات چند است؟

بــــه تــــوپ گـرد دلـــم بــاز دست رد نزنی

مگر «نود» تو ندیدی عزیز من «هَند» است

همین کـــه می‌زنیَش مثل بید می‌لرزم

کلید کُنتر برق است یا که لبخند است؟

 

[ادامه مطلب را در اینجا بخوانید .]

قاسم صرافان :
اولِ روضــه میـــــرسد از راه
قدبلــند است و پرده ها کوتـــاه
 
آه از آنشـب که چشــمِ من افتاد
پشـتِ پرده به تکه ای از مـــاه
 
بچــه ی هیئـــتم منو حســــاس
به دو چشـمِ تو و به رنگِ سیاه
 
مویت از زیرِ روسری پیداست
دختــــــــره . ، لااله الا الله!
 
به "ولا الضالین" دلم خوش بود
با دو نخ موی تو شدم گمــــراه
 
چشمهایم زبـان نمیفهمــــــــــند
دیـن ندارد کـه مردِ خاطرخواه
 
چــای دارم مــــی آورم آنـــور
خـــواهرانِِ عـزیز ! یــــــا الله
 
سینیِ چــــای داشـت میلـــرزید
میرسیدم کنـــارِ تــو . ناگــــاه
 
پا شــــدی و شبیهِ مـــن پا شــد
از لــــبِ داغِ استکــان هــــم آه
 
وای وقتـــی کـه شــد زلیخایــم
بـــا یکی از بــرادران همـــراه
 
یــوسفی در خیــالِ خــود بودم
ناگهان سرنگون شدم در چـــاه
 
"زاغکی قالبِ پنیــــری دیــــد"
و چه راحـت گرفت ازو روباه
 
آی دنیـــــــــا! همیشه خُرمایَت
بر نخیل است و دستِ ما کوتاه

گوشه ی ابرو که با چشمت تبانی میکند

این دل خاموش را آتشفشانی میکند

 

عاشقت نصف جهان هستند اما آخرش

لهجه ات آن نصفه را هم اصفهانی میکند

 

چای را بی پولکی خوردن صفا دارد، اگر

حبه قندی مثل تو، شیرین زبانی میکند

 

ماه من! شعرم زمینی بود، اما آخرش

عشق تو یک روز ما را آسمانی میکند

 

قاسم صرافان



آشتی:سلم

آشکارساز محل هواپیما:رادار

آقای اسپانیایی:دن

اهنگ دار:موزون

ابر نزدیک زمین:مه

اثر جلال آل احمد:نون والقلم

اثر شارلوت برونته:جین ایر

اثر عبدالحسین زرین کوب:سرنی

 اثر علی اکبر سعیدی سیرجانی:ته بساط

اثر علی شریعتی:تاریخ و شناخت ادیان

 

[ادامه مطلب را در اینجا بخوانید .]

آدم بد قلق:نرو

آن سان:چنان

اثر پا:رد

اثر جمال زاده:شور اباد

اثر صادق چوبک:زیر چراغ قرمز

اثر مهشید امیرشاهی:سوری و شرکا

احمقانه خودمانی:خرکی

از اختراعات ادیسون:گرامافون

از ادات تشبیه:سا

از استان ها:قم

از جنس آتش:اتشین  

از سوره ها:زمر

از غلات:ارزن

از ماه های سریانی:حزیران

از کار افتاده:لکنته

انجام دادن:ارتکاب

انداز صدای سیستم صوتی:ولوم

اهل هند:هندو

بدون تردید:بلاشک

بشقاب بزرگ:دیس

بنا:سازه

بوی بد:گند

بی شمار:متعدد

بیابان پر از شن:شن زار

پارچه بین رویه و استر:لاین

پایان نیافته:نا تمام

پرنده ای شبیه کبک:دراج

پشت کردن:روی گرداندن

پنهان شدن به قصد دشمن:کمین

پهلوان:یل

پیکان:فلش

تلخ عرب:مر

تک:یکان

ثمر دهنده:بارور

جاده قطار:راه آهن

جامه جنگی رستم:ببر بیان

جاندار تک سلولی:آمیب

چربی شیر:سرشیر

حاشا کردن:انکار

حافظه:یاد

خجسته:مبارک

خون:دم

درختی هندی:انبه

دستگاهی در موسیقی ایرانی:سه گاه

دمپخت:کته

رسم و عادت:آیین

رسوب:ته نشین

روده ها:امعا

زرین:طلایی

سقف:شغ

سگ گزنده:هار

سلاح کاشتنی:مین

سوخت نیروگاه:اورانیوم

سود پول:ربا

شتر تندرو:هیون

شراب خوار:می گسار

شهر کردستان:کامیاران

شهری در ایتالیا:فلورانس

ضمیر فرانسوی:وو

طریقه و روش:سیرت

عدد منفی:نه

عنوان پادشاهان روسیه بود:تزار

فاکس:دورنگار

ف مادر:آهن

فوتبالیست برزیلی:برنارد

فیلمی از عباس رافعی:پروانه ای در باد

فیلمی با بازی لیلی رشیدی:در به در ها

قلعه کوچک:ارگ

گربه عرب:هر

گمان شده:موهوم

گودال:آبکند

گیاهی خاردار:یز

لباس پوشیده:متلبس

مادر:ام

مال دار:دارا

ماه سرد:دی

مباحثه:گفتمان

مجلس عیش و نوش:بزم گاه

مغناطیس:آهن ربا

مقابل:ازا

من و شما:ما

ناشایست:ناروا

نظرات:آرا

نگهبان:گارد

هواپیما:طیاره

کارآزموده و با تجربه:ورزیده

کبد:جگر

گمی و تنگدستی:قل

یاقوت:یاکند


آب نیمه گرم"ولرم

از پیامبران:زکریا

از جنس روی:رویینه

از سبزی ها:ریواس

از سوره ها:زال

از فراورده های گوشتی:همبرگر

از مواد مخدر:هرویین

اعمال زشت:سییات

امتداد:راستا

امل:آرزو  

بارها:مکررا

برانگیختن:تهییج

بردگی:رق

بسیار شیرین:شکربار

بعلاوه:وانگه

به بیماری صرحدچار است:غشی

به عقب برگشتن:قهقرا

به ناز خرامیده:طناز

بیرونی:خارجی

بیکاره:لش

پاکتر:اقدس

پر:لبریز

پنجه پرندگان:چنگال

پهلوان:گو

پوشاک طیور:پر

تاخت و تاز:یورش

تخت روان:کجاوه

جام شراب:پیمانه

جذب:ربایش

جعبه مقوایی:کارتن

جلا یافته:صیقلی

جمع قید:قیود

حرف ندا:ای

حفظ تندرستی و سلامت:بهداشت

خشکی مزاج:یبوست

خلاصه کردن:تلخیص

خواری:ذلالت

خواهش ها:امیال

رب النوع مصری:را

رطوبت اندک:نم

رمه:احشام

رودی در گلستان:قره سو

زائده ها:زواید

زمین سبز و خرم:چمن

سازمان اطلاعاتی اسرائیل:موساد

سایه:نش

سخن آهسته از روی خشم:غرولند

سرمای بسیار سخت:زمهریر

شهر سیستان بلوچستان:کنارک

شهر کرمان:بم

صورتگر:نقاش

صید:نخجیر

طرف:جانب

طرفدار جدایی دین از ت:لاییک

عدد ورزشی:دو

عرق گل محمدی:گلاب

عکس العمل:واکنش

فرزند ناخلف:نا اهل

فرش بزرگ:قالی

فطرت:ذات

فوتبالیست ایتالیایی:پیرلو

گرفته شده:ماخوذ

گرما:حر

گواه:شاهد

لاغری و ضعیفی:نوانی

لقب:کنیه

ماه فرنگی:دسامبر

محل احرام بستن حاجیان:میقات

محل خرید و فروش کالا:بازار

مزد:مواجب

مسطح:هموار

مشاور:رایزن

مملکت بیگانه:خارجه

منقار کوتاه:تک

ناخن چهارپایان:سم

نادان و کودن:غت

نجات یافتن:انفاذ

نمایان:مریی

نویسنده "ن دانشمند":مولیر

همنشین:مجالس

ورزش:اسپرت

وقت و زمان:هنگام

ویراستار:ادیتور

کار آشپز:پخت

کافی:بسنده

کشور اروپایی:هلند

کشیدگی:درازا

کلام زاید:حشو

کلمه افسوس:وه

یدکی:اپاس

یگانه:واحد


آب راکد و متعفن:ماند آب

آرایش و زینت:زیب

آزمندی:شح

آمیخته و انباشته:برهم

ابتدا:نخست

اثر پوشکین:غلام پست

اثر سیمین دانشور:کوه سرگردان

اثر شاتوبریان:رنه

از آجیل ها:بادام

از پیامبران:ایوب

از پیامبران:داود  

از خواهران برونته:آن

از خوردنی های مفید:سبزی

اسب رستم:رخش

اطلاع و بصیرت:کاردانی

اقسام توتون و تنباکو برای دود کردن:دخانیات

امر از پیدا کردن:یاب

باد گلو:آروغ

برنده:تیز

بسیار گردنده:دوار

بلندی قامت:قد

به یکدیگر نامه نوشتن:مکاتبه

بی عیب شدن:سلامت

بیماری پوستی:گز

پایین:زیر

پایین تر:فروتر

پرمنفعت:نان و آبدار

پشت:بک

پیاپی رسیدن:توالی

پیرامون خانه:حریم

تاب و توان:نا

تازه:نو

تیم فوتبال ایتالیایی:یوونتوس

جمع ذره:ذرات

جهان هستی:کیهان

جوان:برنا

چهره:رو

چوب خوشبو:ند

حامی:هوادار

حرف دهن کجی:ی ی

حریف:هم آور

حلال مشکلات:پول

خدایی:الهی

خراشیدن:حک

درخت قالی:دار

درمانده:ناامید

دستگاه گرمایشی:بخاری

دسته پیستون:شاتون

دو چیز را با هم عوض کردن:مبادله

دوختن ورقه های کتاب:ته دوزی

دوستان:یاران

دوستی و علاقه:ود

دیروز:دی

رئیس:آقا بالا سر

راندن مزاحم:دک

روی و صورت:چهره

ریشخند زدن:طنز

زمین آماده کشت:ایش

زیر و بمی در سطح هجا:نواخت

زینت دهنده:پیر آینده

ساخته شده با دست:کاردستی

سال ترکی:ییل

سختی و گرفتاری:بلا

سخنان بی معنی:یان

سرگرمی ها:ذوقیات

سفره بزرگان:شیلان

شبنم:طل

شهر البرز:طالقان

شهر هرمزگان:رودان

شهری در هند:حیدرآباد

شکست و پراکندن دشمن:هزم

عوض کردن دو چیز با هم:مبادله

عید ویتنامی ها:تت

فرآیند حل مساله کامپیوتری:الگوریتم

فرش بزرگ:قالی

فهرست کتاب:نمایه

فوتبالیست پرتغالی:وارلا

فیلمی با بازی ترانه علیدوستی:درباره الی

نام کلی همه املاح اسید نیتریک:نیترات

نهان ها:خفایا

نوعی بیماری پوستی:آکنه

نوعی گیاه خاردار:گون

نیستی و مرگ:هلاکت

هدیه دادن:اهدا

هم:نیز

واقعی:حقیقی

وقت معین و محدود:موقت

کارهای خارق العاده صالحان:کرامات

کشور اسیایی:یمن

یاری:مدد


آغشته به قیر:قیر اندود

ابزار درو:داس

اثر ابراهیم گلستان:شکار سایه

اثر اصغر الهی:حکایت عشق و عاشقی ما

اثر داستایفسکی:ابله

اثر ژولین گرین:موییرا

از سوره ها:طه

از عناصر فی:منیزیم

از ورزش ها:بدمینتون

اسباب زندگی:معاش

اسیر:دربند  

بازی نفس گیر:زو

بازیچه:لعبت

برابر:هم طراز

برقرار:آباد

برنجی که هنوز پوستش کنده نشده:شالی

بلبل:هزاردستان

بلندی:اوج

به هم خوردن:تلاطم

پایتخت اردن:امان

پایتخت کاستاریکا:سان خوزه

پر آب ترین رود دنیا:آمازون

پرنده زیبا:قو

پشت دادن به چیزی:تکیه

پنبه پاک نکرده:وش

پویا نمایی:انیمیشن

تا وقتی که:مادام

تهنیت:خوش باش

تکان و جنبش:لرزش

تیر بسیار بزرگ:دیرک

ثروتمند:توانگر

جهش:خیز

خرده سنگ های ریز:شن

خط عبور:لاین

خوابیدن:آرمیدن

خیر و خوشی:طوبی

درخت اعدام:دار

درخت تسبیح:یسر

دست عرب:ید

دشنام:ناسزا

دیدار کردن:تلاقی

دیروز:دی

راندن مزاحم:دک

زردک:هویج

سرنیزه:سنان

سفره نوروزی:هفت سین

سیب ترکی:آلما

شنوا:نیوشا

شهر آذربایجان شرقی:میانه

شهر مرکزی:توره

شهر یزد:اردکان

شیفتگی:شیدایی

ضعیف:ناتوان

ضمیر وزنی:من

علامت مفعولی:را

عمل گرم کردن:گرمایش

فخر و افتخار:ناز

فوتبالیست اسپانیایی:اینیستا

فوتبالیست برزیلی:نیمار

فیلمی با بازی باران کوثری:شب بیرون

گرانی:تورم

گناه:سییه

گوارا:هنی

لانه حیوانات:آشیانه

لیکن:اما

مادر خودمانی:مامان

محل تحصیلات عالیه:دانشگاه

محل غذای چهارپایان:آخور

مدارا کردن با کسی:مماشات

مزه نمکی:شور

مستقیم:راست

معاون دادستان:دادیار

معنوی نیست:مادی

میانه ها:اواسط

میوه پرزدار:کیوی

ندا دهنده:نادی

نهی از ترسیدن:مترس

نوعی ساز بادی:سرنا

نیلوفر:فل

هر فصل کتاب یسنا:ها

واحد پول زاپن:ین

کارها:امور

کرانه:شق

کرشمه:ناز

کشور آسیایی:قرقیزستان

کشور اسیایی:هند

کلام:سخن

یار پت:مت


آیین ها:آداب

اثر رضا امیرخانی:مناو

از ابزار نوشتن:روان نویس

از حروف الفبا:میم

از سوره ها:اعلی

استقرار و قرار:ثبات

ایالتی در آمریکا:تگزاس

با الکتریسیته کار می کند:برقی

بالابر ماشین:جک

بانگ:آوا

باوفای حیوانات:سگ  

بزرگ شدن غده تیروئید:گواتر

بلعیدن:قورت دادن

بیماری:دا

پایتخت اسپانیا:مادرید

ترس:هراس

تشنه نیست:سیراب

تصدیق آلمانی:یا

ته چیزی:قعر

تو:درون

تیر بسیار بزرگ:دیرک

جراحت:ریش

جمع فیلسوف:فلاسفه

چالاکی:شتاب

حرف نداری:بی

حقیقت چیز:هویت

حمال:باربر

خاشاک:خس

خراب:ویران

خودکشی ژاپنی:هارای

خوشایند:دلکش

خوشحال:شاد

دارایی:املاک

دستمال یک بار مصرف:دستمال کاغذی

دیوار کوتاه:نراراه راست رفته:راشد

رهبر استقلال هند:گاندی

ساده و بی آلایش:بیرنگ

سالم و تندرست:سرومرو گنده

سخن و تند:شدید

سریالی با بازی داریوش ارجمند:ناز و نیاز

سودها:فواید

سیلی:لت

شمیم:بو

شهر اصفهان:نایین

شهر خوزستان:رامشیر

شهری در آلمان:هانوفر

شکاف:سوراخ

شیشه آزمایشگاهی:آرلن

ضمیر غایب:او

ظرفیت:گنجایش

عالی و برتر:تاپ

عامل تکثیر نهانزایان:هاگ

عبادت مسلمانان:نماز

عظیم الجثه:یغر

فریب:نیرنگ

فوتبالیست برزیلی:رامیرس

فیلمی از محمد سجادی:گمشدگان

فیلمی با بازی نگار جواهریان:خوابگاه دختران

گردش دسته جمعی:پیک نیک

گرو گذاشتن:رهن

مادر:مام

مایل:راغب

متحرک و پویا:دینامیک

محل اقامت قافله:کاروانسرا

مخفی:سری

مشقت ها:تکالیف

معشوق:نگارین

منصوب به پدر:پدری

مهر و نگین:خاتم

میانه بد بین دو نفر:شکرآب

میوه هزار دانه:انار

میوه هسته ای:گیلاس

نام آذری:آد

نظرات انتخاباتی:آرا

نوعی پارچه کشباف:تریکو

نیلوفر:فر

نیک گفتن:تجوید

واسطه:میاندار

وحشی:دد

وسیله مشاهده اجسام ریز:ذره بین

کارکرد:راندمان

کجاست:کو

کشور ا،ریقایی:لیبریا

کمی و نقصان:افت

کوچک:صغیر

یار دیرین صندلی:میز

یونجه:قت


آشکار:عیان

آقای اسپانیایی:لی

از اجزای دستگاه گوارش:مری

از روی اجبار:ضرورتا

اعمال:حرکات

امتداد یافته:ممتد

امرود:مل

اهل هرات:هریوه

بازگردانیدن:ارجاع

بازیچه دخترانه:عروسک

بجز:الا  

بر روی زیربنا ساخته می شود:روبنا

بزرگتر:کبری

بلای ناگهانی:غایله

بنده زر خرید:قن

بی سواد:امی

بیماری:دا

بیماری زردی:یرقان

بیکبار و ناگاه:هوازی

پادشاهان:کیان

پایان ها:اواخر

پایتخت آلمان:برلین

پایتخت بلاروس:مینسک

=ایتخت لوساتو:ماسرو

پایتخت هند:دهلی نو

پرستش کردن:عبودیت

پس داده:مسترد

پیروی کردن:تابعیت

تیم فوتبال ایتالیایی:آ اس روم

جنین:رویان

جهان هستی:کیهان

حرف همراهی عرب:مع

خجسته و نیکبخت:مسعود

خراب:ویران

خمیده:دوتا

خیمه بزرگ:هواری

داخل:اندرون

داخل شدن:ورود

دروازه بان اسپانیایی:دخیا

درونی:داخلی

دستار:عمامه

دستگاه پخش تصویر و صدا:ویدیو

دعاها:اوراد

رایزنی:م

روح:روان

رود بزرگ ایران:کارون

روزانه:یومیه

ریسمان کلفت:طناب

زاینده:زایا

زنده:حی

سانسور:ممیزی

سخت و مشکل:دشوار

سرگردان:حیران

سوار دلیر:شهسوار

سیاره زهره:ناهید

شهر خراسان رضوی:فریمان

شهر زنجان:قیدار

شور و غوغا:ول وله

صبر:شکیب

ضمیر خودستا:من

عالم غیب:لاهوت

عقب:دنبال

غذایی از برنج:چلو

فیلمی با بازی ایرج قادری:لیلاج

فیلمی با بازی شهاب حسینی:تنهایی

قدیمی:کهن

مالک:ذا

متذکر:یادآور

مرطوب:نمناک

منسوب به حضرت موسی:

ناچار:لاجرم

ناخوشایند:ناگوار

نام ترکی:آد

نسبت داشتن:تناسب

نوع تفکر:ذهنیت

نیازها:حاجات

هدیه دادن روی عروس:رونما

هسته میوه:دانه

همان نوبت است:نوبه

همچون:چو

واحدی در سطح:آر

واژگان:لغات

والیبالیست ایرانی:تشکری

وعده گاه:میعاد

کجاست:کو

کشور آفریقایی:سودان

کهنه و قدیم:دیرین

یازده:اا

یونجه:قت


اثر آلفونس دوده:زاک

اثر جلال آل احمد:سفر آمریکا

اثر رضا امیرخانی:مناو

اثرزان پل سارتر:ن تروا

اثر مهرداد اوستا:پالیزبان

ارز پرقدرت:دلار

از بیماری های عصبی:پارکینسون

از روی قصد:عامدا

از سبزی های خوراکی:نعناع

از سوره ها:سبا

از مراکز استان ها:زاهدان  

از مراکز استان ها:قم

اسباب احتیاطی:یدک

اسباب و لوازم:سامان

اشاره به دور:آن

اشک ریختن:گریستن

با اقبال:بختیار

با شما در یک محل کار می کند:همکار

با کسی ساختن:سرکردن

برجستگی طبیعی در سطح چیزی:زایده

برگ برنده:آس

:رت

بر کسی خندیدن:استهزا

بنده زر خرید:قن

به ناز و نعمت زیستن:تنعم

به هوش باش:هان

بوی رطوبت:نا

بی خطر:ایمن

پایتخت باهاما:ناسایو

پرستار کودک:لله

پیکار چوبی:رزم جویی

تاجر:بازرگان

توانایی:یارا

حداد:اهنگر

حرف نداری:بی

حرکت کردن باد:وزیدن

درخشنده:لالا

دست مالیدن:مس

دستبند:یاره

دستگاه نساحی:هف

دشوار:سخت

رژ لب:ماتیک

رشته فی:زنجیر

رطوبت:نم

روزها:ایام

روشنی:ضو

زن بهشتی:حوری

ن:نسوان

ساز و برگ اسب:یراق

سال طولانی:کبیسه

سرسرا:هال

سگ گزنده:هار

شتر بارکش:لوک

شهر فارس:بوانات

شهرنشینی:تمدن

ضمیر اول شخص جمع:ما

طلایی:زرین

عدد فردوسی پور:نود

عهده دار:سرپرست

فوتبالیست اسپانیایی:ماریو سوارز

فیلمی با بازی سعید راد:همراهان

قسمت مجزای سالن:غرفه

گردش ها،زمان ها:ادوار

گریه و زاری کردن:نالیدن

گفتار:قال

گودال:لان

گیاهی مفید برای نفخ:رازیانه

ماساز می دهد:ماساژور

ماهی کنسروی:تن

محل جمع شدن:پاتوق

مخالف ی:اپوزیسیون

مخالف و بدرفتار:ناسازگار

مراد و مقصود:نیت

مزه نامطبوع:تلخ

ملخ دریایی:قمرون

میوه گرمسیری:آناناس

نا استوار:لق

نشانی بر صورت:خال

نگاه خیره:زل

نورافشان:لوستر

نوعی گیاه خاردار:گون

نیرو:توان

هم نهاده:سنتز

هیجان:تب و تاب

واحد پول ایران و عربستان:ریال

وجود و هستی:بود

کافی بودن:اکتفا

کشنده بی صدا:سم

کشور اروپایی:یونان

یاری:مدد


آسیاب مطبخ:هاون

اثر حسینقلی مستعان:نوری

اثر داستایفسکی:شبهای روشن

اثر شولوخوف:دن آرام

اثر فهیمه رحیمی:ماندانا

اثر ناتاشا امیری:هولاهولا

ادعا کردن:دعوی

از استان ها:اصفهان

از روی اجبار:ضرورتا

از سوره ها:عنکبوت

از سوره ها:یس  

از گیاهان دارویی:زیره

از ماه های سریانی:ایلول

از وسایل پرواز:بالون

اسباب خانه:مان

اسباب و اثاثیه:باروبندیل

استعداد فهم و دریافت:شم

الک کردن غلات:بوجاری

باتلاق:لشاب

بچه معروف:آل

بدشانس کارتونی:برنارد

بسیار نالنده:انان

بیماری پشه انوفل:مالاریا

پذیرش:اگرمان

پنکه:فن

تابه نان پزی:ساج

تدوین شده:مدون

تصادم:برخورد

تصفیه:پالش

تیم فوتبال ایتالیایی:کیه وو

تکیه گاه:عماد

چهارچوب خودرو:شاسی

چوب خوشبو:ند

حرف پرسش:آیا

حرف فاصله رسان:تا

حیوان نجیب:اسب

خام:کال

خوب:نکو

خویشان:عشیره

دارای اجر و پاداش:ماجور

داستان بلند:رمان

دردها:آلام

درشت و خشن:ناملایم

درمان کردن:علاج

درنگ و س:آرام

دیه:سربها

رشته کوه افغانستان:هندوکش

رفت آمد:امد و شد

رود جنوب غرب ایران:مارون

روز مقدم:یوم الله

رونده با ناز:خرامان

زیاد آذری:چوخ

زیر پا مانده:له

زیر خاک کردن:چال کردن

سازش کردن:کنار امدن

سازمان مخوف هیتلری بود:اساس

سرو کوهی:سندروس

سنجیدن:قیاس

سیلی:تس

شالوده:پایه

شهر تهران:ری

شکوه و جلال:کیابیا

ضمیر خارجی:یو

ضمیر غایب:او

عدد قرن:صد

عقب:ورا

غیر عادی:آنرمال

فلس ماهی:کج

فیلمی با بازی حامد بهداد:زندگی با چشمان بسته

قایق:زورق

قضاوت:داوری

گل نرم ته نشین شده:لای

لحظه:دم

لسان:زبان

لگام:عنان

مار خطرناک:افعی

مقیاس کار انجام شده:کارکرد

ناپدری:راب

نی میان تهی:نال

نیستی و فنا:هلاک

نیلوفر:فل

هنرپیشه نقش کمدی:کمدین

هوو:وسنی

واحد طول:متر

واحدی برای اندازه گیری درجه حرارت:فارنهایت

کال:نارس

کبوتر دشتی:یمام

کتاب شاعر:دیوان


آب دهان:خدو

آسیب ها:بلایا

آهسته:یواش

اثر آلودگی:لکه

اثر پا:رد

از پیامبران:الیاس

الماس بازی:جم

اهل هند:هندو

ایالتی در آمریکا:آلاباما

ایزد آب ایران باستان:آناهیتا

بازیگر"پرونده هاوانا":امین تارخ  

بخار دهان:ها

بخت آزمایی:لاتاری

بخشنده:وهاب

برادر حضرت موسی:هارون

برجستگی های شبیه دندان:دندانه

:رت

بلوا:آشوب

بن:ریشه

به بیماری سگی دچار شدن:هار شدن

به پایان بردن:اختتام

به علاوه:وانگاه

به نرمی رفتار کردن:مدارا

بیماری و ناخوشی:نالانی

پاک از گناه:بری

پایه:اساس

پوستین:وت

پیشرفته:مترقی

پیشوا:رهبر

ترساندن و دور کردن:تاراندن

تضمین:گارانتی

تیره گشتن:تار شدن

ثروت و دارایی:مال

جابجا شونده:منتقل

جستجو کننده:جویا

چرک و ریم:سخ

چه کسی:کی

چوب بست:تارم

حکم فقیه:فتوی

خداوند:یزدان

خطاب بی ادبانه:هی

خوردنی های مفید:سبزی

خوشگوار:نوش

دانه سفت درون برخی میوه ها:هسته

در عمل:عملا

درخت تسبیح:یسر

دور دهان:کب

دیوار کوتاه:نرا

روز نیست:شب

زیبا و فریبنده:فریبا

سانسور:ممیزی

سوگند:یمین

شهد:نوش

شهر ایالات متحده:اوکلند

شهر رازی:ری

شهر کرمان:رابر

شهر کرمان:ریگان

علم اداره کردن:مدیریت

فروتنی کردن:کرشیدن

فوتبالیست آلمانی:مولر

فوتبالیست پرتغالی:ادر

فوتبالیست هلندی:یویلفلتن

فیلمی از پیتر جکسون:موجودات آسمانی

فیلمی با بازی بهروز وثوقی:یک مرد و یک شهر

فیلمی با بازی سروش صحت:طهران تهران

قاشق بزرگ:ملاقه

قلیل:کم

گربه عرب:هر

گرداندن کار:اداره

گرمسیری:حاره

گویی:همانا

متحرک:سیار

محل عبور:ممر

محکم کردن:شد

مدت ده سال:دهه

مرتجع فی:فنر

مسئول دریافت وجه در بانک:صندوق دار

مقابل:ازا

میانه ها:اواسط

ناشایست:ناروا

نان پهن:لواش

نشانه:آرم

نوعی رنگ نقاشی:آبرنگ

نیکویی:ثواب کاری

هم معنی:مترادف

همان بوته است:بته

وقوف به امری:اشراف

ویتامین جدولی:کا

کشور اروپایی:سان مارینو



آشکار شدن:اکتشاف

امد و شد کردن:تردد

آهو:ظب

ابله و احمق:بل

اثر ایرج پزشک زاد:دایی جان ناپلئون

اثر جمال زاده:گنج شایان

اثر دافنه دوموریه:ماریان

اثر سیمین دانشور:سووشون

اثر شارلوت برونته:جین ایر

 

[ادامه مطلب را در اینجا بخوانید .]

آب منجمد:یخ

آشکارساز محل هواپیماها:رادار

اماده شدن خمیر:ورآمدن

اثر توماس مان:قوی سیاه

اثر روسو:اعترافات

اثر صادق چوبک:اتما

اجازه ورود دادن:راه دادن

ارسال کالا از کشوری به کشور دیگر:صادرات

از درختان:نارون

از رودهای مرزی:تجن  

از قبایل وحشی:یاجوج

از مواد مخدر:کراک

از کنده بلند می شود:دود

اسباب و اثاث:رحل

اقامت کردن:ست

اوضاع و احوال جوی:هوا

برابر شدن:تساوی

برابر شدن:توازی

بسیار سجده کننده:سجاد

بسیار مهربان:ودود

به هم بستگی داشتن:پیوستگی

بی سر و پا:لات

پایان نامه:تز

پایمال شده:لگدکوب

پرنده زیبا:قو

پلیدی و ناپاکی:نجاست

تجارت و داد و ستد:کاسبی

ترکیدن:پکیدن

تصدیق عرب:نعم

تفاله:تخ

تمام و همگی:یکسر

تنه درخت:نون

جاری:روان

چوب خوشبو:ند

خو:عادت

خودستایی بی اصل و گزاف:لاف

دارایی ها:اموال

درد چشم:رمد

دستگاه خنک کننده آب:آب سردکن

دماغ:مخ

دیوانه خطرناک:زنجیری

رازها:اسرار

رسیدن:آمدن

رنجر:تکاور

روزگار:دهر

زیرکی:دها

سخت گرفتن:تشدید

سخت نیست:آسان

سرخرگ بزرگ:آئورت

سروری:ریاست

شهر خراسان رضوی:چناران

شهرنشینی:تمدن

شومی:نحوست

شکنجه:زجر

صحرا و بیابان:وادی

عامل وراثت:ژن

عدد فوتبالی:اا

عضو پرواز:بال

عضو منعقد کننده نطفه:تخمدان

علامت تجاری:آرم

عموم دیگ افزارها:ادویه جات

غنیمت جنگی:فی

غیر ایرانی:انیران

فراهم کردن:تدارک

فرمانروایی:حکومت

فقیر و تهیدست:ندار

فیلم مارتین اسکورسیزی:دان

فیلمی از سیدنی پولاک:توتسی

فیلمی با بازی حسین پناهی:هی جو

قرابت:خویشی

قرض:عاریه

قلعه کوچک:ارگ

گزیدن:اختیار کردن

گستاخ بودن:رو داشتن

گله:رمه

گمان بردن:حدس

گیاه:رستنی

مجهز به اسباب روز دنیا:مدرنیزه

محصول جارو کردن:خاکروبه

محل کرایه فیلم:ویدیو کلوپ

مخالف:ضد

مخالف و بد رفتار:ناسازگار

مرد پیر:شیخ

منسوب به طایفه لر:لری

مکان:جا

ناگهان خودمانی:زرت

ناگهان خودمانی:یهویی

نرم افزار موبایل:آپ

نوعی مشروب الکلی:ویسکی

نوعی ورقه قلع اندود شده:حلبی

نیم تنه گرم:اورکت

هماهنگی:هارمونی

وسیله نقلیه روی برف:سورتمه

وی:او

کتاب قدس مسلمانان:قرآن

کلام آرزو:کاشکی

کلمه شگفتی:وه


آبگیر:ژی

آفتاب:هور

اثر دافنه دوموریه:ربه کا

اثر سنایی:حدیقه الحقیقه

اثر علی شریعتی:ویژگی های قرون جدید

از اجزای دستگاه گوارش:مری

از چهار عمل اصلی ریاضی:ضرب

از سوره ها:قارعه

از عناصر:فسفر

افزونی:مزید  

افسوس:حیف

بادبان کشتی:شراع

باز نیست:بسته

بازسازی:ترمیم

بذر گیاه:دان

برای خدا شریک قائل می شود:مشرک

برگه تایید دریافت:رسید

برنا:جوان

بزرگ و عظیم:سترگ

بستر:جا

بنیان گذاری:پی ریزی

به احوال پرسی کسی رفتن:سر زدن

به جا اوردن عهد:وفا

بهره:قسمت

بی شبهه:یقین

پاک از گناه:بری

پایتخت توگو:لومه

پرنیان:ابریشم

پنج ترکی:بش

تصدیق آلمانی:یا

تهمت زدن:اتهام

تکیه کننده:متکی

جادو:سحر

جاودانه:ازلی

جنس پاکت ضد آب:نایلون

چراغ:سراج

حاکم:والی

حتمی:محتوم

حیله و نیرنگ:فن

دارای سبیل پرپشت:سبیلو

در مثل نادیده گرفته شده:زیر سبیلی

درخت لرزان:بید

درختی با پوست سفید:تبریزی

درشت گویی کردن:توپیدن

یده نگاه کردن:سرک کشیدن

دشمن سرسخت:لد

دورویی:نفاق

دوستان:یاران

دیوار بلند و محکم:ترا

ذره باردار:یون

راه شاعر:ره

رفتن به مکان مقدس:زیارت

روز قیامت:م

روزی دهنده:رزاق

سواره:راکب

سوگند:قسم

شادمان:مسرور

شالوده:بنیاد

شرح دادن:توضیح

شهر آذربایجان شرقی:هشترود

شهر آذربایجان شرقی:ورزقان

شهر فارس:نیریز

شهر مرکزی:نراق

شهر کرمانشاه:روانسر

شکوه:فر

صفت روباه:مکار

صمغ الکترونیکی:کهربا

طریقه راهبان:رهبانیت

عدد ورزشی:دو

فراوان:زیاد

فوتبالیست اسپانیایی:نگردو

فیلمی با بازی جمشید هاشم پور:از دوردست

گشوده:باز

گور:مدفن

محکم کردن:شد

موی مجعد:فرفری

ناپدید:گم

ناظر تقسیم آب:میرآب

نام ترکی:آد

نامتوازن کار کردن موتور:ریپ زدن

نجات دهنده:منجی

نشانه:آیت

نشانه مفعولی:را

نگاه خیره:زل

نگهبان مرز:مرزبان

نوع تفکر:ذهنیت

نوعی نمایش نامه:درام

نیک نگریستن:تامل

هراس:ترس

همه را شامل می شود:هر

هیزم:هیمه

وحشی:دد

وسیله اطلاع رسانی:رسانه

وسیله کبابی:سیخ

کندن:حفر

کوبیدن:دق

کوبیدن در:تق

یگانه:مفرد

یک شکل و یکنواخت:یک دست


آب چیزی را با فشردن گرفتن:چلاندن

آرزوی بزرگ:آرمان

آسیاب آشپزخانه:هاون

اهوی ختن:اف

ابزار رسم زاویه:نقاله

اجابت کننده:مجیب

از این زمان:اندی

از سم داران:خوک

از سوره ها:غاشیه

اسب ترکی:آت 

اسم:نام

اموال ی می خرد:مال خر

انجیر قرآنی:تین

بابا:پدر

بانگ سگ:وغ

باور قلبی:یقین

بخار دهان:ها

برخی اوقات:گاه

برف و باد شدید:کولاک

بزرگ:کبیر

بوم:جغد

بی مانند:نادره

بیرق:لوا

بیماری زردی:یرقان

پایتخت مصر:قاهره

پراکندگی:شت

پسوند قیدساز:آنه

پنبه پاک نکرده:وش

پندارها:اوهام

پهلوان:یل

پول ژاپن:ین

تعمیر لباس:رفو

تکیه دادن با بالش:لمیدن

تیر بزرگ:دیرک

جدا کردن:گسستن

جدا کردن سره از ناسره:نقد

جیوه:ابک

چه کسی:کی

حرف خوردنی:نون

خرده سنگ های ریز:شن

خو گرفتن:انس

خواهش نفس:هوس

خوراک ایرانی:پلو

درخت قالی:دار

دریای عرب:یم

دست ها:ایادی

دوستی از روی اخلاص:ارادت

دومین:ثانوی

دیگر:غیر

رفیق مشهدی:یره

رهآورد:سوغات

رودی در روسیه:ولگا

زمان:مدت

زن زیرک:ذکیه

سبو:کره

ستاره:نجم

سخت دل:قسی

سنگینی:متانت

سیال تنفسی:هوا

سیل گاه:آب کند

شهر سیستان و بلوچستان:میرجاوه

ضمیر انگلیسی:یو

طریقه:روش

طلایی:زرین

عدد ورزشی:دو

عنوانی برای مردان:آقا

غربال:الک

غلاف کارد و شمشیر:چخ

فرماندهان:امرا

فوتبال آمریکایی:رگبی

فیلمی با بازی حامد بهداد:دلخون

قاعده و قانون:هنجار

قسمت خارجی ساختمان:نما

قصد و عزم:آهنگ

گمراهی:غی

گوارا:هنی

مال برخی ها رنگ ندارد:حنا

ماه خارج:اوت

متکبر و خودخواه:گران سر

محله:کوی

مخزن الکتریسیته:باتری

مداخله کردندخالت

مراد و مقصود:نیت

مرده:میت

مزه ناخوشایند:تلخ

مزور:دغل

مسکن و منزل:یورت

مصیبت زده:سوگوار

مظهر لاغری:نی

موجود خیالی ترسناک:غول

نابینا:کور

ناچار:لابد

نام:اسم

نام ترکی:آد

نام نهاده شده:موسوم

نظرخواهی و م:صواب دید

نوشابه الکلی:لیکور

نوعی بیماری عفونی:وبا

نوعی حلوا:لو

نویسنده"کیمیاگر":پایولو کویلیو

نیست شدن:فنا

هدیه دیدن روس عروس:رونما

همجنس بودن:جناس

همراه ن دربار:ندیمه

همسر مرد:زن

ولگردی:هرز

وی:او

کدخدای خانه:کدیور

کشور مبارک:یمن

کم خردی:حماقت

یادداشت کردن:ثبت

یار:مدد


آب صاف:زلال

آرایش:زینت

ابزار آرایشگر:قیچی

اثر امیل زولا:زمین

اثر گراهام گرین:پایان رابطه

اثر مهشید امیرشاهی:در سفر

اثر مولیر:خسیس

از اجرام آسمانی:سیاره

از ایالات آمریکا:کارولینای جنوبی

از حروف الفبا:واو  

از درندگان:یوز

از رسانه های جمعی:رادیو

از سوره ها:طه

از نیروهای ارتش:هوایی

اگر شاعر:ار

امور نیک:خیرات

بادمجانش آفت ندارد:بم

باریک بین:دقیق

بالابر خودرو:جک

بالای فرنگی:آپ

برجستگی زیر گونه:لپ

بلند و شیوا:رسا

بند دست:مچ

بنیادها:مبانی

بنیان:پی

پایتخت کوبا:هاوانا

پسوند آلودگی و انباشتگی:اگین

پیامبر:رسول

پیامبر نقاش:مانی

پیامدها:نتایج

پیش شماره:کد

تصدیق انگلیسی:یس

تقاضا و رغبت:خواست

تیر انداختن:رمی

جنس چرخ خودرو:لاستیک

چراگاه ایلات و عشایر:یورت

چین و شکن:یرا

چین و شکن پارچه:چروک

خام یا پخته می خورند:سبزی

خاک صنعتی:رس

خط نابینایان:بریل

خطاب بی ادبانه:هی

خورشید:هور

خیزاندن:جهاندن

داخل:تو

درختچه نواحی گرم:خلنگ

درون دهان:بج

درون دهان:نج

دستگاه فتوکپی:زیراکس

دشت و صحرا:دمن

دود کردن:دخ

دودمان:تبار

ذره بنیادین:اتم

رئیس جیمزباند:ام

رود مغولستان:ینیسیی

روستا:دیه

روی بیرونی هر چیزی:ظاهر

زبان زدن به چیزی:لیسیدن

ساختمان بلند:آسمان خراش

ساده دلی:لری

ساز شاکی:نی

ساکن کره زمین:خاکی

سرشت:خو

سیاهی:سواد

شایستگی:قابلیت

شهر قزوین:آبیک

شکننده پیمان:ناقض

ضعیف و ناتوان:سست

عبادتگاه مسیحیان:کلیسا

عدد خیطی:سه

عشوه:تیبا

عقیم:نازا

فریب:نیرنگ

فیلمی با بازی ایرج قادری:موسرخه

فیلمی با بازی جهانگیر الماسی:نارونی

قعر جهنم:درک

قوی جثه:تناور

قید و بندها:قیود

گرفتگی عضلات:قولنج

گروهی از حیوانات اهلی:چهارپا

لم یزرع:بایر

متدین:دیندار

مخترع تلفن:بل

مساحت ساختمان:زیربنا

مطالعه مایعات در حال حرکت:هیدرولیک

مورچه:مور

میوه نکو:به

نشان دادن:آرایه

نگاه خیره:زل

نوعی شیرجه:پشتک وارو

نوعی ماهی کنسروی:تن

هر که بامش بیش . ش بیشتر:برف

هزینه:خرج

و آن زمان:وانگاه

واحد طول انگلیسی:یارد

وام:قرض

کشور آفریقایی:جیبوتی

کشور اروپایی:لتونی

کشوری در آمریکای شمالی:گرنادا

کور:نابینا

کیسه:جوال


آروغ:رغ

آغازها:اوایل

اثر احمد محمود:همسایه ها

اثر سیامک گلشیری:خفاش شب

اجرای زنده نمایش نامه:تئاتر

از استان ها:تهران

از ایالات آمریکا:ایوا

از فراورده های لبنی:پنیر

از مراکز استان ها:ارومیه

اشاره به نزدیک:این  

انجمن ها:محافل

بادبان کشتی:جل

باری مخزنی:تانکر

بازیگر"گاو خشمگین":رابرت دنیرو

بت:بغ

بجز:الا

بسیاری و فراوانی:فرط

به جا آوردن:قضا

به حالت خواری و زبونی:زارزار

بهره هوشی:آی کیو

بوی پشم سوخته:کز

پالیز خربزه و هندوانه و :لته

پایتخت فنلاند:هلسینکی

پایتخت لتونی:ریگا

پررو:سمج

پشیمانی:ندامت

پهلوان:گو

تصدیق ایتالیایی:سی

تنبل:کمکار

توبه کار:تایب

جریان و بحبوبه:کوران

جنگ و کارزار:نبرد

چرک:ریم

حدس و گمان ها:فرضیات

حرف دهن کجی:یی

حرف فراری:جیم

حرکت کرم گونه:وول

خدای درویش:هو

خشکی:بر

خوار:ذلیل

خودروساز وطنی:سایپا

دائمی:همیشگی

دارایی:مایملک

در این مکان:اینجا

درجات:مراتب

درخت قالی:دار

دریافت سخن از حرکات لب:لبخوانی

راهی:مسافر

رشته ای از علوم انسانی:ادبیات

رفت و آمد به شتاب:تکاپو

رفتار با احتیاط و مدارا:کجدارمریز

رودی در آلمان:دانوب

رودی در جنوب غربی ایران:مارون

روزانه:یومیه

زیر:پایین

ساز رزمی:طبل

سد:آب بند

سرشت:خو

سه یار همقد:ااا

شهر مازندران:بهشهر

شهری در انگلستان:نیوکاسل

صف:رده

طویله:آخور

ظرف مایعات:بطری

عداوت:کین

عدد فوتبالی:اا

علت و سبب شونده:مسبب

فرزند مردی بزرگ:آقازاده

فهرست الفبایی کتاب:نمایه

فیلسوف انگلیسی قرن بیستم:راسل

گرماسنج:ترمومتر

گل نومیدی:یاس

لاستیک خودرو:تایر

لاغر و نحیف:نزار

ماست چکیده:لور

متحرک و پویا:دینامیک

مجاز از گیسوی یار:زلفین

مخترع تلفن:بل

مرد دارای زن و فرزند:عیال وار

مکتب ها:مکاتب

مکیدن:مز

نام بردن:ذکر کردن

نامبارک:شوم

نفع:سود

نوشته منسوب به ادبیات:ادبی

نوعی دیسک فشرده:وی سی دی

نیم تنه گرم روی لباس های دیگر:آورکت

نیک اختر:بیدار بخت

هرگز و مبادا:حاشا

هم سنگی:توازن

و اگر نه:ورنه

واحد وزن سنگ های قیمتی:قیراط

واسطه:میانجی

وسیله ریختن مایع در ظرف در تنگ:قیف

کشور آفریقایی:تانزانیا

کوتاه و چاق:غک

یک دوم:نیم


آب منجمد:یخ

آسمان خراش:برج

آسیب:اک

از ادات پرسش:کدام

از حواس پنجگانه:لامسه

از مذاهب بودایی:ذن

ازت:نیتروژن

اساس و پایه:بیخ

اعضای درونی بدن:احشا

اندک و حقیر:ناقابل  

ایالتی در آمریکا:ایلی نویز

باب:در

باقی مانده میوه پس از گرفتن آبش:تفاله

بامبو:خیزران

بدیع:نو

برابر:مساوی

برادر:داداش

برف داخل یخچال:برفک

بریدگی زخم:خراش

به یکدیگر وابسته بودن:تلازم

پادشاهی:ملکت

پادوی کشتی:جاشو

پسر عرب:ابن

پسوند قید ساز:انه

پسین:اخیر

پنکه:فن

پیر:مسن

ترمز چهارپا:هش

تنگی:ضیق

جوجه تیغی:خارپشت

چیزهای بسیار ریز:ذرات

حاجت:نیاز

حامله:آبستن

حکمرانی:امیری

خرابه:ویرانه

خود تراش:ژیلت

خوراکی ایرانی:پلو

خون عرب:دم

خویشاوندی:نسب

داخل شدن در کار کسی:دخالت

داور:حکم

درخت زبان گنجشک:ون

دردی شراب:لای

راس:سر

رسانا:هادی

رساندن:ابلاغ

رشته:نخ

رشته ها و تارها:الیاف

رشک بردن:حسادت

روز پس از امروز:فردا

روی هم ریخته شده:تلمبار

رویت نشده:نادیده

ریاکار:دورو

زمین غیر قابل کشت:بایر

زنگ بزرگ:درا

ستاره پرتغالی رئال مادرید:کریستیانو رونالدو

ستاره آرژانتینی بارسلونا:مسی

سخن جویده جویده:من من

سردخانه قدیمی:سرداب

ینجیدن:قیاس

سوسمار:ضب

شهر آذربایجان شرقی:خدا آفرین

شهر سیستان و بلوچستان:دلگان

شهر فرانسه:رن

شهری در فرانسه:لیونشکل:هییت

صفت کودک بازیگوش:وروجک

ظریف و باریک:نازک

عایق بندی شده:ایزوله

عدد ورزشی:دو

عمامه و دستار:میزر

فالگیر:کف بین

فریاد:غریو

فوق:بالا

فیلمی از ویکتور فلمینگ:ژاندارک

فیلمی با بازی فاطمه گودرزی:گنجشکک اشی مشی

قایق:زورق

قبیح:زشت

قطعه نازک گوشت کاو:بیفتک

گرای سمج:هادوری

گفتار:قال

گل سرخ:رز

لازم است:باید

لحظه به لحظه:دم بدم

ماهر:وارد

محل عبور:ممر

ملایمت:نرمی

منکسر:شکسته

موی پلک چشم:مژگان

میان:لا

نام:اسم

نت میانی:لا

نورانی:نوار

نوعی سلاح قدیمی:تبرزین

کارگردان"حقیقت زشت":لیومک کری

کارها:امور

کالایی که به کشور دیگر ارسال می شود:صادرات

کلمه درد:واخ

کلمه شگفتی:وه

کم بها:ارزان


آتش:آذر

آخرین:فینال

آدمی:بشر

آرام و بدون دغدغه:ریلکس

آشکار کردن:کشف

آن سان که پیداست

ابزار مکانیک:آچار

ابزار نوشتن:قلم

از پیامبران:زکریا

از غلات:گندم

از نت ها:فا  

الفبای موسیقی:نت

اما:لیک

بحر:زو

بدهکار:مقروض

بدی سرانجام:وبال

بلندی قامت:قد

بندگی ها:طاعات

به هم خوردن:تلاطم

بیرون کردن:راندن

پاکیزه:طاهر

پرده داری کردن:سدانت

پرستار کودک:دده

پرستش:یشت

پسوند مالکیت:مند

تازه:نو

تقطیع کردن حروف:هجا

جایز:روا

جدا از هم:سوا

جوان:فتی

چین و شکن:یرا

حافظه:یاد

حرف تردید:یا

حرف نهم یونانی:یتا

خاطرخواه:دوست دار

خسته نباشید:خدا قوت

خشکی:بر

خصومت:مجادله

خطا:سهو

در نوردیدن:طی

در هم شدگی نخ و ریسمان:گره

دلداده مجنون:لیلی

دلیری:شهامت

رفتار و حرکات شخص:ژست

رفیق مشهدی:یره

رنگ خزان:زرد

روزانه:یومیه

ز کژی زاید و کاستی:سستی

زبان باز:لفاظ

زراعت:کشت

زیرکی:هوش

سپیدی صبح:فجر

سخن بیهوده:هذر

سرگشتگی:حیرت

سیلی:تس

شام:عشا

شب طولانی:یلدا

شتر عرب:جمل

شهر جشنواره:کن

شهر خوزستان:دزفول

شهر خوزستان:هویزه

شیوه و روش:قاعده

صافی و گوارایی:زلالی

صفحه نمایش:سن

صدای پشه:وز

ضربه ای به صورت:سیلی

طاقچه:رف

عدد فوتبالی:اا

عدد یک رقمی:هشت

عزیز عرب:ام

عقاب:دال

علامت جمع فارسی:ها

عنوانی در ارتش:ژنرال

غلط و خطا:سقط

فراوان:زیاد

فروتنی:خضوع

فوتبالیست اسپانیایی:ایسکو

قاعده و روش:روال

قدرت و عظمت:جبروت

قصد کردن:همت

قورباغه درختی:وک

گام:قدم

گرد آمده:فراهم

گودال:لان

گیسوی معشوق:زلفین

لایحه ها:لوایح

لبه تیغ:یلمان

ماچ:بوس

مخلوط کن:میکسر

مدن:شهر

مقام و ارزش:ارج

موافق و برابر:مطابق

مکر و فریب:کید

میانه بد بین دو نفر:شکرآب

نت میانی:لا

نتیجه:ثمره

ندا کننده:جارچی

نسبت همسران دو برادر:جاری

نمایان:پدیدار

نهر:رود

نوعی ه کش قدیمی:ددت

نیرومند:قوی

همان دم:انا

هنرپیشه نقش کمدی:کمدین

واحد سطح:آر

وجود دارد:هست

کارگردان فیلم های "راکی":جان جیا ویلدسن

کشتزار:لته

کشورها:ملل

کوبیدن:نقر

کوچکتر:که

یادبود:یادگاری


آب ویرانگر:سیلاب

آماده کردن:تهیه

آنچه به نوبت بیاید:متناوب

اثر آلبر کامو:آدماول

اثر علی اکبر سعیدی سیرجانی:ضحاک ماردوش

اجازه:اذن

از چاشنی ها:رب

اسب سرخ مایل به سیاه:کهر

اشاره به دور:آن

اصطبل:طویله  

الفبای موسیقی:نت

اندیشه ها:تدابیر

باب روز:مدرن

بانگ وزغ:وغ

بخار دهان:ها

بخشنده:واهب

بر او:علیه

بنده زر خرید:قن

بی موقع:بیجا

بیزاری جستن:تبرا

بیزاری و رمیدگی:نفرت

پای افزار:لکا

پایه:اس

پایه و ستون:رکن

پدر:اب

پرچم:لوا

پرورش دادن:تربیت

پری شکم از باد:نفخ

پزشک اتاق عمل:جراح

پیشگاه خانه:رواق

تازه:نو

تصدیق آلمانی:یا

تصدیق روسی:دا

تلخ عرب:مر

تیم فوتبال آلمانی:شالکه

جاوید بودن ها:آباد

جن زده:جنی

جنون آزار دیگران:سادیسم

چوب دستی پلیس:باتون

خورشید گرفتگی:کسوف

خوک نر:ساد

خیس:تر

دروغ ها:اکاذیب

دست بر قضا:اتفاقا

دست عرب:ید

دسته ها و رسته ها:صنوف

راه رفتن:مشی

رنگ زرد روشن:لیمویی

روشن بینی:بصیرت

روشنایی:ضو

ریسمان:رشته

ریسمان کلفت:طناب

ز . بود مرد را راستی:نیرو

زاری:ناله

ساختمان ها:عمارات

سنگسار شده:رجیم

سوراخی در کوه:غار

شهر استان یزد:حمیدیا

شهری در فرانسه:نیس

شورش و آشوب:بلوا

صریح و بی پرده:رک

طریقه:نحو

ظرف حلبی بزرگ:چلیک

عابد مسیحی:راهب

عدد تنفسی:شش

فرضیه:تئوری

فضایل:کمالات

فوتبالیست مکزیکی:رافایل

فیلمی از رضا میر کریمی:یه حبه قند

قاعده:قانون

قصیر:کوتاه

قلب ها:قلوب

گردش:دور

گمراهی:ضلالت

گمراهی:غی

گوهر یگانه:در یتیم

مال:دارایی

مال دیگران را به رایگان می خورد:مفت خور

مال و ثروت:منال

مسابقه اتومبیل رانی:رالی

مشایعت:اسکورت

مشهور:نام آور

مقدار بار یک خر:خروار

من عرب:انا

میان:لا

میوه مربایی:به

نت چهارم:فا

نقش هنرپیشه:رل

نهایی ترین امتیاز:رکورد

نویسنده "کلیدر":محمود دولت آبادی

نیمه بار:تا

هر فصل از کتاب یسنا:ها

هراس:هول

همانند:چون

وحشت کرده:متوحش

ورقه مصور بزرگ:پوستر

کاریز:قنات

کاسه چشم:حدقه

کتاب مجتهد:رساله

کشت سبزی ها:صیفی کاری

کلمه تعجب:وا

کنسولگری:سفارت خانه


آش:با

آیین های نمادی:مناسک

اثر بزرگ علوی:سالاری ها

از ادات تشبیه:سا

از گیاهان دارویی:شیرین بیان

از مواد مخدر:کراک

اشاره به دور:آن

اصلاح ی:رفرم

اقبال:بخت

انبر:پنس  

اهل روسیه:روس

بازی برد و باخت پول:قمار

باطل کردن:فسخ

باغ:بستان

باقی جان:نا

بچه زیبا و بانمک:منگول

بدی کردن:شرارت

برآمدگی پشت شتر:کوهان

بردن شطرنجی:مات کردن

برف و باد شدید:کولاک

:عریان

بصیر:بینا

بندر جنوبی:چابهار

به حساب آوردن:شمردن

به طور رسمی:رسما

بی موقع:ناگاه

پایتخت ترکیه:آنکارا

پایین تر از استادیار:آموزشیار

پوچ:توخالی

تصدیق آلمانی:یا

تیم فوتبال اسپانیایی:سویا

جایز:روا

چندین کافر:کفار

چه کسی:که

حایل میان دو چیز:حد

حق العمل کاری:کمیسیون

خرده سنگ های ریز:شن

حشکی مزاج:یبوست

داخل شدن:ورود

دارای هماهنگی:هارمونیک

دارو:دوا

دانه خوشبو:هل

دانه کش بی آزار:مور

دریای عرب:یم

دستور کار مجلس:برنامه

دیسک فشرده:سیدی

دیوانگی:جنون

رشته کوه آسیای مرکزی:پامیر

زیبا و قشنگ:شیک

ساکت:خاموش

سجده کننده:ساجد

سر:کله

سر بریدن حیوانات:ذبح

سرا:خان

سرکش:نافرمان

سلطنتی:کیانی

سنگسار کردن:رجم

سوار شدن:رکوب

شاد و مسرور:کیفور

شاهنشاهی:امپریال

شهر فارس:مرودشت

شهریه:آموزانه

شوق:شور

عامل تکثیر نهان زایان:هاگ

فریب:نیرنگ

فعال:اکتیو

فهمیدن:ادراک

فوتبالیست برزیلی:نیمار

فیلم برناردو برتولوچی:منوتو

فیلمی با بازی ایرج قادری:لنگرگاه

فیلمی با بازی فاطمه گودرزی:حریف دل

گاوآهن:خیش

گمراه:بی راه

گیرنده تصاویر ماهواره ای:رسیور

لنگه بار:تا

مجموع آثار جوی:آب و هوا

محصولات شیری:لبنیات

محل توقف حجاج:عرفات

مخفی و پوشیده:سری

مقتصد:صرفه جو

مقیاسی برای مایعات:گالن

ملون:رنگارنگ

من را:مرا

ناپخته:خام

ناشنوا:کر

نفس نفس زدن:هناسه

نقل کردن مطلب:روایت

هنگام و زمان:اوان

هوشمندی:ذکا

ویران:منهدم

کارفرما:صاحب کار

کتف و شانه:خا

کشور آفریقایی:سودان

کودک پدر مرده:یتیم

یار برهمن:رای

یال اسب:پش


چرا به قافیه ی چشم تو نمی آیم؟

ردیف می شود هر چند قلب تنهایم

 

برای خستگی شانه های پردردت

چقدر خط زده ام روزهای فردایم

 

من از اجاق زمستان هنوز پر برفم

نخواستی که بدانی دلیل سرمایم

 

نخواستی که بگویی چقدر دل تنگی

نشد که با تو بگویم غم و تمنایم

 

به ساحل دل تو صد هزار مروارید

نخواستی که بدانی منم که دریایم

 

نرفتی از دلم و باز بچگی کردی

چگونه از تو جدا شد شب تماشایم

 

من از گلایه کلافه، از گره بیزار

چقدر خار شدی در گلوی صحرایم

 

هزار بار سرودم تو را به شعر و غزل

همیشه هم تو نخواندی و مُرد معنایم

 

منم که دست گشودم به صد هزار گره

که تو بیایی و من هم به نذر بگشایم

 

نگو که جاده نفس گیر و راه طولانیست

که عشق فاصله را می کشد، فریبایم

 

چقدر غصه به قلب و چقدر گریه به چشم

هنوز تا تو نگاهم کنی پذیرایم

 

به خواب می روم و آرزو ی دیدارت

چقدر زود می آید به خواب و رویایم

 

تمام شب دل من در امید آغوشت

چگونه صبح کنم من که مست و شیدایم

 

تو باز چشم گشودی و من جوانه زدم

چقدر خاطره دادی به روز و شبهایم.

 

"روشنک آرامش"


شب از نفس سرد 

شب از نفس سرد چو افسونگر مرموز 

صد نغمه و صد زمزمه در بیشه بر انگیخت 

 

مهتاب عیان گشت چون افرشته ئی از دور 

نورِ تر و کمرنگ سرِ آبِ روان ریخت 

 

مرغان همه آسیمه سر از تابش مهتاب 

یک یک ز نهانخانه ی نیزار پریدند 

 

نشنفته شب ، آهنگ روانپرور نیزار 

در آب روان پرده ی مهتاب دریدند 

 

بس ماه برآمد ز پسِ پرده اسرار 

بس شب سپری گشت، خوش آهنگ و فسونکار 

 

لیکن تن سنگین و دل تیره ندانست 

قدر شب مهتاب و شب وصلت دلدار 

 

مهتاب فراز آمد و مرغان شباهنگ 

از نور گریزان شده در سایه بخفتند 

 

رفتند پس پردهی تاریکی و نسیان 

چون خاطره ی بی اثر از یاد برفتند. 

 

حبیب ساهر




سایه من 
در تنگ شام تیره چو بر آب های صاف 
هر شاخسار سایه زند مبهم و سیاه 
 
مرغان دربه در به سوی بیشه ها شوند 
آنگه که کاروان گذرد از کنار راه 
 
آندم که از نگاه فسونگار تیرگی 
پنهان شوند جمله ددان در مغاک تنگ 
 
یک سایه یک خیال زند سر ز گوشه ئی 
چون غول در کناره ی یم می کند درنگ 
 
بر سنگ می نشیند و بالا نظر کند 
تا اختران شب همه چشمک به وی زنند 
 
تا مرغ حق بگرید در نیمه های شب 
بر آن خیال تیره، بر آن سایه ی نژند 
 
آنقدر آن سیاهی غمگین و خسته دل 
در ظلمت شبانه کشد انتظار ماه 
 
آنقدر می نشیند در ساحل کبود 
تا جلوه گر شود شبحی از کنار راه 
 
افسوس! کان شبح، شبح نازنین وی 
هرگز نمی دمد ز افق چون ستاره ئی 
 
لیکن ز دور بیند افتاده روی آب 
از دامن دریدهی شب ماه پاره ئی 
 

ای ماه شب فروزِ من 
گاهی که شب به خلوت غمگین و تیره رنگ 
با چشم خوابناک و پر از درد تا سحر 
 
مبهوت، بر کنار افق خیره بنگرم 
تا ماه سرزند مگر از کوهسار سر 
 
سرمست آن خیال غمین آرزوی دور 
ناگه ستاره ئی ز افق از ستیغ کوه 
 
چون ماه شب فروز دمد در سکوت شب 
لرزان و تابناک و درخشان و باشکوه 
 
لیکن تو در حجاب نهان می شوی به عمد 
ای ماه شب فروز من، ای یار دلنواز 
 
تا زهره در هوای سحر، در سکوت فجر 
با نور سبز رنگ دَرَد پردههای راز 
 
هر شب که در فروغ تو در بوستان گذشت 
از پرده برفتاد مرا رازهای دل 
 
تنها توئی انیس من و رازدار من 
تابان شو از حجاب غم ای رهنما دل 
 

حبیب ساهر


نمونه ای از شعر حبیب ساهر

« به دختر قالی فروش »

ترجمه از ترکی : حسین منزوی و عمران صلاحی

رنگت پریده دخترکم

                      گرفته صدایت

 در سایه ها نشسته است

                           چشم درشت زیبایت

به آفتاب درآ

که کارگاه تاریک است

 وز دور دست ها نمی شنوم

                                     آوایت

 اکنون، رمیده دخترکم ،

 قالیچه های بافتۀ تو

تالارهای آینه را آذین بست

و رنج هایت

 و دست های کوچک پژمرده ات

 بسیار مفتخواران

                 پرورده است

 قالیچه های نازک ابریشمینت

 در حجلۀ عروسان گل داد

هر محفل از تو، از تو

                        زینت گرفت

 اکنون بگو

از آن همه چه داری

 ای لحظه لحظه رو به زوال

                               دخترکم

 تا چند

با دست های خسته

                       گرسنگی را

 با رنج آشتی خواهی داد؟

 شاید شنیده باشی از پدرت

                             این مثل

 که کوزه گر

 «از کوزۀ شکسته خورد آب»

 خرم بهار همسالانت

 از چه خزان زود رس توست؟

 دردانه های اعیان

                      مخمل پوش اند

 آیا تن تو را

 کرباس ها نمی آزارند؟

 رنگت پریده است

 لب های تو کبود است

 وقت است تا به آفتاب

                           درآیی

 تا بشکفد دوباره

 گل های بی تبسم پژمرده ات

 هنگام آن رسیده که همچون پرندگان

                                     پر بگشایی

 و زیر پر بگیری

آفاق دور را

 تا بوسۀ طلا بنشاند

                         خورشید

 روی طلای گیسویت

 

شعر ترکی از حبیب ساهر :

قار اریدی٬ آخار سولار نیلله ندی
چای چمنده اؤجوک-بؤجوک دیلله ندی
باغ باخچادا یئنه بادام گولله ندی
هانی یوردلار٬ هانی ائللر٬ هانی یار؟

کیم آلنینا قارا یازی یازاندی؟
آز عؤمرومده قارا گونلر اوزاندی
بورا غوربت٬ نه لاله شامقازاندی
هانی یوردلار٬ هانی ائللر٬ هانی یار؟

گون قیزاردی٬ سولار اولدو زرنیگار
داشدان-داشا چالدی بیزی روزیگار
یاغیش یاغدی٬ یئنه گلدی ایلک باهار
هانی یوردلار٬ هانی ائللر٬ هانی یار؟

ایللر بویو بیزه حؤکوم سوردو فارس
اسیر اولدوق٬ توی دویونلر اولدو یاس
بویونداکی زنجیرلری باسدی پاس
هانی یوللار٬ هانی ائللر٬ هانی یار؟

هانکی اوجاق گئچدی؟ هانکی اودلاندی؟
شئعیر غزل دفترلری توزلاندی
دئمک اینسان حوقوقلاری یالاندی
هانی یوردلار٬ هانی ائللر٬ هانی یار؟

قار اریدی٬ سئل سولاری آتلاندی
دلی کؤنلوم هر دردلره قاتلاندی
یازیق جیسمیم ایینه لره ساپلاندی
هانی یوردلار٬ هانی ائللر٬ هانی یار؟

حبیب ساهر


دلم شبیه تلگراف خانه ای دور افتاده

مدام در انتظار ضربه های پیام تو

سیم های رابطه را چک می کند

مبادا جایی قطع شود

مبادا کلمه ای از قلم بیفتد

چشم هایم را در تاریکی جا گذاشته ام

نزدیک تَر بیا

می خواهم چشم هایت را با بریل بخوانم

با صدایت پیمان دوستت دارم ببندم

با دست هایم آغوشت را دوره کنم

و سر در گریبانت

آن قدر عطرت را نفس بکشم

تا تمام شود این دلتنگی!


"روشنک آرامش"



می کشتمت! وساطت ایمان اگر نبود
پروای نان و پاس نمکدان اگر نبود

بی شانه ی تو سر به کجا می گذاشتم
ای نارفیق کوه و بیابان اگر نبود

پیراهنم به دادِ منِ تنگدل رسید،
خود سینه می شکافت، گریبان اگر نبود!

در رفته بود این جگر از کوره، بی گمان
همراهِ صبر، همتِ دندان اگر نبود!

از این جهان سفله به یک خیزش بلند،
رد می شدیم، تنگی دامان اگرنبود!

می گفتمت چه دیده ام و چیست در دلم،
این ترسِ خنده آورم از جان اگر نبود!

"حسین جنتی"


حسین جنتی :

دوستانت را شمردم، دشمنانت بیشتر!

شاعر از فکرت حذر کن، از زبانت بیشتر!

 

لقمه ی معنی چنان بردار تا وقت سخن،

از حدود عقل نگشاید ، دهانت بیشتر!

 

گر نفهمی معنی زنهار یاران ، دور نیست،

پوستت می فهمد این را، استخوانت بیشتر!

 

سنگ می اندازی و " بازی نه این است"  ای رفیق

چون که بار شیشه داری در دکانت بیشتر!

 

من نمی گویم رهاکن! من نمی گویم نگو!

فکر شعرت باش ، اما فکر نانت بیشتر!

                        **********

جان نکردی چاشنی، تیرت همینجا اوفتاد!

جز همین حد را نمی داند کمانت بیشتر

 

حال می باید به پاهایت بیاموزی که نیست،

از گلیم پاره ای طول جهانت بیشتر!!

 شعر از : حسین جنتی


خوشا که "عشق " و "وطن" داستانِ ما باشد
که حرفِ مردمِ ما بر زبان ما باشد

به تاخت می روی و پشت سر نمی بینم،
درین مسیر کسی هم عنانِ ما باشد

خدا، خدای من و توست، دل قوی می دار
اگرچه دورِ زمان بر زیانِ ما باشد

غمین مباش که فردا – یقین – فرشته ی شعر
قسم اگر بخورد ، هم به جان ما باشد

طلای غزنه نوشتی به دادِ ما نرسید
سخن طلاست که خود در دهانِ ما باشد

تو عاشقانه بگو همچنان و من زِ وطن
اگر چه آجرِ این خانه نانِ ما باشد!

ستون به سقفِ وطن می زنیم " سیمین گفت "
بگو اگرچه که با استخوانِ ما باشد

تویی که می گذرم یا " منم که می گذری" ؟
تو خود منی! چه تواند میانِ ما باشد؟

خدا کناد که ای دوست، بینِ ما چیزی،
به هم اگر بخورد، استکانِ ما باشد!

 

حسین جنتی


 

هل گردم، دل دیوانه اگر بگذارد
نخورم می، غم جانانه اگر بگذارد

گوشه ای گیرم و فارغ ز شر و شور شوم
حسرت گوشه‌ی میخانه اگر بگذارد

عهد کردم نشوم همدم پیمان شکنان
هوس گردش پیمانه اگر بگذارد

معتقد گردم و پابند و ز حیرت برهم
حیرت این همه افسانه اگر بگذارد

شمع می خواست نسوزد کسی از آتش او
لیک پروانه‌ی دیوانه اگر بگذارد

دگر از اهل شدن کار تو بگذشت #عماد
چند گویی دل دیوانه اگر بگذارد

عمادالدین حسنی برقعی،

معروف به عماد_خراسانی


عماد خراسانی :

حال که تنها شده ام می‌روی
واله و رسوا شده ام می‌روی

حال که غیر از تو ندارم کسی
این‌همه تنها شده ام می‌روی

حال که چون پیکر سوزان شمع
شعله سراپا شده ام می‌روی

حال که در بزم خراباتیان
همدم صهبا شده‌ام می‌روی

حال که در وادی عشق و جنون
لاله‌ی صحرا شده ام می‌روی

حال که نادیده خریدار آن
گوهر یکتا شده‌ام می‌روی!

حال که در بحر تماشای تو
غرق تماشا شده‌ام می‌روی

این‌همه رسوا تو مرا خواستی
حال که رسوا شده‌ام می‌روی

عماد_خراسانی


گرچه مستیم و خرابیم چو شبهای دگر

باز کن ساقی مجلس سر مینای دگر

 

امشبی را که در آنیم غنیمت شمریم

شاید ای جان نرسیدیم به شب های دگر

 

مست مستم مشکن قدر خود ای پنجه ی غم

من به میخانه ام امشب تو برو جای دگر

 

چه به میخانه چه محراب حرامم باشد

گر به عشق توام هست تمنای دگر

 

نشنیده است گلی بوی تو ای غنچه ناز

بوده ام ور نه بسی همدم گلهای دگر

 

باده پیش آر که رفتند از این مکتب راز

اوستادان بفزودند معمای دگر

 

می فروشان همه دانند عماد که بود

عاشقان را حرم و دیر کلیسای دگر

عمادالدین حسن برقعی (عماد خراسانی)


به من بگو، بگو،

چگونه بشنوم صدای ریزش هزار برگ را ز شاخه ها؟

به من بگو، بگو،

چگونه بشنوم صدای بارش ستاره را ز ابرها؟

من از درخت زاده ام

تو ای که گفتنت وزیدن نسیم هاست بر درختها

به من بگو، بگو،

درخت را که زاده است؟

مرا ستاره زاده است

تو ای که گفتنت چو جویبارهاست، جویبارهای سرد

به من بگو، بگو،

ستاره را که زاده است؟

ستاره را، درخت را تو زاده ای

تو ای که گفتنت پریدن پرنده هاست

به من بگو، بگو،

تو را که زاده است؟

از رضا براهنی


من نمی دانم

پشت شیشه ها، زیر برگان درختان

این چه آوازی است می رانند عاشق های قایقران به سوی من؟

این چه آوازی است می خوانند به سوی من؟

و نمی دانم کنارم زیر ابر آتشین نور

کیست می خندد چو مستان در سکوت شب به سوی من؟

کیست می گرید چو مجنون در پناه عشق سوی من؟

و نمی دانم ز روی دیده ام گه رام و نا آرام

کیست می رقصد به سوی این دل آرام، نا آرام؟

مغز من کوهی است، این آواز

جوشش یک جویبار سرد از ژرفای تاریکی است

برف این آواز،

ذره ذره می نشیند بر بلند شاخه های پیکرم آرام

شاخساران درخت پیکرم از برف،

میوه هایش برف،

چون زمستان های دورِ کودکی، دنیای من، رویای من، پر برف

من نمی دانم چه دستی گاهوارِ عشق ما را می تکاند

و نمی دانم که این ناقوس های مهر را در شب،

کیست سوی بازوان و دستهایم می نوازد؟

کیست از اعماق تاریکی به سوی صبحگاه نور می آید؟

پشت شیشه، زیر برگان درختان، من نمی دانم،

این چه آوازی است می رانند عاشق های قایقران به سوی من؟

این چه آوازی است می خوانند سوی من؟

 

استاد رضا براهنی


پرنده پر زد و با پرزدن تمامت خود را پراند در پرواز
شعاع قامت سرخ مثلثش در نور
تناسخ همه اشکال هندسى در اوج
تناسخ همه اشکال آسمانى بود

گرفتمش که نیفتد،
به جاى افتادن،
پرید
پرنده پر زد و با پرزدن تمامت خود را پراند در پرواز

گرفتمش که نیفتد،
که بال‌هایش را
گرفتمش که نیفتد
به جاى افتادن،
پرید و پرزد و پرواز کرد

گرفتمش که نیفتد
که فکر مى‌کردم
که یک تلنگر ناچیز دست من کافى‌ست
که بال‌هاش شکن در شکن شکسته شود
ولى پرید
پرید و پرزد و پرواز کرد

گشود راه هوا را به نوک منقارش
و سینه را پر از آفاق آفتابى کرد

گرفتمش که نیفتد،
به جاى افتادن،
پرید و پرزد و پرواز کرد بى‌پروا
پرنده پر زد و با پرزدن تمامت خود را نثار کرد به پرواز

رضا براهنی
گل بر گسترهٔ ماه


عماد خراسانی :

اشکها آهسته ملغزند بر رخسار زردم

آرزو دارم روم جایی که دیگر بر نگردم

شاه مرغان چمن بودم ولی چون بوم بیدل

ناله ای گر داشتم در گوشه ی ویرانه کردم

روز وشبها رهسپر گشتند و افزودند دائم

شامها داغی به داغم روزها دردی به دردم

عهد کردم این پریشانی دگر با کس نگویم

گفت آخر با تو دردم اشک گرم و آه سردم

میروی و میروم پیمانه گیرم تا ندانم

من که بودم؟ یا چه بودم؟ یا چه هستم؟ یا چه کردم؟

عماد خراسانی


 اشعار زیبا و ناب عماد خراسانی :

 

تو که یک گوشه چشمت غم عالم ببرد
حیف باشد که تو باشی و مرا غم ببرد


نیست دیگر بخرابات خرابی چون من
باز خواهی که مرا سیل دمادم ببرد


حال آن خسته چه باشد که طبیبش بزند
زخم و بر زخم نمک پاشد و مرهم ببرد


پاکبازی که تو خواهی نفسی بنوازیش
نه عجب باشد اگر صرفه ز عالم ببرد


آنکه بر دامن احسان تواش دسترسی است
بدهان خاکش اگر نام ز حاتم ببرد.

عمادالدین حسن برقعی(عماد خراسانی)


بیژن ترقی :

تا بهاردلنشین آمده سوی چمن      ای بهار آرزو برسرم سایه فکن
چون نسیم نوبهار برآشیانم کن‌گذر      تا که‌گلباران شودکلبة ویران من }الف
                            تا بهار زندگی      آمد بیا آرام‌جان
                     تا نسیم ازسوی‌گل      آمد بیا دامن‌کشان
                      چون سپندم برسر      آتش نشان بنشین دمی
                   چون سِرشکم درکنار      بنشین نشان سوزنهان
                                       
                                           تکرار الف
                      باز آ ببین درحیرتم      بشکن سکوت خلوتم
                     چون لالة تنها ببین      برچهره داغ حسرتم
                       ای روی تو آیینه‌ام      عشقت غم دیرینه‌ام
                    بازآچو گل دراین بهار      سر را بنه برسینه‌ام

 

مشخصات شعر بهار دلنشین :

خواننده: بنان

شاعر : بیژن ترقی

دستگاه : بیات اصفهان


بیژن ترقی :

با گریه سر را به دامانت از غم نهادم
که شاید بسوزد دل توبه حال دل من

عجب ساده بود این این دل غافل من
گفتم اگر با ناله ام آتش زنم بر جان تو

گفتم اگر با گریه ام دریا کنم دامان تو
یارم شوی نازم کشی سوزم نشانی

اشک غم و خونِ دل از چشمم فشانی
ای غافل از سوز درونم

سر گشته دردشت جنونم
رفتی و دامن زدی آتشم را

از من گرفتی تو آرامشم را
برفتی که سوزد دل بیگناهم

ندیده گرفتی همه اشک و آهم

ندیده گرفتی همه اشک و آهم


بیژن ترقی (ترانه سرا) :

اگرگویم من از چشمان او افسانه ای را
حدیث چشم او ریزد به هم میخانه ای را

در این فصل گل ای ساقی که غم بگریزد از دل
چه سازم با غم عشقی که در دل کرده منزل

رسانی گر به من پیمانه ای را
رسانی گر به من پیمانه ای را

سر عقل آوری دیوانه ای را
درون سینه ام پرورده ام بیگانه ای را

به طوفان داده ام کاشانه ای را
به لبهایم رسان پیمانه ای را

اگر گویم من از چشمان او افسانه ای را
حدیث چشم او ریزد به هم میخانه ای را

زبس بر دل زدم سنگ محبت
برآید از دل آهنگ محبت

اگر خواهی که از خاطر برم غمهای هستی
مرا با خود ببر یک لحظه در دنیای مستی

رسانی گر به من پیمانه ای را
سر عقل آوری دیوانه ای را


بیژن ترقی :

کجاست عشق که تا قید آبرو بزنیم

به کوی میکده ها باز ، های و هو بزنیم


کجاست پیرهن ِ چاک ِ عاشقی که چو گل

ز خون دل ، می ِ گلگون سبو سبو بزنیم


بریده نای ِ صراحی و در برابر خلق

شراب ِ تلخ ِ جگر سوز تا گلو بزنیم


به جستجوی سپیدی ِ صبحدم ، همه شب

چراغ ِ اشک فروزیم و کو به کو بزنیم


ز عشق دوست ، چنان سینه پر کنیم از مهر

که حلقه بر در کاشانه ی ِ عدو بزنیم


غبار عقل بپوشیده دید ِ چشم مرا

مگر به گریه بر او رنگ ِ شستشو بزنیم


کجاست آینه رویی ، که چون بتابد روی

به سینه سنگ تمنای ِ عشق او بزنیم


به گریه شاخه ی ِ گلهای عاشقی شکنیم

به خنده بر لب ِ آن یار ِ تندخو بزنیم


امید ما همه این است تا مگر روزی

دوباره خیمه سر ِ کوی آرزو بزنیم



آزمند:حریص

ابتدایی و آغازین:بدوی

اثر آندره ژید:امتناس

اثر ایوان تورگنیف:سیلاب بهاری

اختراع ماری:رادیو

از پوشاک:ژاکت

از حروف الفبا:ی

از شرکت های هواپیماسازی:ایرباس

از فات پرمصرف:آلومینیوم

از ورزش های زمستانی:اسکی  



[ادامه مطلب را در اینجا بخوانید .]

آرامش دهنده دل:دل آرام

آزمندی:شح

آسیب:لطمه

ابر نزدیک زمین:مه

اثر حسینقلی مستعان:شهر آشوب

اثر حسینقلی مستعان:قصه انسانیت

اثر رضا امیرخانی:مناو

اثر گراهام گرین:جان کلام

اثر مارسل پروست:طرف گرمانت

از ایالات آمریکا:کنتاکی  

از پیامبران:ادریس

اسب ترکی:ات

اسم ترکی:اد

امر از رفتن:رو

اندوهگین شدن:افسردن

اکسید کلسیم:آهک

بانگ و اواز:صدا

به اتفاق:باهم

به جا آوردن:ادا

به دنیا آوردن:زا

بوزینه:میمون

بین:لا

پارچه سوراخ سوراخ:تور

پارچه معیوب:زده

پاکی:قدس

پدر سام در شاهنامه:نریمان

پیوسته و متفق:متحد

ترس و هراس:بیم

ترمز چهارپا:هش

تصدیق انگلیسی:یس

تیر پیکاندار:یب

جاده راه آهن:ریل

جای بازگشت:ماب

جغد:بوف

جوانمردی:مروت

جوجه تیغی:راورا

چسبنده:دج

حرف ندا:یا

حق دلالی:کمیسیون

خماندن:تاب دادن

خو گرفتن:انس

خوش قدم:صاحب قدم

داخل:درون

:لص

دهل:

دیروز:دی

دیه:خونبها

دیوانگی:جنون

رد شده:مردود

رود آسیای میانه:سیر دریا

ریاکار:سالوس

زیبا و خوشگل:ظریف

زیر نظر گرفتن ستارگان:رصد

سایه:نش

سه کیلوگرم:من

شکستگی خفیف:ترک

شیمی پدیده های حیاتی:بیوشیمی

صفت چای داغ:لبسوز

طفیلی:سربار

عالم وهم و خیال:هپروت

عظمت:کبریا

فتنه و فساد:آشوب

ف سرچشمه:مس

قدیمی ترین پهلوان زورخانه:پیشکسوت

قرار دادن:نهادن

قسمتی از سازمان نیروی انتظامی:کلانتری

قعر جهنم:درک

گنجه لباس:کمد

مامور اجرای وصیت:وصی

مایعات به کسی خوراندن:نوشاندن

مجازات کردن به قصد تادیب:ادب کردن

مدح:ثنا

مرتب و آماده:بسامان

مرطوب:خیس

مکافات و پاداش:جزا

میل و آرزو:هوس

ناپدید شدن:غیب شدن

نامتوازن کار کردن موتور:ریپ زدن

نشانه مفعولی:را

نفیس:گرانبها

نقشه کاری را کشیدن:طرح کردن

نوشتن:ثبت

نوعی رقص ایرانی:باباکرم

نوعی ماهی بی فلس:قباد

نوعی کفش:گیوه

نی میان تهی:نال

وسیله بالا رفتن:نردبان

کارگردان "موش ها و آدم ها":لوییس مایلستون

کالاهای ارسالی به کشور دیگر:صادرات

کرشمه:ناز

کشور آسیایی:لائوس

کشیش:قس

کوچکترین مقدار کمیت فیزیکی:کوانتوم


آب بینی:فین

آب نیمه گرم:ولرم

آزاده:حر

آشتی:سلم

ابزار کشیدن دایره:پرگار

اثر صادق هدایت:سگ ولگرد

اثر عباس معروفی:ورگ

اثر غزاله علیزاده:شب های تهران

اثر محمد ایوبی:پایی برای دویدن

اثر محمد حجازی:هما  

از هر طرف:همه جانبه

از یک پدر:تنی

اغلب اوقات:غالبا

اندیشه ها:تدابیر

انگشت اشاره:سبایه

باب روز:مدرن

بالا آمدن آب دریا:مد

بدن:جسم

برطرف کردن:مرتفع ساختن

بزرگ منشی:نب

بند کردن:اسر

به خود بالیدن:غرور

به دنیا آوردن:زا

بی هوا:وکیوم

بیماری زردی:یرقان

پایتخت یونان:آتن

پرنده:مرغ

پوستین:وت

پیکر و هیکل:قالب

تا:الی

تشکر فرانسوی:مرسی

تصویر کلی:شما

تقویت امواج صوتی:رله

ثروتمند شدن:تمول

جانماز:سجاده

جنگ آزموده:رزم آزما

جوانمرد:راد

جوش خمیر:وز

چارشاخ:شنه

چانه:زنخ

چیز:شی

چین و شکن:یرا

خروش:غرنبه

دختر:دخت

درخت آزاده:سرو

درد چشم:رمد

درمانده و ناتوان:زمین گیر

دریای خرد:دریاچه

دستگاه هشدار خودرو:بوق

دیدار کردن:لقا

دیوار بلند و محکم:ترا

رزق:روزی

رها شدن:رستن

روشنی:نور

زبانه آتش:شعله

زنگ بزرگ:درا

زه کمان:وتر

زوبین:مک

ستایش شده:ستوده

ستون بدن:پا

شادی:سرور

صاحب:ذا

صفت سرو:سهی

طریقه:روند

ظاهر سازی:تصنع

عقد موقت:صیغه

فراوان:زیاد

فرومایه و پست:دون

فقیر:ندار

قطار:ترن

گناهان:ذنوب

لحظه:دم

لشگر:جند

محل نگهداری بیماران روانی:تیمارستان

محلول نگهدارنده نیازهای سلولی:سرم

محور:اسه

معشوق:نگار

ملامت کننده:لایم

میل کردن:عطف

میهن:وطن

میوه باب گلو:هلو

میوه گرمسیری:موز

نادان و کودن:غت

نه و خیر:نچ

نوع:جور

نوعی استخدام:پیمانی

نوعی رستنی نهانزا:خزه

نویسنده برادران کارامازوف:فئودور داستایفسکی

نکوهش:ذم

هر پایه نردبان:بله

همراه کج:معوج

واحد اندازه گیری دستی:وجب

کبوتر دستی:یمام

کشور آسیایی:مای

کشیده شده:ممتد

کنایه از بسیار جدی بودن:عصا قورت دادن

کنجد کوبیده:ارده

کوی :برزن


آب دیده:اشک

آبرو و قدر:اعتبار

آشیان:لانه

اثر آنتوان چخوف:در جاده بزرگ

اثر آندره ژید:پرومته سست زنجیر

اثر چربی:لک

اثر شهره وکیلی:بیژن

اثر شهره وکیلی:منحرف دارم

اثر هوشنگ گلشیری:جن نامه

از ابزار باغبانی:کج بیل  

از جنس پشم:پشمین

از حروف یونانی:کاپا

اندوهگین:آسی

اندیشه:تفکر

با:آش

بازگشت:ایاب

بازگشت صوت:اکو

باعث مرگ می شود:مرگبار

برجستگی لاستیک:آج

:رت

بزرگ و گنده:ستبر

بشارت:مژده

بنیادها:مبانی

بنیان:پی

بیماری پوستی:گر

پاره آتش:شرر

پاره گوشت:شرحه

پراکندگی:شت

پسوند محافظت:بان

پندار و گمان:وهم

پوشاک گردن:شال

تهیدست:ندار

چپاول:تاراج

چرخ به دور آن می چرخد:محور

حاصل:نتیجه

حافظه و یاد:ذهن

حالت جان کندن:نزع

حفظ کردن:صیانت

خراشیدن:حک

خمیر خوب ور نیامده:فطیر

خواب سبک:چرت

دادن پول برای کار ناحق:رشوه

دارای شایستگی:ذی صلاحیت

دخل:درامد

در آغاز:بدوا

دریاچه ای در سوئد:ملار

دومین مهره گردن:اسه

دکه:کیوسک

راز:سر

راز پنهان:سر به مهر

رمق:نا

رنج و محنت:لگ

رنجیده:آزرده

روز اول هفته:شنبه

سوال و جواب تلویزیونی:مصاحبه

سال ترکی:ییل

ستبر و سخت:سفت

سرگشته:هاج

شتاب کننده:عاجل

شش عدد از هر چیز:جین

شعله آتش:لهب

شهر بوشهر:گناوه

شهر کرمانشاه:روانسر

شوخ و بذله گو:لیم

شیر و اسب دارند:بال

صادق و بی ریا:یک رنگ

ضربه کاری خورده:ناکار

ضمیر خودستا:من

طولانی ترین رشته کوه:آند

عدد ماه:سی

عدد ورزشی:دو

عشوه گر:لوند

فرمان بردار گشتن:تابع شدن

لایه سوراخ کره زمین:ازن

لحن و آهنگ:ریتم

لون:رنگ

مایع حیات:آب

محله در تهران:ونک

محکم:سفت

مخفف شکوه:شکه

مراقب:نگهبان

مرطوب:نمناک

مزه دهان جمع کن:گس

مستی:سکر

من را:مرا

مکالمه:دیالوگ

می:شراب

ناپدری:راب

ناشایست:ناروا

نغمه و سرود:نوا

نقاش:نگارگر

نوشیدن:شرب

همان فیل است:پیل

همه چیز را اسان می انگارد:سهل انگار

وقار و سنگینی:هنگ

ویژه مصرف برای یک نوبت:یکبار مصرف

کج:اریب

کشور فلاسفه:یونان

کمربند فرضی زمین:استوا


آشیانه:لانه

آقای اسپانیایی:دن

ابر:سحاب

ابزار توزین:ترازو

اثر برتراند راسل:پیروزی سفید

اثر جرج برنارد شاو:پیگمالیون

اثر شهره وکیلی:سبک باران ساحل ها

اثر مولیر:حسیس

اثر کردن:تاثیر

از بت های جاهلیت:تنباکو  

از سوره ها:نبا

از عزاداران حسینی:

از عوامل بیماری طا:ویروس

با ادب شدن:تادب

باد برین:صبا

باده فروش:خمار

بالا آمدن آب دریا:مد

بخشنده:وهاب

برگزیده و پسندیده:مجتبی

به جا آوردن:ادا

به دقت رسیدگی کردن:وارسی

به کار افتادن:صرف شدن

بوی رطوبت:نا

پارچه:قماش

پارچه فروشی:بزازی

پاره گریبان پیراهن:قب

پاک و مبارک:قدوس

پرنده نامه بر:کبوتر

دار پرنده:خفاش

پسوند شباهت:سا

پی به موضوع سری بردن:بو بردن

تعمیرکار بدنه ارجی ماشین:صافکار

جبری:قهری

جستنی در معدن:رگه

جوانمردی:کرم

چاق:فربه

حرف خوردنی:ن

حساب و شمار:آمار

حمله:تهاجم

خجسته و مبارک:فرخ

خرگوش عرب:ارنب

خوش طبع:ظریف

خوش گذران:عیاش

خویشی:نسبت

داروی بیهوشی:اتر

در حال دویدن:دوان

دستگاه جدا کننده پوست غلات:خرمن کوب

دقت و کنجکاوی:باریک بینی

دیوار کوتاه:نرا

رئیس نظامی:فرمانده

رخت شوی:گازر

رگ های بدن:عروق

رهایی:خلاص

روزی که هنوز نیامده است:فردا

روشنایی اند

آروغ:رغ

آغازها:اوایل

اثر ابوتراب خسروی:رودراوی

اثر چربی:لک

اثر منصور یاقوتی:کودکی من

از ادات تشبیه:سا

از استان ها:قم

از سوره ها:یس

اصول عقیدتی لنین:بلشویسم

اومی:اقتصاد  

با پروژکتور می بینند:اسلاید

بافت:نسج

بخشیدن:دادن

برآیندها:نتایج

بهره مند:نایل

بیان کردن و روشن کردن:تبیین

پاسدار:نگهبان

پرنده زیبا:قو

پشت و گرده:کول

پگاه:بام

پنکه:فن

تاخیر کردن:دیر آمدن

تاخت اسب:تگ

تازه کار:مبتدی

تربیت شدن:بار آمدن

ترک می گوید چه کسی:کیم

تقسیم مزارع و باغچه ها:کرت بندی

تن:بدن

تکبر کردن:استکبار

تیر پیکاندار:یب

تیره:کدر

جایز:روا

چاقوی آشپزخانه:کارد

چسبنده:دج

چکیدن آب:رش

خارجی:بیرونی

خرامیدن:فره

درخت مجنون:بید

دسته ای از گیاهان از تیره گندمیان:غلات

دور بازی:راند

دوستی و محبت:ود

راست گفتن:صدق

راهرو:کوریدور

رزمایش:مانور

رگ:ورید

رودی در سیبری:لنا

روزق:قایق

سازگار کردن:وفق دادن

سایه:ظل

سوراخ مانند شکم:ناف

شخصیت:کاراکتر

شگون:فال

شمیم:بو

شهر:بلد

شهر خراسان رضوی:نیشابور

شهری در آفریقای جنوبی:ژوهانسبورگ

شک و دودلی:تردید

شیرین شاخه ای:نبات

ضعیف و ناتوان:سست

ضمانت:گارانتی

ضمیر خودستا:من

طالب علم:دانشجو

طالع بین:فالگیر

ظاهر ساختمان:نما

عید باستانی:نوروز

غبار کربن روغنی:دوده

گاهی معذور است:مامور

گلی سفید رنگ:آویشن

گیاه سحرآمیز:لوبیا

لبریز شدن و بیرون ریختن:سر رفتن

لقب حافظ:لسان الغیب

ماتم زده:داغدار

مالک و صاحب:ذو

ماهی عرب:حوت

محل نصب درجه نظامیان:سردوشی

مدخل:دهانه

مذکر:نر

معاون دادستان:دادیار

منزلت:شان

مکان ممنوع الورود:قرق

ناگهان خودمانی:زرت

نخست:اول

نغمه و سرود:نوا

نقش هنرپیشه:رل

نوار و رشته:باند

نوعی اسبا بازی:یویو

واحد پول:متر

وسیله پر سر و صدای مزاحم:غارغارک

کشور آسیایی:بنگلادش

کشور آفریقایی:بوروندی

کشور اروپایی:جمهوری مولداوی

کوزه بزرگ:هب

یگانگی:فردیت


آسیب:بلا

آفری«کاحسن

آهو:ظب

آهوی کوهی:کل

ابزار آشپز و نجار:رنده

اثر پا:رد

اثر حسین قلی مستعان:نوری

اثر سیمین دانشور:ساربان سرگردان

اثر علی محمد افغانی:همسفرها

از آفات درختان:شته  

از ادات پرسش:آیا

از ادات پرسش:چی

از القاب اروپایی:لرد

از چاشنی ها:سساز سوره ها:مسد

از عناصر جامد:فسفر

از مقام های موسیقی:حجاز

الیافی برای ساخت طناب:کنف

امانت دار:امین

امر از آمدن:بیا

ایستگاه راه آهن:گار

بازیگر فیلم آناهیتا:نرگس محمدی

بخشش:داد

بخشیده شده:معاف

برتر از گوهر:هنر

برطرف کردن:مرتفع ساختن

بزرگ:گت

بنده زرخرید:قن

بی بند و بار:هرهری

پایان یافتن:سرشدن

پریدن:جستن

پیر:مسن

تجزیه شده:مجزا

تحمل کردن و رنج بردن:کشیدن

ترسناک:دهشتناک

تفاخر کردن:کلاه کج نهادن

تکیه گاه:مسند

تیر انداختن:رمی

جانب:سوی

جوانمرد:راد

جوشش:غلیان

حرف خوردنی:نون

حرف نداری:بی

حرکت روی آب:شنا

خط کش مهندسی:تی

خطاب بی ادبانه:هی

خو گرفتن:انس

خودرو:ماشین

خوشبخت:سعید

خوشحالی:شعف

خوک نر:ساد

داستان بلند:رمان

درخت انگور:مو

درخشش:جلا

دشمن درخت:تبر

راه رفتن:مشی

رنگ نقاشی:آبرنگ

رها:آزاد

روشنی و فروغ:تابش

روی و رخساره:خد

زمان سنج:تایمر

سالن بزرگ:سوله

سخت تر:اشد

سختی و صلابت:شدت

سرا:خان

سیر کردن:گشت زدن

شان و شوکت:فره

شادمانی:خشنودی

شهری در ترکیه:وان

شکستگی خفیف:ترک

شکستگی در سطح زمین:ترک

شیار کوچک:خش

صف:رده

عدد فوتبالی:نود

فرشته:ملک

قابل رویت:مریی

قسمتی از گوش:نرمه

قلعه ها:قلاع

قوه حافظه:یاده

گردن کلفت:قلدر

گردیدن:شدن

ماهوت پاکن:برس

مجلس اعیان:سنا

محل شستن ظروف:ظرفشویی

محل عبادت:معبد

مدن:شهر

مرغ سعادت:هما

مفهوم لطیف:نکته

من و شما:ما

منسوب به ظاهر:ظاهری

ناراست:کج

نویسنده آدم آدم است:برتول تبرشت

نویسنده بامداد خمار:فتانه حاج سید جوادی

همسر آدم:حوا

وانمودگر:متظاهر

وسیله نقلیه موتوری:ماشین

کار راننده تاکسی:مسافرکشی

کره:گوی

کوهان شتر:سنام


آب فروش:سقا

آزمایش لباس:پرو

ابزار شکسته بندی:آتل

اثر شاتوبریان:رنه

اثر عبدالحسین زرین کوب:تاریخ مردم ایران

اثر گی دو موپاسان:بابای سیمون

ادامه ندادن:بس کردن

از آرنج تا مچ:ساعد

از سوره ها:یس

از ماه های میلادی:ژانویه  

از وسایل پرواز:بالون

از وسایل گرمایشی:شوفاژ

اشاره به دور:آن

اطلاع و آگاهی:سر رشته

امر از آمدن:بیا

با اصرار:مصرا

با تفصیل:مشروحا

باوقار و با تربیت:جنتلمن

بچه گوسفند:بره

بخت و طالع:فال

بخشیدن:دادن

بد عهدی و بی وفایی:خیانت

بشقاب دراز و بزرگ:دیس

بهابازار:بورس

بی اختیار:بیخود

بی رنگ شدن:رنگ باختن

پدر و مادر:والدین

پرستار کودک:دده

پرهیزکاری:تقا

پشت سر:پس

پول ژاپن:ین

پیامبران:رسل

پیش شماره:کد

پیمان بستن:عقد

جیره و مستمری:راتب

چهره ای تیره دارد:سیاه چرده

حرف درد:آخ

حساب شده:شمرده

خبر خوش:نوید

خرخر:خرناس

خط کش مهندسی:تی

خیالات:اوهام

دارای دلیل:مدلل

درد:الم

درس خوانده:ملا

دل:فواد

دهنه:لگام

دوستی:ود

دوستی و محبت:وداد

ذکر ودعا:ورد

راه کوتاه:ره

راهنمایی:ارشاد

رفتار به نرمی:مدارا

رنج و آزار:درد

زردی:یرقان

زیاد شدن:تعدد

زیر:تحت

سپاه:عسکر

سپیدار:پد

سختی:شقا

سلامتی می آورد:سلام

سنگ گرانبهای کبود:یشم

شامه نواز:بو

شکن:چین

ضمیر فرنگی:یو

عدد تنفسی:شش

عهده داری:مسئولیت

فروشگاه بزرگ:سوپر مارکت

فصیح:غرا

قعر چیزی:ته

گرم و سوزان:حار

گفتار:قال

گمراهی:غی

گنجه لباس:کمد

ماه نو:هلال

مایه روشنی:آب

مربوط به کلیه:کلیوی

مرغ ماهی خوار:حواصیل

مژده رسان:بشیر

معین:مشخص

مغازه:دکان

منقار مرغ:نوک

موجود خیالی ترسناک:دیو

موجودات شش پا:ات

ناپیدا:پنهان

نخستین:اولیه

نرم و روان:لین

نقاط ضعف و قوت بر می شمرد:نقاد

نهر و جوی:رود

نوشابه الکلی:لیکور

نوعی کباب:شیشلیک

نویسنده "جیمز باند":یان فلمینگ

هدهد:پوپک

هوشیار:بیدار دل

ویران کردن:هدم

کره:گوی

کشیدن دست بر سر:مسح

کمیابی:ندرت

یگانگی:احدیت


آزمندی:شح

اواز خوش:نغمه

از تنقلات:آجیل

از سوره های قرآن کریم:شوری

انتقال بیماری:سرایت

اول صبح:چاشت

بازیگر"گال":حسین پناهی

باشد:بود

بخشنده:واهب

بزرگ:کبیر  

به خاک سپردن:تدفین

بهره مندی:برخورداری

بوی خوش:نکهت

بیننده:ناظر

پالان چهارپا:جل

پانصد هزار:کرور

پایتخت کوبا:هاوانا

پروژکتور:نورافکن

پوشش و حجاب:پرده

تا انجا که ممکن است:حتی الامکان

تربیت کردن:تادیب

تصدیق آلمانی:یا

تمیزی:پاکی

توانایی برای انجام کاری:جربزه

جانوری با پاهای زیاد:هزارپا

جاوید:ابد

جستجو کننده:جویا

چکاندنی در تفنگ:ماشه

چیره دست:وارد

حول زرده تخم مرغه:سفیده

خاطر:یاد

خانه:سرا

خدای عشق یونانی ها:ونوس

خشکی:بر

خوب:نیکو

داد و ستد:سودا

دارای فاصله کم زمانی و مکانی:نزدیک

دشمنی و عداوت:کینه

دلداده مجنون:لیلی

دهل:

راز:سر

ردیف:رج

رعشه:لرزه

روزی:رزق

سخاوت و جوانمردی:دل

سرحد:مرز

سرنامه ها:عناوین

سیب زمینی سرخ کرده:چیپس

شاعر قرن چهار و پنج:عنصری

شبح:سایه

شهر آذربایجان شرقی:اسکو

شهر ایلام:سیروان

شهری در فرانسه:رن

شوخی و لطیفه:بذله

شکاف و تراک:کاف

شیطان:اهریمن

عدد روستا:ده

عدد فوتبالی:اا

عضو خاراندن:ناخن

غیر هم:مغایرت

فاخته:قمری

فاصله ها:فواصل

فرومایه:رذیل

فریب دادن دو طرف معامله:دودوزه بازی کردن

فصل بهار:ربیع

فن و پیشه:صنعت

قصدها:نیات

قوه حافظه:یاده

گوشه ها:زوایا

مجازات کردن به قصد تادیب:ادب کردن

محل نگهداری بیماران روانی:تیمارستان

مخلوط:قاتی

مرتجع لاستیکی:فنر

مزد و پاداش:ثواب

مشت زنی:بوکس

مظهر پایداری:دیو

مورچه:مور

میوه هفت سین:سنجد

نامی برای آمریکایی:یانکی

نامی برای بهشت:دارالسلام

نژاد مردم روسیه:روس

نفت سیاه:مازوت

نگاه خیره:زل

نگاه ها:انظار

نهایی:غایی

نوع و گونه:جور

نوعی بیماری عفونی همه گیر:وبا

نوعی پارچه گران بها:ترمه

نوعی تخته نازک:فیبر

نویسنده ایلیاد و ادیسه:هومر

هم وزن:متوازن

همراه کلک:دوز

وحشی:دد

کافی:بس

کالایی که به فروش نرفته:بنجل

کلمه پرسش:چی



آهسته:بطی

اتاق پایین تر از سطح اتاق:زیرزمین

اثر آندره ژید:ضد اخلاق

اثر ابوتراب خسروی:رودراوی

اثر محمد ایوبی:پایی برای دویدن

اثر هرمان هسه:سیدارتا

از استان ها:کردستان

از الک باقی می ماند:نخاله

از اوراق بهادار:چک

از جنس روی:رویین  

از خواهران برونته:آن

از مواد مورد نیاز بدن:ویتامین

اسباب خانه:مان

اعتقاد قلبی:ایمان

انبار کشتی:خن

اندوهناک:حزین

بسیار گرم:داغ

بنده خدا:عبدالله

به دنیا آوردن:زا

بی نظم و ترتیب:بی سامان

بیخ بوته گل:گلبن

پارسا:زاهد

پاک نژادی:نجابت

پایتخت آلمان:برلین

پایتخت اتریش:وین

پایتخت اوکراین:کیف

پایتخت هزار کیلویی:آتن

پرحرفی:ور

پسوند قیدساز:انه

پسوند نگهدارنده:بان

پشت سر:پس

پندار:وهم

تابان و درخشان:فروزان

ترک بند:فتراک

چانه:زنخدان

خداوند:یزدان

خدای خورشید:رع

خر:الاغ

خطاب بیادبانه:هی

خطبه خواندن:سخنرانی

داخل:تو

در امان بودن:امنیت

در بیمارستان کار می کند:پرستار

در حلق فرو بردن:بلعیدن

درخت انگور:تاک

دیدار کردن:بازدید

راس:سر

راندن و دفع کردن:ذب

راه نشین:ابن السبیل

ستمکار:ظالم

سرمایه:تن خواه

سست و خسته:کسل

سقف دهان:سق

سود پول:ربا

شاعر"پرواز را به خاطر بسپار":فروغ فرخزاد

شترران:حادی

شخص نامعلوم:فلان

شهر ایلام:آبدانان

شهر سیستان و بلوچستان:میرجاوه

شهر مرکزی:خمین

شک و گمان:شائبه

صدای زنبور:وز

عدد منفی:نه

علت:شبب

غده بیماری گواتر:تیروئید

غرور تکبر:نب

فراخوانی با بلندگو:پیج

فراموشی:نسیان

ف مادر:آهن

قوت لایموت:نان

گرو گذارنده:راهن

گوسفند ماده:میش

گونه و مانند:فام

مومن:با ایمان

مادر خودمانی:مامان

مجلس نمایندگان:پارلمان

مرده:میت

مشغول در امور صنعتی:فنی

مظهر لاغری:نی

مفید:سودمند

مقابل :جسمانی

میهن:وطن

ناقص:نارسا

نام ترکی:آد

نجیب زاده قرون وسطی:شوالیه

نغمه و سرود:نوا

واحد پول زاپن:ین

وسیله:آلت

کارآزموده:ورزیده

کشور اروپایی:لیتوانی

کلمه تعجب:وا

کوچک:صغیر

کوفتن:زدن

یگانه:تنها



آب بینی:فین

آری:بلی

آزمایش کردن لباس:پرو

آزمندی:شح

آقای اسپانیایی:لی

اثر آندره ژید:مائده های زمینی

اثر محمدعلی جمال زاده:اندکاش نایی با حافظ

از آتش زنه ها:فندک

اسبی که سفید باشد:هدنگ

استارت قدیمی:هندل  



[ادامه مطلب را در اینجا بخوانید .]

آسیب:اک

آلونک:کپر

ابزار احتیاطی:یدک

ابزار تراز کردن آجرها:شمشمه

اثر آلفونس دوده:ارنوین

اثر عباس معروفی:عطر یاس

اثر قلم بر کاغذ:خط

اثر هرمان هسه:بازی مهره شیشه ای

از ابزار جنگ قدیم:نیزه

از ابزار نقاشی:ماژیک  

از الک کردن باقی می ماند:نخاله

از ات ترسناک:سوسک

از مواد آرایشی:روژ

اشاره به نزدیک:این

الله اکبر گفتن:تکبیر

انسان:بنی بشر

انواع میوه و سبزی:تره بار

برزن:کوی

بزرگ کردن بخشی از عکس:زوم

بلند:رسا

به سبب:برای

بهره و نصیب:قسمت

بهره مند:نایل

بوی خوش:عطر

بیابان پر از شن:شن زار

پایین:زیر

پرواز:طیران

پشتش پیداست:شفاف

پیدا کردن منشا امری:ریشه یابی

پیرو دین موسی:یهودی

ترجمه فیلم:دوبله

توده غله پاک شده:راژ

تکان و جنبش:سک

تیر پیکان دار:یب

چوب گردن گاو شخم زن:یوغ

حذف کردن از لیست:خط زدن

حرف نفی:نه

خداوند:اله

خدای درویش:هو

خرس چینی:پاندا

خزنده ماقبل تاریخ:دایناسور

خوشوری:بشاش

داخل چیز دیگر قرار دارد:تویی

دادن بدون عوض:وهب

دانش مطالعه موجودات زنده:زیست شناسی

در دل برخی آب می شود:قند

در رگ ها جاریست:خون

دراز کشیدن:تمدد

درخت اعدام:دار

درخت زبان گنجشک:ون

درختی با برگ های بیضوی:شاه بلوط

درخواست:تمنا

دشوارتر:اشق

رسیدها:قبوض

رنگ:لون

رنگ سبز تند:یشمی

رود ایتالیا:پو

رود ایران و افغانستان:هریرود

رویداد:واقعه

زیان:ضرر

زین و یراق اسب:ستام

ساده لوح:پپه

سازنده زره:زراد

سخنرانی:کنفرانس

شالوده:بنیان

شوخی:لور

شکنبه گوسفند:سیرابی

شیر:لبن

صحرا:بادیه

ظرف آبگوشت:دیزی

ظرف یخ:یخدان

عدد بین دو و چهار:سه

عضو پرواز:بال

فراگشت:آنابولیسم

فرومایه:لئیم

قبیله:عشیره

گرفتگی زبان:لکنت

گستردن:بسط

لبن:شیر

ماده ظاهرا جامد:ژل

مانند و بسیار شبیه:عینا

مثل و مانند:شبه

محل ورود:در

مساحت:متراژ

من و شما:ما

میخ چوبی:وتد

ناپیدایی:غیاب

نرم:لین

نشانه:آیت

نشانه مفعولی:را

نظری:تئوریک

نوعی ماده مخدر توهم زا:الاسدی

ورزش زورخانه ای انجام می دهد:باستانی کار

ورم خودمانی:پف

کاروان:قافله

کشور آسیایی:هند

کوچک:که

کوفتن:زدن

کینه:وژ


آسیاب اشپزخانه:هاون

آینه:مرات

ابزار درو:داس

اثر آگاتا کریستی:جسدی در کتابخانه

اثر امیر عشیری:عقاب الموت

اثر پوشکین:کولی ها

احصائیه:آمار

از این رو:لذا

از حد گذراندن:اسراف

از رودهای بین النهرین:فرات  

اسب خال خالی:ابرش

امتداد:راستا

امور آشکار:بدیهیات

با:آش

بخش کننده:قاسم

بخیل:خسیس

برادر پدر:عمو

بستن و دوختن:رتق

به جز:الا

به خاطر اورنده:یادآور

به علت:برای

بیش از حد بیان:زاید اوصف

پایین:فرو

پر کردن:املا

پرداخت عکس:رتوش

پسوند خورنده:گسار

پسوند محو کننده:فرسای

پشت سر:ماورا

پنکه:فن

ترشی از آزمایشگاه:اسید

تصدیق روسی:دا

تندرست:سالم

تیم فوتبال اسپانیایی:ختافه

جامه:کسا

جان خود را فدا کردن:جان فشاندن

جد:نیا

جوجه تیغی:راورا

چاشنی گران قیمت:زعفران

حرف آخر:ی

دماغ:مخ

دورنگار:فاکس

رنگ به رنگ شدن:تلون

روانه ساختن:گسیل

روشنی:نور

ساز شاکی:نی

سازگان:ارکستر

سپاهی:لشکری

سرپرست:ولی

سرگشته:هاج

سرنیزه:سنان

سعادت و طالع:دولت

سوغات اصفهان:گز

سوگ:ماتم

سوگند به خدا:والله

ت تسلط بر کشورهای دیگر:امپریالیسم

سیلی صدادار:شپلق

شرح و توضیح:بیان

شرمگین:خجلان

شهر اصفهان:برخوار

شهر بوشهر:جم

شهر بوشهر:دیلم

شهر رازی:ری

ضایع:فاسد

ظرف آبکشی:دلو

عقلی و درونی:ذهنی

علم پزشکی:طب

فرمان مغولی:یاسا

فصیح:شیوا

قاضی و حاکم:داور

قرار و س:آرام

قطعه نازک و دراز فی:میله

قفسه ظروف:بوفه

گشاده روی:بشاش

ماه دهم قمری:شوال

متحرک:سیار

مدارک:اسناد

مرسوم است:متداول

مزه دهان جمع کن:گس

مقابل انالوگ:دیجیتال

مقوای نازک:کارت

موقت:گذرا

ناب:خالص

نابود:نیست

ناخوش:مریض

ناسازگاری کردن:تعارض

ناشنوایی:کری

نرم و روان:لین

نیمی از تدین:تد

هدف گیری برای تیراندازی:نشانه گیری

همسر یا دختر کنت:کنتس

واحد اندازه گیری حرارت:کالری

واحدی در سطح:آر

واسط در چارچوب:لولا

وحشی:دد

وسیله بالا رفتن از دیوار:نردبان

کج شدن:خمیدن

کوچکتر:که

کوچکترین:کهین


اثر انتوان دو سنت اگزوپری:هوانورد

اثر جواد مجابی:فردوس مشرقی

اثر عطار:اسرارنامه

اثر فرزانه کرم پور:کشتارگاه صنعتی

اسباب خانه:مان

اصل نیست:فرع

افترا:تهمت

با ناخن روی پوست کشیدن:خاراندن

بخار دهان:ها

بلندی:اوج  

بلی:آری

بند دست یا پا:مچ

بندر زرخرید:قن

بی مروت و ناکس:نامرد

بی سواد:امی

بی هوشی:غش

پاینده و دائم:پایسته

پر و بسته:کیپ

پرچم:رایت

پیروان مذاهب دارای کتاب:اهل کتاب

پیروز:برنده

تاب و توان:نا

تعظیم کردن:کرنش

تقویم:سالنامه

تمام و همه:سراسر

توبه پذیرنده:تواب

ثروتمند هندی:مهاراجه

جانشین او:وی

جد:نیا

جمهوری ها:جماهیر

چارشاخ:شنه

چرک و ریم:سخ

چوب خوشبو:ند

چین و شکن:یرا

حاضر:آماده

حالتی پس از چرخیدن زیاد:سرگیجه

حداکثر:بیشینه

حرف تردید:یا

حسرت خوردن:اسف

خانه شعری:بیت

خشک و شکننده:ترد

خم و شکنیچ و تاب

خوبی:نکویی

دارای آب و هوای گرم:گرمسیر

در:باب

درخت آزاده:سرو

دفتر کوچک:دفترچه

دلیل:برهان

دود کردن:دخ

دوندگی:خت

راس:سر

رفتار به ناز:چم

رنگ:فام

رومه ها:جراید

روییدن گیاه:نبت

زمان پرداخت بدهی:سررسید

زنگ:جرس

سر کوه:شخ

شاخه نورسته:شنار

شاهانه:خسروانی

شدنی می شود:باداباد

شهر چهارمحال و بختیاری:کوهرنگ

ظایفه پیامبر اسلام:قریش

عادت و خوی:داب

فرماندهان:امرا

فک:آرواره

قبیح:زشت

قطعه قطعه هندوانه ای:قاچ قاچ

قوی:نیرومند

گمراهی:غی

لوس:ننر

لوطی:داش مشدی

مانند عامه مردم:عامیانه

ماهر:وارد

مجموعه:ست

محدوده حرکت خودرو در جاده:لاین

مخزن برق:باتری

مدت ده سال:دهه

مراسم سادبود:یادواره

مصروع:غشی

موجود ریز:ذره بینی

نزدیکی:تقارب

نشانه مفعولی:را

نگاه کردن:تماشا

نوازنده:رامشی

نوشتن:نگارش

نوعی انگور دانه درشت:ریش بابا

نوعی مصرف گیاه دارویی:جوشانده

واحدی در وزن:سیر

واسطه سر و تن:گردن

کادر عکس:قاب

کارگر کشتی:جاشو

کتف و شانه:خا


آجر لعاب دار:کاشی

آرامش:سکینه

آرایش بازیگران:گریم

آفت گندم:سن

اثر بااک:آرزوهای بر باد رفته

اثر رجب علی اعتمادی:چشم ها

اثر زویا پیرزاد:عادت می کنیم

اثر شاتوبریان:رنه

اثر فرخنده آقایی:راز کوچک

اثر محمد بهارلو:باد در بادبان  

از آنتی بیوتیک ها:پنی سیلین

از پیامبران:زکریا

اسب قاصد:یام

استواری:صلابت

اسکناس خودمانی:اسکن

شاره به نزدیک:این

بازی نفس گیر:زو

بانگ:آوا

بربط:عود

بی خطر:امن

پارچه معیوب:زده

پاره آتش:اخگر

پایتخت پرتقال:لیسبون

پایتخت توگو:لومه

پدر:والد

پرنده زیبا:قو

پسوند راننده:ران

پهن کردن:گستردن

پیامبر نقاش:مانی

پیامبری:رسالت

پیشانی بر زمین نهادن:سجده

تازگی:طراوت

تازه و جدید:نو

ترسناک:هراس انگیز

تصدیق روسی:دا

تمام و جمیع:همه

چه و ولو:خواه

حکمت ارسطو:مشا

خداوند:رب

خردمندان:عقلا

خروش بر آوردن:غرنبیدن

خو گرفتن:انس

خواهر:اخت

خوشبخت:سعید

در آغاز:بدوا

دست نخورده:بکر

راندن مزاحم:دک

راه رفتن:مشی

رب النوع:الهه

رسم و عادت:آیین

روز گرامی:یوم الله

زر:طلا

زرتشتی در عربی:مجوس

ن:نسا

زنبور سیاه:بوز

زهرآگین:سمی

زهزها:سموم

زیردست:مریوس

سخت تر و شدیدتر:اشد

سرود:نغمه

سرود:نوا

سگ عرب:کلب

سمبل ممانعت:سد

سوی و طرف:زی

شکیبا:بردبار

عدد خیطی:سه

عدسی:لنز

عنوان امپراتوران روم بود:سزار

فانوس دریایی:فار

فراخواندن:دعوت

فرش مالیدنی:نمد

قدم:گام

قسمتی از ترازو:کفه

قسمتی از سوره:آیه

گردش و حرکت دورانی:دور

گمراهی:ضل

گمراهی:ضلالت

گیاهی باتلاقی:جگن

لباس اطاق عمل:گان

لفظ ابتدا یا انتهای کلمه:وند

محل فرود هواپیما:باند

مخفی:سری

مردم گرا:مردمی

مقدس تر:اقدس

مورد علاقه پدر و مادر:عزیز دردانه

موی بلند:گیس

مکر و فریب:گول

ناپدری:راب

نشانه:آیت

نویسنده"شکار سایه":ابراهیم گلستان

همراه فراوان:فت

هواپیمای عجول:جت

ورزش رزمی چینی:ووشو

وقت و زمان:گه

کاغذ نامرغوب:وب

کبوتر دشتی:یمام

کشور میمون:یمن

کلاه جنگی:خود

کلمه افسوس:اوه


آتش دان حمام:تون

آنجا:اندون

آهنگر:نهامین

اثر الکساندر پوشکین:فواره باغچه سرای

از استان ها:همدان

از پیامبران:ادریس

از ورزش های پرتابی:دارت

از کلمات استثنا:مگر

اسب سرخ مایل به سیاه:کهر

اضطراب و بی تابی:تاس  

انبار کشتی:خن

انجام دهنده کار:مرتکب

اندک:کم

اهل هرات:هریوه

ایستاده:برپا

باد برین:صبا

باز:اوپن

بدوی:بیابان گرد

برخی از سر گشادش می نوازند:سرنا

برنج ته قابلمه:ته دیگ

بروز دوباره علائم بیماری:عود

بی قید و بند:آزاد

بیکاره:هرزه

پایه ها:ارکان

پدر خاک:بوتراب

پدران:آبا

پیر:کهنسال

توانایی:یارا

تکبر:نخوت

جاده قطار:ریل

جنس برخی ظروف:تفلون

جهانی که در آنیم:دنیا

جهش:پرش

چرک:ریم

حسرت و دریغ:هیهات

خلق شده:آفریده

خماندن:تا کردن

خواب سبک:چرت

خواهر:اخت

خودستایی:لاف

درس خوانده:ملا

دست عرب:ید

دستگاه نساجی:هف

دیوار کوتاه:نرا

رفیق مشهدی:یره

روشندل:کور

زدنی و بدنساز:وزنه

زمین خشک و سخت:دغ

زن و فرزند دارد:عیال وار

سازی که زه دارد:زهی

سحر:جادو

سرای مهر و محبت:دل

سرزمین:دیار

سرما:زم

سریع:زود

سفره بزرگان:زود

سفره بزرگان:شیلان

سود پول:ربا

شجاعت:دلیری

شهر سیستان و بلوچستان:خاش

شهر مازندران:تنکابن

شیک و قشنگ:لوکس

صدایش از دور خوش است:دهل

عدد ماه:سی

عظمت:کبریا

علم پزشکی:طب

فراخ و وسیع:پهن

فرخنده بودن و نبودن:امدنی آمد

فرسوده:زوار در رفته

فشار برای جابجا کردن چیزی:هل

قصد کردن:همت

گزیدن:اختیار

گوشت بریان:کباب

لوله گوارشی:مری

ماشین حساب قدیمی:چرتکه

مال مردم به تاراج می برد:غارتگر

محصلان حوزه علمیه:طلاب

مخفف از این:زین

مسرف:ولخرج

مفهوم لطیف و دقیق:نکته

منشی:سکرتر

مورچه می خورد:مورچه خوار

نشانه:آیه

نمایش تلویزیونی:شو

نوع و گونه:جور

نوعی خرچنگ دریایی:میگو

نیتروژن:ازت

نیمه بار:تا

همراه فراوان:فت

هیزم:هیمه

واحدی در سطح:آر

واداشتن به کاری:در

وال:بالن

وسیله شکسته بندی:آتل

وسیله فرود از ارتفاع:چتر نجات

ویتامین جدولی:کا

ویرانه:خرابه

کدو:اج

کشور اروپایی:ارمنستان

کمر:میان


آب صاف و گوارا:زلال

اثر جرج برنارد شاو:پیگمالیون

اثر شهریار مندنی پور:دل دلدادگی

ارابه:گاری

از ادات پرسش:چی

از الفبای یونانی:گاما

از این جهت:زیرا

از نیروهای ارتشی:هوایی

اسیر:بندی

انکار کردن:ظی  

باب:در

بارها:مکرر

بامبو:خیزران

بخشاینده:حنان

بر هر درد بی درمان دواست:خنده

برتریکمزیت

برج:آسمان خراش

بزه:گناه

به دنیا آوردن:زایش

به طور پنهانی:یده

به هم مالیدن:ساییدن

به هوش باش:هان

پادشاهان:کیان

پایتخت افغانستان:کابل

پایتخت توگو:لومه

پرنده زیبا:قو

دار پرنده:خفاش

تلخ عرب:مر

تند و اشتها آور:خردل

تیره و تاریک:سیاه

جای گوسفندان و گاوان:اغل

جرات و شهامت:جربزه

چون و مانند:همچو

حرارت:گرما

ه گزنده:پشه

خسرو و پادشاه:کسری

خوبی:نکویی

دراز:طویل

دردانه:یکی یکدانه

دریدگی در لباس:چاک

دشمن سرسخت:لد

دفعه:کرت

دورویی:ریا

رده:صف

رفتار به ناز:چم

رویان:جنین

زیارت کننده:زایر

سازمان تامین خسارت:بیمه

سپردن چیزی به کسی:دادن

سرداری و سالاری:امیری

شاعر"تولدی دیگر":فروخ فرخزاد

شاعر گلستان و بوستان:سعدی

شهر آرزو:آمل

شهر سیستان و بلوچستان:زهک

شهر مرکزی:میلاجرد

شهر کهگیلویه و بویراحمد:سی سخت

شهرها:بلاد

شهری در فرانسه:رن

صادق و بی ریا:یک رنگ

ضمیر عایب:او

عدد اول:ا

عدد و اندازه:شمار

عضم سخنگو:زبان

علامت جمع فارسی:ها

غذای آبکی:آبزی پو

فراوانی:وفور

فرو گذاشتن:اهمال

فروشگاه لباس:مزون

قاب:کادر

قدیمی:کهنه

قورباغه:غوک

گرد مخدر:هرویین

گرمی:حرارت

گزیده:خلاصه

گفتار:مقوله

گمان بردن:ظن

گنجاندن:جا کردن

لرزش:زله

محله ای در تهزان:ونک

مطرب:چنگی

میانگین:معدل

نامادری:زن بابا

نگهبان گله:چوپان

نمی شنود:کر

نوعی گیاه خاردار:گون

نوعی کفش چوبی:سندل

نیمه بار:تا

هراس:هول

همراه دیفرانسیل در ریاضی:انتگرال

هوس باردار:ویار

واحد پول ایران:ریال

ورق زدن کتاب:تورق

وسیله هشدار وسیله نقلیه:بوق

کار خیاط:دوختن

کتاب هندوان:ودا

کشوری در آمریکای شمالی:جمهوری دومینیکن


آروغ:رغ

آش:با

انچه خورده شود:خواربار

آنکه معرفت ندارد:بی معرفت

ابزار اندازه گیری گرما:گرماسنج

اثر برتولد برشت:بعل

اثر ژولین گرین:موییرا

اثر ژولین گرین:نیمه شب

اثر لئو تولستوی:مرگایوانایلیچ

اجاق مخفی:فر  

از پیامبران:ابراهیم

از تولیدات زنبور عسل:موم

از روی اجبار:قهرا

از شهرهای استان فارس:داراب

از نوشابه ها:لیموناد

از کنده بلند می شود:دود

الهام شدن چیزی در خواب:خواب نما

امر از راندن:ران

امر از زدن:بزن

امیرالبحر دوم:دریابان

انداختن:پرتاب

اندک:کم

بادمجانش آفت ندارد:بم

بانگ و خروش کردن:غرنبیدن

بحبوبه:گیرودار

بزرگوارتر:اشرف

بسیار شیرین:شکربار

به طور اتفاقی:بعضا

بی خبر:ناغافل

بی هوشی:کما

پروا:باک

پسوند دارندگی:مند

پنهان:خفی

پیامبر صبور:ایوب

تا پایان تاریخی معین:لغایت

تازه بنا شده:نوساز

تشکیل صف سربازان:صف آرایی

تصدیق آلمانی:یا

تلخ عرب:مر

جاندار ذره بینی:آمیب

جد:نیا

جشن ها:اعیاد

چهره شطرنجی:رخ

چین خوردگی سطح آب:موج

حرف دهن کجی:یی

حرف ندا:ای

حرف نداری:بی

حرکت هوا:باد

حیوان:جانور

خراب شدن و فرو ریختن:آوار شدن

خوراکی از برنج:شیربرنج

داخل:تو

داور و حکم کننده:قاضی

در:باب

درخت زبان گنجشک:ون

دین زردشتی:بهدین

دیوار کوتاه:نرا

رسول:پیغمبر

زیبا و دلربا:داف

زیر پیراهن:عرق گیر

سائل:گدا

ساختمان ها:ابنیه

سرازیری:شیب

سلطان:شاه

شخصیت:هویت

شلوار جین:لی

شهر کردستان:مریوان

ضروری است:باید

عدد ماه:سی

غمگین:ناراحت

فراگشت:انابولیسم

فرومایه و پست:سافل

قوی:نیرومند

لیف ظرفشویی:اسکاچ

ماتم:سوگ

ماه کامل:بدر

ماهیانه:مقرری

محصول آب و خاک:گل

مرد تازه ازدواج کرده:داماد

مرغ می رود:جا

مرغی ماهیخوار:بوتیمار

ملک الموت:عزرائیل

نخ های افقی پارچه:پود

نوعی ماهی کنسروی:ساردین

نوعی نان گرد:بربری

نویسنده"ان سوی آینه":لوییس کارول

هزینه:خرج

کشور آسیایی:اردن

کشور اروپایی:موناکو

کشیش:قس

کوچک:ریز

یرقان:زردی

یگانه:احد


آزمند گردیدن:طمع

آسان شدن:سهولت

انچه در شب بدرخشد:شب تاب

ابزار شکسته بندی:آتل

اثر پرویز قاضی سعید:در کوچه های خالی عشق

اثر شاتو بریان:رنه

اثر محمد ایوبی:صورتک های تسلیم

احتمال رخ دادنش نزدیک است:قریب الوقوع

از تنقلات:پفک

از جزایر جنوبی:قشم  

از مراکز استان ها:ساری

از نرم تنان:راب

اسب چاپار:یام

امر و فرمایش:حکم

انگل:طفیلی

ایالتی در امریکا:نیوجرسی

بالا آمدن آب دریا:مد

بدین معنی:یعنی

بسیار فتنه جو:فتان

بلندی:اوج

به جا اوردن:ادا

به جا اوردن عهد:وفا

به صورت آرد در آمده:گرد

بی گمان:یقین

پشتش پیداست:شفاف

پناهگاه:ماوا

پینه و پاره:وصله

تازی:عرب

ترسناک:مخوف

تصدیق آلمانی:یا

تصویر کلی از چیزی:شما

تیر انداختن:رمی

جانب:سوی

جاه و جلال:شوکت

جایز:روا

جستن گلوله:هک

جلف و سبک:قرتی

چربی:پیه

چهره:رخ

حفط کردن:صیانت

حقی در سازمان ملل:وتو

خانه ییلاقی:ویلا

خجسته:مبارک

خزنده خوش خط و خال:مار

خواری و نرمی:ذل

دارنده:ذی

دانشگاه فنی و صنعتی:پلی تکنیک

در برابر نور تیره می شود:فتوکرومیک

در هنگام خواستن:عندالمطالبه

درخت انگور:تاک

درخشان:تابناک

دشنام دادن:هجا

رنبه کارمندی:اشل

رفیق مشهدی:یره

روانه شدن:رفتن

روغن و چربی:په

زیباروی دریایی:پری

زیرانداز و بستر:تشک

سرسرا:هال

سرمایه خود را از دست داده:ورشکسته

سستی:ضعف

سقف دهان:سق

سمت راست:یمین

شاخه تازه درخت:جوانه

شخصیت:هویت

شراب:خمر

شنیداری:سماعی

شکاف:چاک

شکستگی سطح زمین:گسل

صاحب:ذا

صوفی شدن:تصوف

طایفه:ایل

عدد فوتبالی:اا

عدد ورزشی:دو

عکس گرفته شده از خود:سلفی

فراخی:وسعت

قاعده و روش:روال

قدرت:قوت

قطعه احتیاطی:یدک

گرد:کروی

گشوده:وا

معدن:کان

مقراض بزرگ:کاردو

مولد برق:ژنراتور

مکمل کت و شلوار:کراوات

میان تهی:جف

میزان ملت است:رای

ناسیونال:ملی

نام خدا در تورات:یهوه

نشانه:آیت

نویسنده وزارت ترس:گراهام گرین

و اگر نه:ورنه

واحدی در سطح:آر

وام:دین

کشنده بی صدا:سم

کشور آفریقایی:کنیا

کشور اروپایی:لتونی

یاد کننده:ذاکر

یکتا:وحدانی


ابزار آتش زنی:فندک

اثر بزرگ علوی:ازبک ها

اثر ژولین گرین:هر مردی در شب خویش

اثر فرخنده آقایی:گربه های گچی

از بیماری های همه گیر:وبا

از جنس چوب:چوبین

از ماه ها:مرداد

اندیشمند:فکور

اندیشه:سگال

ایالتی در آمریکا:تنسی  

بانگ:آوا

بحث کردن:سروکله زدن

بذر گیاه:تخم

برای تولید گاز استیلن در جوشکاری به کار می رود:کاربیت

برنده:تیز

بریدن شاخه های زاید درخت:هرس

به کنجی خزیدن:کز

پارچه رنگ می کند:رنگ رز

پایتخت الجزایر:الجزیره

پرستار کودک:دده

پرستار کودک:لله

پس از آن:آنگاه

پسوند دارندگی:مند

پناهگاه:ماوا

پنداشتن:فرض

پیوند دادن ظروف شکسته:بند زدن

ترکیب سه اکسیژن:ازن

تمام و کامل:تام

تکبر کردن:فره

تیزی:تندی

جزایی:کیفری

چراگاه ایلات و عشایر:یورت

چرک:ریم

چهره:رخسار

حرف دهن کجی:یی

حرف ندا:یا

خرد:ریز

خشکی:یبس

خلاص شدن:رهایی

خمیده:دوتا

دانا:فهمیده

درون دهان:بج

دستگاه باد کردن چرخ:تلمبه

دشمن سرسخت:لد

دیروز:دی

راه شاعرانه:ره

رایگان:زب

رفتار و حرکات:ژست

رفیق مشهدی:یره

زیرکی:دها

سال ترکی:ییل

ستم:بیداد

سرای مهر و کین:دل

سگ کودکانه:هاپو

سه کیلوگرم:من

سوراخ:روزن

سایهی:سواد

سیم و زر قلب:ماخ

شمای انگلیسی:یو

شهر بادگیرها:یزد

شهر خوزستان:دزفول

شهری در چین:شنزن

شکار:صید

شکایت:گله

شکوه و جلال:کیابیا

ضرورت:وم

ظفر:پیروزی

عقب:پشت

عید مسیحی:نویل

عید ویتنامی ها:تت

غارت کردن:چاپیدن

غذای آبکی:آش

فرزند:ولد

فزون:اضافه

قطعه احتیاطی:یدکی

قوم ساده دل:لر

گاز گرفتن:دندان زدن

گودال:لان

متال:ف

مته برقی:دریل

محل نخجیر:شکارگاه

مراسم یادبود:یادمان

مربوط به فن:فنی

مطلع:آگاه

مقاصد:اهداف

موی پشت لب:سبیل

مکیدن:مز

میوه جالیزی:خربزه

ناشناس:نکره

نام ترکی:آد

نویسنده"جیمزباند":یان فلمینگ

همراه ستد:داد

همراه کلک:دوز

واحدی در وزن:خزوار

وسیله کندن:بیل

کارگردان"زندگی پی":انگلی

کشور آفریقایی:سیرالئون

کشور اروپایی:نروژ

یوزپلنگ امریکایی:جگوار



آینده:اتی

ابزار نجاری:رنده

اثر استاندال:ارماسن

اثر امیر عشیری:ردپای یک زن

اثر پرویز قاضی سعید:میکی آسپیلن

از پیامبران:زکریا

از خواهران برونته:آن

از شهرهای استان زنجان:ایجرود

از مراکز استان ها:اراک

امر از آمدن:ارتجا  



[ادامه مطلب را در اینجا بخوانید .]

آدم بدقلق:نرو

آفرینش زیبایی:هنر

آینده:آتی

اثر ابراهیم گلستان:شکار سایه

اثر پائولو کوئلیو:قاموس فرزانگی

اثر منیرو روانی پور:سیریا سیریا

اثر ناصر خسرو:وجه دین

ادغام منابع تصویری و صوتی:میکس

از بیماری های پوستی:گر

از سیارات منظومه شمسی:اورانوس  

از عناصر فی:منیزیم

از قبایل سامی:آرامی

از گل ها:نرگس

افتادن:سقوط

امر از رفتن:رو

او:وی

باطل شدن:هدر

بخار دهان:ها

بدهکار:وامی

بزرگ:گت

به طرف و به سوی:فا

بهره هوشی:آی کیو

بوی پشم سوخته:کز

بی سروپا:لات

بی حرکت:ساکن

بی مرگ:لایموت

بیزاری شدید:نفرت

بیکاره:لات و لوت

پادشاهی:کیی

پارتیزان:چریک

پایتخت کامرون:یایونده

پایه ها:ارکان

پرورش یافتن:نشو

تربیت کردن:تادیب

تصدیق آلمانی:یا

تهی ساختن:خالی کردن

ثروتمندی :توانگری

جایز:روا

جنس مذکر:نر

چسبیده:دج

چندین منبع:منابع

حاجت:نیاز

حالت و چگونی:طور

حرف دهن کجی:یی

حرف همراهی عرب:مع

خط کش مهندسی:تی

خودکامه:خودرای

داخل:تو

دختر زن از شوهر سابق:ربیبه

دهنه:لگام

دکان لوازم خیاطی:خرازی

دیگر و پسین:آخری

رسانیدن پیام:تبلیغ

روشنی و فروغ:تابش

زبان دار بی زبان:لال

زمان و وقت:مدت

زمین خشک و سخت:دغ

سبب ها:علل

سخنگو:قایل

سستی:رخوت

سیاهی:سواد

شامل شدن:عم

شایستگی:لیاقت

شخص:کس

شراب انگوری:می

شهر فارس:کازرون

شهر کرمانشاه:دالاهو

شهری در آمریکا:کلیولند

شیرینی رمضان:زولبیا

صفت روباه:مکار

ظاهر سازی:وانمود

عکس العمل:واکنش

غنیمت جنگی:فی

غیر ایرانی:انیران

فطری و ذاتی:طبیعی

فیلمی با بازی بهروز وثوقی:دنیا یابی

قدم:گام

قرض:دین

گردش ها:ادوار

گفتار:قال

مادر:والده

مخبر:جاسوس

مربوط به سال:سنوی

مرده:موات

مزرعه:کشتزار

مشهور:نامدار

مطیع:رام

من و شما:ما

موی شیر:یال

ناسپاسی کردن:کفر

نسل و فرزند:سلاله

نقش هنرپیشه:رل

نمایش غم و شادی:درام

ننگ و رسوایی:عار

نوعی بیماری جلدی:اگزما

نوعی لامپ:مهتابی

نویسنده چشم هایش:بزرگ علوی

نیلوفر:فل

هوای صاف:آفتابی

وی:او

کشور آسیایی:سریلانکا

کلانتری:کمیساریا

کلمه شگفتی:وه

یار عروس:داماد


آزمایش لباس:پرو

آشکار:روشن

انچه بر آن سوار شوند:مرکب

آواز خواباندن کودک:لالایی

اثر جمال زاده:هزار بیشه

اثر سعیدی سیرجانی:زیر خاکستر

از فرشتگان قبر:ن

از مواد منفجره:تی ان تی

اسباب احتیاطی:یدک

استوار و محکم:مبرم  

بازگردانی توانایی شخص به بیمار:توان بخشی

بازیگر چهارشنبه سوری:هدیه تهرانی

بخار دهان:ها

بخشاینده:آمرزنده

برگ:ورق

بصیرت:بینش

به پایان رسیده:منتها

به عنوان یادبود نگهدارند:یادگاری

بی پرده:شریح

بیماری:دا

بیماری زردی:یرقان

پارسا و پاکدامن:بتول

پاسداری:نگهبانی

پاک از گناه:بری

پایتخت غنا:اکرا

پهلوان:یل

پول خرد قاجار:شاهی

تازه:نو

تازه پدید آمده:نوبر

تفاله:تخ

تکنولوژی ابعاد ریز:نانو

جنبیدن:لرزیدن

چوب خوشبو:ند

حرف تصدیق:آری

خرگوش:ارنب

خشکی:یبس

خویشاوندی:نزدیکی

خیز:جهش

در عوض:بابت

درختی تنومند:گز

درخشنده:براق

دستبند:یاره

دستگاه تولید آب گرم:پکیج

دین داشتن:تدین

راهنما:هادی

رایگان:زب

روشنایی آغاز صبح:سپیده

روغن و چربی:په

زخمی:جریحه دار

زیرک:داهی

سرای مهر و محبت:دل

سری:نهانی

سنگ سخت:خارا

سیلی:لت

شریطه و مخلص شعر:ستایش گاه

شهر آفریقای جنوبی:ژوهانسبورگ

شهر اصفهان:چادگان

شهر خراسان رضوی:خواف

شهر رازی:ری

شهری در آمریکا:هیوستون

شکاف و رخنه:جر

صورت و چهره:شکل

ظاهری:صوری

عدد خیطی:سه

عدد روستا:ده

عسل:شهد

عضو رونده:پا

عمر:زندگانی

عنوانی در ارتش:سرکار

فاخته:قمری

فرومایه:پست

ف چهره:روی

قصور:کوتاهی

قلب:فواد

قلیل:اندک

قوم حضرت موسی:یهود

گاز مرداب:متان

گوشت نمک سود شده:ژامبون

لازم:ضرور

ماده آرایشی لب:روژ

ماه میلادی:ژوئن

ماه نو:هلال

محبوب و معشوق:نگارین

محل ورود:مدخل

مدال جایگاه دوم:نقره

مذکر:نر

مشکل تر:اشق

مظهر لاغری:نی

مفاهیم لطیف:نکات

مهمانخانه بزرگ:گراند هتل

ناپیدا:گم

نار:آتش

ناطق:گوینده

نامی برای خاویار:مروارید سیاه

نگاه خیره:زل

نمونه شاخص از یک دسته:تیپ

نوشیدنی تابستانی:یخ در بهشت

نوعی راهرو سقف دار:هشتی

وسیله خبری عمومی:رسانه

کشنده واگن:لکوموتیو

کشور آفریقایی:مراکش

کشور اروپایی:نروژ

یک پنجم:خمس


آب عرب:ما

ابر حامل باران:بل

اثر امیر عشیری:نبرد در ظلمت

اثر شولوخوف:دن آرام

اریب:کج

از حد گذشتن:اسراف

از حد گذشتن:غلو

افزون:بیش

باب روز:مد

بد اقبال:نگون بخت  

برشته:سوخاری

برگزیده:سرامد

بز نر:تکه

بلندی سر کوه:ستیغ

بی سروپا:لات

بیکاره و بیهوده:هرزه

پایتخت اتریش:وین

پرنده شبیه مرغابی:غاز

پسر زن از شوهر پیشین:ربیب

پشته بلند:تل

پنهان کردن:نهفتن

پهلوان زورخانه:باستانی کار

پوست پیرا:دباغ

پیوسته:همیشه

تابستان:صیف

تار عنکبوت:تنه

تذکر دادن:یادآور شدن

تصدیق نجار:آره

تلافی:جبران

تن پوش میت:کفن

تندخویی و بی رحمی:خشونت

تو:درون

توده غله:راش

تکان سخت:شوک

ثلاث:سه

جذام:خوره

چپاول:غارت

چیستان:بردک

چین و چروک:یرا

حرکت:تکان

حیوان ملوس:گربه

خرس عرب:دب

خروش:غرنبه

خوردن و آشامیدن:میل کردن

داد و فریاد:هوار

دارالایتام:یتیم خانه

درخت زبان گنجشک:ون

دست مالیدن:مس

دعا:ورد

رای:نظر

رئیس جیمزباند:ام

رود مهم پاکستان:سند

سخن چین:نمام

سرازیری:شیب

سرگذشت گذشتگان:تاریخ

سره:ناب

سطح و رویه:رو

شانه:کتف

شهر آذربایجان شرقی:هریس

شهر فارس:داراب

شهر گیلان:املش

شور و م:کنکاش

صاحب کار:کارفرما

ضمیر خودستا:من

عامل برخی بیماری ها:میکروب

عدم موافقت:مخالفت

غیر اصلی:بدلی

فرود:سافل

فصیح و بلیغ:غرا

فوتبالیست پرتغالی:رافا

فیلمی از کیومرث پوراحمد:گلیخ

فیلمی با بازی ایرج قادری:نیرنگ دختران

فیلمی با کارگردانی محمد حسین حقیقی:راز خنجر

قطعه ای در مدار الکتریکی:ترانزیستور

گرفتار:اسیر

گریبان:یخه

گوشت خوک نمک سود شده:ژامبون

لغزنده:لیز

لقب رستم:تهمتن

متاع:کالا

مجموعه:ست

مذکر:نر

مساوات:برابری

مغلوب شده در بازی:باخته

نت میانی:لا

نشیمنی پشت چهارپا:زین

نغمه و سرود:نوا

نفس نفس زدن:هناسه

نگاه خیره:زل

نوعی اختلال شدید روانی:اسکی زوفرنی

هرزگی:یاوگی

هیزم:هیمه

واحدی در سطح:آر

وحشی:دد

ورم:آماس

کاخ شاهی:دربار

کارگردان فیلم"ژی ژی":وینسنت مینلی

کالبدشناسی:آناتومی

کانال :آبراهه

کشور آفریقایی:لیبی

کشور آمریکای شمالی:جاماییکا

کشور آمریکای شمالی:کانادا


آسمان:سما

آسمان:سماوی

اثر زولین گرین:رویاگر

اثر مولوی:فیه ما فیه

از صور فلکی:دب اکبر

از غذاهای اصلی:برنج

اتاق قطار:واگن

افترا:تهمت

ایرادگیری:خرده بینی

بازی:لعب  

بازیچه ای کودکانه:تیرکمان

بازیگر فیلم"کلاف":لیلا اوتادی

بخشی از نوشته:پاراگراف

برای دیدن اجسام ریز به کار می رود:ذره بین

بیماری ریزش مو:گر

پاداش:جزا

پارچه و قماش:بز

پایان و نهایت:غایت

تا:الی

تالاب فلات مرکزی ایران:گاوخونی

تخمه از این خانواده است:آجیل

تصدیق روسی:دا

تظاهر:ریا

تقویت امواج رادیویی:رله

تنگنا:مضیقه

تیره:کدر

جانشین:علی البدل

جنگجو:رزمجو

چشم ها:ابصار

حال به حال شده:منقلب

حرف دهن کجی:یی

حرف ندا:ای

خاییدن:جویدن

خبر:نبا

خر:الاغ

خرس آسمانی:دب

دادن خبر:رساندن

دارای دو طرف:متقابل

در پی آوازه است:نامجو

در حال دویدن:دوان

درجه و منزلت:رتبه

دروازه بان:گلر

دشت و صحرا:دمن

ذره بنیادی:اتم

راه کوتاه:ره

رخت عروس:جهیزیه

رخنه و پاک:کاف

رنجیده:دلخور

روایت کننده:راوی

رود آرام دن

روده ها:امعا

رودی در سیبری:لنا

زمین پر از ریگ:ریگ زار

زندان:هلفدونی

زیاده بر احتیاج:مازاد

ساز و برگ اسب:یراق

سخن:کلام

سرچشمه ها:منابع

سگ گزنده:هار

شراب انگوری:می

شهر استان قم:قنوات

شهر خوزستان:دزفول

شهر فارس:کوار

شهرت:آوازه

شکایت:گله

شیر درنده:اسد

صادق در دوستی:وفادار

صف و ردیف:رج

ضرب شونده در فرمول:ضریب

ضربان قلب:تپش

ضمیر انگلیسی:یو

ضمیر جمع:ما

طلا:زر

ظرف آبخوری:لیوان

عمران:آبادانی

فراق:جدایی

ف چهره:روی

فیلمی از حمید بهمنی:گامهای شیدایی

فیلمی با بازی الناز شاکردوست:ارابه مرگ

قطعه احتیاطی:یدکی

قوم کم حرف:لر

گل سرخ:رز

گوشواره:آویزه

لحظه:دم

مایه روشنی:آب

محکم و استوار:بادوام

مذکر:نر

مرغ ماهی خوار:حواصیل

ملس:مز

نام آذری:آد

نشانک:سیگنال

نظری:تئوریک

نظیر و مانند:همتا

نقش هنرپیشه:رل

نقل خبر:روایت

نوعی مربای غلیظ:مارمالاد

نویسنده بینوایان:هوگو

نیمه بار:تا

هدف فوتبال:گل

هنگام:حین

هیزم:هیمه

وحدت:یگانگی

کشور آسیایی:میانمار

یادداشت:نت

یار پت:مت


به دست امدن:دست دادن

آسان:سهل

آغازی:بدوی

آهو:ظب

اثر اسماعیل فصیح:شراب خام

اثر توماس مان:قوی سیاه

اثر رجبعلی اعتمادی:اتوبوس آبی

اثر شاتوبریان:رنه

اثر یان فلمینگ:تندر بال

از ورزش های گروهی:هندبال  

اسب آذری:آت

اسباب اصلاح صورت:ریش تراش

افکندن:رمی

باربر شهری:وانت

بچه گوسفند:بره

بزرگترین دموکراسی جهان:هند

بلندتر:علیا

بویایی:شامه

بی بند و بار:ول

بی خطر:امن

بیکارگی و تنبلی:یللی

پارچه مشبک:تور

پایتخت چاد:انجامنا

پایتخت کامرون:یایونده

پرش:جهش

پیمودن:طی

تزریق واکسن آبله:آبله کوبی

تمام و کامل:تام

توشه راه:زاد

تیم فوتبال ایتالیایی:آث میلان

جوش خمیر:ور

چای فرنگی:تی

چین و شکن:یرا

حجم فرعونی:هرم

حرف خوردنی:نون

حرف دهن کجی:یی

حرف ندا:یا

حرف نفرت:اف

حرکتی در نظام جمع:عقب گرد

حس لامسه:بساوایی

خمیازه:آسا

خواهد ماند:ماندنی

خوش خوان:قرا

درجه بندی شده:مدرج

دوست و همدم:یار

دوک و ریسه:شبک

راست و مستقیم:حنیف

راه و روش:سنت

رمق:نا

زاهد:رهبان

زنده:حی

سریع:تند

سلطان:شاه

سلطان جاز ایران:ویگن

سنگ باباقوری:سلیمانی

سوگند:قسم

شامه نواز:بو

شمشیری که پیامبر به علی داد:ذوالفقار

شهر چهارمحال و بختیاری:هفشجان

شهر مرکزی:نراق

شهر کهگیلویه و بویراحمد:باشت

شکاف باریک:درز

شیار داخل لوله تفنگ:خان

صاحب بزرگواری:ذوالقدر

طراوت:تازگی

طریق:راه

عدد ماه:سی

عصاره:شیره

علم و هنر اداره کردن:مدیریت

عید ویتنامی ها:تت

فطری:ذاتی

فوتبالیست اسپانیایی:کازورلا

فیلمی با بازی ایرج طهماسب:رفیق بد

فیلمی با بازی ایرج قادری:دو انسان

قلعه کوچک:ارگ

گریختن:فر

گفتار:گویش

ماهی درون تفنگ:تیر

متصدی کتاب خانه:کتابدار

محل تحصیل هنر:هنرستان

محله ای در تهران:ونک

مذکر:نر

مزه چای:دبش

مشک:خی

مطلع ساختن:آگاهاندن

معمار:آرشیتکت

مهارت:زبردستی

نادان:سفیه

نام ترکی:آد

نغمه و سرود:نوا

ننر:لوس

نهایی:غایی

نوشته پست کردنی:نامه

نوعی بیماری تنفسی حاد:سارس

نوعی صندلی راحتی:مبل

نیازمندان:فقرا

نیروها:قوا

وسیله بازی در پارک:تاب

کشور آفریقایی:موریتانی

کشور پر مجعیت:چین

کهنه و پوسیده:رث

کوهی در البرز:توچال

کیش:دین

یار برهمن:رای

یار و همدم:قرین

یک برش از هندوانه:قاچ


آرایش:زینت

از استان ها:فارس

از اقسام حج:عمره

از ایالات آمریکا:نیوجرسی

از درندگان:یوز

الهه خورشید:رع

امداد رساندن:یاری کردن

اندوه:غم

انگور نرسیده:غوره

باختر:غرب  

بازگشتن:رجوع

با نظاط و سرحال:سر دماغ

برگه تایید پرداخت:رسید

برنج کوب:رزاز

بسیار بخشنده:جواد

بغل:بر

بیماری ریزش مو:وین

پرنده زیبای روی آب:قو

پیاپی:متوالی

پیمان:عهد

تاکنون:هنوز

تصدیق روسی:دا

توحش:بربریت

تولد یافتن:زادن

تیر پیکان دار:یب

ثابت و برقرار گشتن:قایم شدن

جانور آبزی:ماهی

جمع کردن:گرد آوردن

جنجال:الم شنگه

جوجه تیغی:راورا

چندین قانون:قوانین

چه بهتر:فبها

حساب و شمار:آمار

حقیقی:راست راستکی

حیرت:شگفتی

خانه ییلاقی:ویلا

خداحافظی:بدرود

خواست و میل:اراده

خوش امد گویی عرب:اهلا و سهلا

خون:دم

خوک نر:گراز

دانه خوشبو:هل

در یک شهر تولد یافته اند:همشهری

دردناک:فجیع

درونی:تویی

دماغ:مخ

دوره قبل از استخدام:کارآموزی

دیدن:رویت

رایگان:زب

رسم و عادت:آیین

زاری:ناله

زن سیاه چشم:شهلا

ستون مخابراتی:دکل

سنگ سخت:خارا

سواره از او خبر ندارد:پیاده

سوسمار:ضب

سوسن زرد:وج

سکوی ترازو:کفه

شهر تهران:ری

شهر مرکزی:کره رود

شهرها:بلاد

شکستگی:کسر

شیره درخت بلوط:مازو

شیفتگان:عشاق

ضربه با پا:لگد

ضمیر عربی:هو

طرف:سو

عالم و دانشمند:دانا

عزیز عرب:ام

عضو چربی گوسفند:دنبه

عضو مجلس اعیان:سناتور

عقب و پشت:ورا

غمگین:آسی

فراخ:وسیع

فرسودگی و خستگی:واماندگی

فصل بهار:ربیع

فیلم داریوش مهرجویی:گاو

فیلمی از هنری فاندا:لیدیایو

فیلمی با بازی بهروز وثوقی:عروس دریا

فقدر زر شناسد:زرگر

قندپهلو:دیشلمه

گول زننده:فریبنده

لحن و آهنگ:ریتم

لغزنده:لیز

مجاز از شخص دلیر:مرد

مجوس:گبر

مسخره نمودن:استهزا

میزان ملت است:رای

نامی برای خانه:چهاردیواری

نفرین:لعنت

نمازهای مستحب:نوافل

نوعی مثلث:قائم ااویه

هیمه:هیزم

وحشی:دد

کارگردان لورنس عربستان:دیوید لین

کتاب مقدس هندوان:ودا

کلمه دال بر افسوس:دردا

کنف کردن:ضایع کردن

یکنواخت:یک دست


آباد کننده:عامر

آفریننده جهان:خدا

آنچه سوارش شوند:مرکب

اثر ایوان توگنیف:زن روستایی

اثر سنایی:کارنامه بلخ

اثر محمود دولت آبادی:طریق بسمل شدن

از پیامبران:زکریا

از حواس پنج گانه:لامسه

از سوره ها:یس

از مراکز استان ها:رشت  

اسب چاپار:یام

امیدوار:راجی

انیس:همدم

اهل هرات:هریوه

اوضاع جوی:هوا

ایالتی در آمریکا:هاوایی

با فشار روغن کار می کند:هیدرولیک

بامیو:خیزران

بددل:غر

بذله گوی:لوده

بزرگتر از مرغابی:غاز

به اتمام نرسیده:ناتمام

به هم مالیده شدن:تماس

پاک شدن:طهر

پایتخت کره جنوبی:سئول

پرنده درازپا:لک لک

پرورش حیوانات اهلی:دامداری

پری معده:رودل

پیچ و تاب:خم

پیش:قبل

پیشانی بر زمین گذاشتن:سجود

تغییر یافتن:گردیدن

تیر بسیار بزرگ:دیرک

جای عبور:ممر

جراحت:ریش

جغد:بوم

جنس خشن:نر

حرف پیروزی:وی

خداوند:رب

خوب:نکو

دارو:دوا

درون دهان:بج

دریا:زو

دریا:یم

دستگاه دریافت امواج ماهواره ای:رسیور

دسته و گروه:اکیپ

رسیدگی و تحقیق:بررسی

رغبت:میل

رودی در فرانسه:لوار

روز قیامت:یوم الموعود

زائده ها:زوائد

زاده:ولید

زهر بدون پادزهر:هلاهل

زیرک:رند

ساز شاکی:نی

سبزینه:کلروفیل

سختی و صلابت:شدت

سرمایه:دست مایه

سرنگون:وارون

سلاح کاشتنی:مین

سنگ آسیاب:اس

سنگی گرانبها:لعل

شهر خوزستان:هویزه

شیوه نامه:دستورالعمل

صحنه نمایش:سن

صفت سیب زمینی:بیرگ

عداوت:کین

عدد دو رقمی:نوزده

فالگیر:رمال

فرار:گریز

فراق:جدایی

فوتبالیست فرانسوی:اورا

فیلمی از مایک نیکو:بازمانده روز

فیلمی با بازی سعید راد:دادشاه

قبیله و خویشان:عشیره

قوم و خویش:خویشاوند

گندم سوده:آرد

لطیف:نرم

لقب امپراطوران ژاپن:میکادو

ماده بیهوشی:اتر

مردی که ریش ندارد:ه

مرطوب:نمور

مست:مخمور

م:شورا

مظهر لاغری:نی

مقررات رسیدگی به دعاوی کیفری:آیین دادرسی

من و شما:ما

نامتجانس:نا مانوس

نخست:اول

نزول خور:رباخوار

نوعی کبوتر:یاکریم

همراه کوپال:یال

همسر مرد:زن

واحد پول چین:یوان

واحد سطح:آر

وارسی:کنترل

وحشی:دد

ورم:پف

ویزا:روادید

کلمه افسوس:اوه

کمان حلاجی:درونه

کوهان شتر:سنام


آرزو کردن:تمنی

آلت نخ ریسی:دوک

آلرژی:حساسیت

آموختن:یاد دادن

اهوی کوهی:کل

آواز دهنده:هاتف

اثر منیرو روانی پور:کنیزو

از چاشنی ها:سس

از دست رفته:ضایعه

اسبی سفید رنگ:هدنگ  

اتاق قطار:واگن

اندازه و مناسب:فیت

اندک و حقیر:ناقابل

انسان:بشر

باد خنک:ایاز

بازگشت:عودت

بازیگر ناخدا خورشید:داریوش ارجمند

باقی جان:نا

بالش:سرین

بانگ:آوا

با نیرنگ فروختن کالای بد:غالب کردن

برادر:داداش

برازندگی:زیبندگی

برتر و خوب تر:ارجح

بزرگ زاده:بیک

بعدی:پشت بند

به بیماری سگی دچار شدن:هار شدن

به تاکید:اکیدا

به جا آوردن:ادا

به دنیا آوردن:زا

بی یار و همدم بودن:تنهایی

بی شرم:وقیح

پادشاه:کی

پایتخت میانمار:رانگون

=ایتخت نامیبیا:ویندهوک

پچ پچ کردن:نجوا

پروردگارا:یا رب

پیشوای دینی یهود:خاخام

تجارت و داد و ستد:کاسبی

تسمه:دوال

تصدیق روسی:دا

تنبل و کاهل:کسل

جستن:خیز

چندین مجلس:مجالس

چین و شکن:یرا

حالت روحی:مود

حرف نداری:بی

خدای خورشید:رع

خراج و مالیات:باج

خستگی شدید:کوفتگی

خون خواهی:انتقام

درخشش:جلا

دروازه بان هلندی:تیم کرول

دوباره جویدن:نشخوار

دود کردن:دخ

دور دهان:نج

ریختن آب:صب

ریشه:بن

زمین پر از ریگ:ریگزار

زن خانه دار:کدبانو

سالک:راهرو

سبب ها:علل

سرای مهر و کین:دل

سرسرای بزرگ:لابی

سوگند به خدا:والله

شایستگی:لیاقت

شهر باستانی خوزستان:شوش

شهر تهران:ری

شهر خوزستان:لالی

شهر لرستان:دورود

صابون خیاطی:مل

صافی کردن:پالاییدن

طبق قانون:قانونی

عدد فوتبالی:اا

عدد ورزشی:دو

ف چهره:روی

فیلمی از حمید بهمنی:آن مرد آمد

فیلمی با بازی ایرج قادری:برادرکشی

قلم خوشنویسی:قلم نی

گروه و دسته:جرگه

لانه حیوانات:آشیانه

لیک:اما

ماه سرد:دی

متن های زیاد:متون

محل وحی حضرت موسی:وادی ایمن

مرض قند:دیابت

مظهر استواری:کوه

مفصل ساعد و بازو:آرنج

من و شما:ما

نابرده . گنج میسر نمی شود:رنج

نای:حنجره

نظر و دید:نگاه

نقاشی سنتی معمول در شرق:مینیاتور

نوعی خربزه:طالبی

نویسنده جنگ و صلح:لئو تولستوی

نیا:جد

همدم:یار

همه:کل

واحدی در سطح:آر

وحشی:دد

کاتب:نویسنده

کار معمول و مکرر:روتین

کالاها:اجناس

کتف و شانه:خا


آدم بدقلق:نرو

آغاز شب:شام

ابزار:آلت

ابزار قایقران:پارو

اتاق درس:کلاس

اثر صادق چوبک:عمرکشون

اثر محمود دولت آبادی:گاواربان

اثر مولوی:مکتوبات

اثر مولیر:تارتوف

ادامه یافتن:مداومت  

از اقسام حج:عمره

از ایالات آمریکا:نبراسکا

از جهات اصلی:شمال

از حروف الفبا:واو

از خواهران برونته:آن

اشاره به دور آن

انبار کشتی:خن

انعام شاگرد:شاگردانه

اینک:کنون

با دوستان مروت با دشمنان :مدارا

باب:در

:رت

بسیار بخشنده:جواد

بلند:رسا

بهره و پاره:سان

بی سروپا:لات

بیکار و باطل:علاف

پایتخت لیبریا:مانروویا

پرچم:لوا

پرسش از تعداد:چند

پندار:وهم

پیرو دین موسی ع:یهودی

تباهی:ورب

تمام و کامل:تام

جام قهرمانی:کاپ

جامه:کسا

جانشین پول:ژتون

جای عبور:ممر

جایز:روا

جریمه ورزشی:پنالتی

جزیره جنوبی:کیش

چربی:پیه

حایل میان دو چیز:حد

حرص :آز

حکمت ارسطو:مشا

خزنده خوش خط و خال:مار

خواهر:اخت

دانه کش بی آزار:مور

درون ستون فقرات:نخاع

دست عرب:ید

دشنامی برای کودکان:ور پریده

دم جنبانک:آبدارک

دومین مهره گردن:آسه

دیگ دهان گشاد:تیان

رشته کوه آسیایی:هیمالیا

روانداز وقت خواب:پتو

روش و طریقه:راه و چاه

زنگ بزرگ:درا

زیرکی:هوشیاری

سالاد معروف:اولیویه

سخن چین:نمام

سرای مهر و محبت:دل

سردار ملی مشروطه:ستارخان

سرسرا:هال

سطح:رو

سوراخ مانند شکم:ناف

سیر کردن:گشت زدن

شب عرب:لیل

شراب انگوری:می

شهر بادگیرها:یزد

شهر چهارمحال و بختیاری:هفشجان

شهر سیستان و بلوچستان:خاش

شهر مرکزی:خنداب

طرف:ور

طلا:زر

عبادت و پرستش:نماز

عتاب و پرخاش:تشر

عدد ورزشی:دو

علی حده:جداگانه

غوزه پنبه:وش

فوتبالیست اسپانیایی:سولدادو

فیلمی با بازی امین زندگانی:راه بهشت

قصد کردن:همت

قطب منفی:کاتد

لباس:رخت

مامور هدایت کشت:سکان دار

مبارز:پیکارگر

مخفی:سری

مراقب:بپا

مریض خانه:بیمارستان

مسلط و متخصص در کاری:استاد کار

معمار:آرشیتکت

مقام و منزلت:جاه

میان:لا

میوه مربایی:به

نادیده گرفتن خطای کوچک:آوانتاژ

نان برشته:تست

نبات:گیاه

نخ تابیده:چله

نظرات انتخاباتی:آرا

نما:ظاهر

نمایش تلویزیونی:شو

نهنج:تالاموس

هر نیمه دانه باقلا:لپه

هیزم:هیمه

ویتامین انعقاد خون:کا

کشور اروپایی:قبرس

کودن:احمق

یدک:رزرو



آشکار:متجلی

آگهی یافتن:اطلاع

ابریشم خام:قز

اثر آنتوان چخوف:ایوانف

اثر بااک:آرزوهای بر باد رفته

اثر منصور یاقوتی:زیر آفتاب

ارتفاع:بلندی

از بت های جاهلیت:هبل

از حروف الفبا:شین

از سوره ها:غافر 



[ادامه مطلب را در اینجا بخوانید .]

آتشگیره:انبر

آزادی خواه:لیبرال

آشکار:هویدا

اکنده:پر

اثر الکساندر پوشکین:دام سیاه

اثر پا:رد

اثر جعفر مدرس صادقی:شاه کلید

از ایالات آمریکا:اوهایو

از ایالت های آمریکا:اورگن

از بیماری های التهابی:هپاتیت  

از چاشنی ها:سس

افسر:تاج

ای مردم:ایها الناس

بادبان کشتی:شراع

باز ایستادن:بند آمدن

بحث و گفتگو کردن:جدل کردن

بخشش مال به مستمندان:زکات

بخشیدن:دادن

بشاش و سرحال:شاد و شنگول

به عواقب کار فکر می کند:دوراندیش

بی حس:لس

بیهوده:یاوه

پایتخت لیتوانی:ویلنیوس

پشت:بک

تازه:نوین

تازه رسیده:نوباوه

تلافی کردن:جبران

تله:دام

تمام کردن:تکمیل

تکیه کلام درویش:یاهو

جامه و لباس:کسا

جد رستم:نریمان

چشمه بزرگ:ینبوع

چهره:سیما

حاصل:نتیجه

حرف نداری:بی

خانقاه:سردم

خنده دار:فکاهی

خودروی قدیمی ایران خودرو:پیکان

درآمد اندک:آب باریکه

درخت زبان گنجشک:ون

درمان کردن:مداوا

دستگاه برقی موتور خودرو:دلکو

دوست داشتنی:تو دل برو

دوست و همدم:یار

راه کج:بیراهه

راه کوتاه:ره

روستا:دهات

زیب و زینت:آرایش

سخن آهسته از روی خشم:غرولند

سربازی قدیم:اجباری

سگ شکاری:تازی

شلوار جین:لی

شهر استان قم:کهک

شهر قزوین:آبیک

شهر مرکزی:تفرش

شهری در ایتالیا:باری

شهریه:ماهانه

صورت و هیکل:هیولا

طایفه:ایل

عصب:پی

عموم مردم:عامه

فرزند و پسر:ولد

فرومایه:ناکس

فقیر:درویش

فیلمی از وودی آلن:آنی هال

فیلمی با بازی ایرج راد:چون ابر در بهاران

فیلمی با بازی پل نیومن:هاد

قعر جهنم:درک

قفسه دردار:کابینت

قوم کم حرف:لر

لاجوردی:کبود

لقب امپراتوران روم:سزار

ماشین چاپ سریع:رتاتیو

مایع و روان:آبکی

محتاج بودن:نیاز داشتن

مردم قرانی:ناس

مسافتی که گلوله بتواند طی کند:تیررس

مشهور:بنام

معدنی:کانی

مقراض:دوکارد

مهر پادشاهان:نگین

میان:بین

میرغضب:جلاد

میل:گرایش

میوه مربایی:به

ناپدید شدن:غیب شدن

ناسپاسی کردن:کفر

نام ترکی:آد

نمایان:مریی

نیکویی:ثواب کاری

هشدار دادن:اعلام

هیبت و عظمت:نهیب

وام:دین

ورم:پف

کثیرالاضلاع:چندبر

کشور آسیایی:میانمار

کشور آمریکای شمالی:سنت لوسیا

کلمه پرسش:آیا


. بود هر که دانا بود:توانا

عزیز است غنیمت شمریدش صحبت:گل

آب دیده:اشک

آب عرب:ما

آش:با

آیین:دین

اثر ابراهیم گلستان:شکار سایه

اثر بزرگ علوی:چمدان

اثر جمال زاده:صندوقچه اسرار

اثر مرتضی مشفق کاظمی:یادگار یک شب  

اثر نیکلای گوگول:بازرس

از اجداد رستم:نریمان

از ادات پرسش:آیا

از حیوانات گله:بز

از نوشابه ها:لیموناد

اشاره به نزدیک:این

امرود:مل

اندیشه:فکر

اهل روسیه:روس

باریک بینی:دقت

بخشی از زندان:بند

برگزیده:سرامد

بلبل:هزار

به آب نیاز دارد:تشنه

به جای آوردن:ادا

بی خطر:امن

پاره پاره:لتوپار

پایه:رکن

پدر:آتا

پریشان و آشفته:گیج

پشته بلند:تل

تازه:نو

طبل جالیزی:کدو

تصدیق روسی:دا

تیشه بزرگ:تش

جمع آوری محصول:برداشت

چراگاه ایلات و عشایر:یورت

چله کمان:زه

حرف نداری:بی

حرکتی در فوتبال:تکل

حیوان خوش خواب:خرس

خواب کودکانه:لالا

خوبی:نکویی

خوش طبع:ظریف

دانه کش بی آزار:مور

دست نخورده و کار نکرده:آکبند

دستگاه پخش صدای قدیمی:گرامافون

دو یار همقد:اا

دوباره جویدن:نشخوار

دوره تحصیلی:ترم

دیرینه و قدیم:کهنه

رسم کردن:ترسیم

رودخانه:نهر

رودی در چین و قزاقستان و روسیه:ایرتیش

زمان:مدت

سالک:راهرو

سخن کنایه آمیز :نیش دار

سرباز زدن:ابا

سر دادن:لغزاندن

سریع:زود

سهل انگار:لا ابالی

سوار دلیر:شهسوار

شب عرب:لیل

شغل رویگر:رویگری

شهر خراسان ذضوی:تایباد

شهر هرمزگان:میناب

صاحب کار:کارفرما

طبل بزرگ:دهل

طرف:سو

ظاهر ساختمان:روبنا

ظرف رختشویی:تشت

ظرف قند:قنددان

عادت:خو

عضو پرکار:دست

غربال:آردبیز

فوتبالیست انگلیسی:اشلی کول

فوتبالیست پرتغالی:ادر

فیلمی از سعید سهیلی:چهار انگشتی

فیلمی با بازی امین تارخ:پاییزان

قبول نشده:رد

گروه سواران:خیل

گل سرخ:رز

گمان بردن:حدس

مایه روشنی:آب

مجهز به اسباب امروزی:مدرنیزه

مخفف اگر:گر

مشت کسی را باز کردن:لو دادن

ملاقات با پزشک:ویزیت

میله پر کردن تفنگ سرپر:شنبه

نادان:غت

نخستین:اولین

نفع:سودمندی

نور دهنده:نیر

نیرنگ و فریب:دستان

نیم صدای گنجشک:جیک

همسر ادم:حوا

ورزش نشانه گیری:دارت

کشتی های جنگی:ناوگان

کنایه از با تجربگی:پختگی

کوبیدن:نقر

کوبیدن در:تق

کوچک:ریز

کوچکتر از دریا:دریاچه


آشکار ساختن معنی:تبیان

آغاز:ابتدا

اثر الکساندر دوما:لارون مارکو

اثر صادق کرمیار:نامیرا

اثر غزاله علیزاده:خانه ادریسی ها

اثر نیکلای گوگول:شنل

از اشراف اروپایی:لرد

باوفای حیوانات:سگ

بد اقبال:بد شانس

برگرداندن مکالمه فیلم به زبانی دیگر:دوبلاژ  

بزرگ ده:کدخدا

بسیار گرامی:دردانه

بعید:دور

بیابان پر از شن:شنزار

بیرون رونده:صادر

پارچه:بز

پارچه مشبک:تور

پارچه معیوب:زده

پایتخت اتریش:وین

پدر:ابوی

پرتوزا:رادیواکتیو

پرشور و حال:آتشین

پوشاننده:ساتر

تخلیه کردن آب بینی:فین کردن

جدا از بکدیگر:متباین

جستن گلوله:هک

جنس مذکر:نر

چهره:لچ

چین و شکن:یرا

حرص شدید:ولع

حرف ندا:ای

خبر:نبا

در خانه مشترک زندگی می کند:هم خانه

در سطح چیزی جای دارد:رویی

درجه ای در نیروی دریایی:دریابان

دل ازار کهنه:نو

راه کوتاه:ره

راهنما:هادی

رسوم:آداب

زیر:فرود

سارق:

سال ترکی:ییل

سخن آهسته از روی خشم و اعتراض:غرولند

سستی:رخوت

سعی:تلاش

سقط جنین:کورتاژ

سواره:راکب

سوسن زرد:وج

شادابی چهره:آب و رنگ

شاهدانه:بنگ

شبیه:همانند

شمشیر:سیف

شهر آلمانی:هامبورگ

شهر سوئیس:ژنو

شهر لرستان:بروجرد

شهر مازندران:بابل

شهر نیروگاهی مازندران:نکا

شهری در ایتالیا:ونیز

صفحه گرد و تخت:دیسک

ضد:مخالف

طبقه سرمایه داری:بورژوازی

فوتبالیست ایتالیایی:کاندروا

فوتبالیست هلندی:روبن

فوتبالیست هلندی:ژرمی نینس

فیلمی از سعید سهیلی:چهار انگشتی

فیلمی با بازی لیلا اوتادی:حرکت اول

قدرت:توانایی

قطار:ترن

قطعه احتیاطی:یدک

گازی است بی رنگ:اتیلن

گریه با سوز:زار

گمراهی:غی

گود:ژرف

گیاهان:نباتات

لبریز:آکنده

ماده به ظاهر جامد:ژل

محصول آب و صابون:کف

مراحل لازم برای رسیدن به یک هدف مشخص:فرآیند

مفصل پا:زانو

میوه پخته شده در شربت قند:کمپوت

نادر:نایاب

نخ های طولی و عرضی پارچه:تار و پود

نخست:اول

نسج:بافت

نماد ایستادگی:کوه

نمازهای مستحب:نوافل

نوشته مربوط به ادبیات:ادبی

هندی اش معروف است:تمر

وابسته ها:توابع

واحد طول انگلیسی:یارد

ورزش آبی:شنا

ورزش روی یخ و چمن:هاکی

وسنی:هوو

ویتامین جدولی:کا

کار و بار پر رونق:سکه

کشور اروپایی:لیتوانی

کم حافظه:فراموشکار

کمک کننده:یاری گر


آزادگی:حریت

آسودگی:رفاه

آشتی کردن:مسالمت

اثر آلبر کامو:عادل ها

اثر پا:رد

اثر پرویز قاضی سعید:قلاب ماهی

اثر مهدی اخوان ثالث:نقیضه و نقیضه سازان

ادامه یافتن:مداومت

از ایالات آمریکا:اوکلاهاما

از ایالات آمریکا:یوتا  

از سوره ها:ضحی

از ماشین آلات راهسازی:غلتک

از مراکز استان ها:مشهد

از نوشیدنی ها:قهوه

اضطراری:قهری

اندازه و مناسب:فیت

برآیندها:نتایج

بوی خوش:نکهت

بیهوده:مهمل

پاسخ:جواب

پایتخت زیمباوه:هراره

پرسش از مکان:کجا

پست:دنی

پیروان:امم

تازه:نو

تبدیل کننده:مبدل

ترک بند:فتراک

تصدیق روسی:دا

توفان:تندباد

تکیه کلام درویش:یا هو

جاها:اماکن

حرص:آز

حرف پیروزی:وی

خالق:مبدع

خانه:سرا

خجسته:همایون

خدمتکار:دادا

درخت کرم ابریشم:توت

دوست دارنده:ودید

دیوانه خطرناک:زنجیری

رسیدن به هدف:نیل

رشته کوه طولانی:آند

رگ:ورید

ریشه:بن

زنی که شعر می گوید:شاعره

سازگار و آرام:ملایم

سالک:رهرو

سایه:ظل

سبزی سالادی:کلم

سخاوت:جوانمردی

سخن بیهوده:یاوه

سطح:رو

سوار شدن:رکوب

سوسن زرد:وج

شامه نواز:بو

شجاعت:دلیری

شراب انگوری:می

شمشیر تیز کرده:آب داده

شهر آذربایجان غربی:اشنویه

شهر بی قانون:هرت

شهر گیلان:فومن

شیون و زاری:ندبه

صاحب:ذی

صف:رده

طراحی:دیزاین

طلب تمام حق کردن:استیفا

عدد فوتبالی:اا

عدد ماه:سی

عظمت:دبدبه

فالگیری:رمالی

فانوس دریایی:فار

فقیر:ندار

فوتبالیست پرتغالی:نتو

قوم مغول:تاتار

گربه عرب:هر

گریه سوک:زاری

گم گشته:ضاله

گمان:ظن

لیاقت و شایستگی:اهلیت

مالدار:دارا

متداول بین مردم:عرف

مجری قانون در غرب وحشی:کلانتر

مسئول اداره امور شهری:شهردار

مشاوره:رایزنی

مقاصد:اهداف

موافق:هم داستان

ناگهان:یکهو

نام ها:اسامی

نصف هر چیز:نیمه

نغمه پرداز:سراینده

نواحی:بلاد

نوعی گل سرخ:لاله

نکات ظریف:ظرایف

نیکو:بهی

هر چینه دیوار گلی:دای

واحد مایعات:لیتر

وحشی:دد

وظیفه داده شده:موظف

کاراموز پزشکی:انترن

کتف:شانه

کشور آمریکای شمالی:پاناما

کشور آمریکای شمالی:کوبا

کشور اروپایی:اکراین

کلاغ:غراب


آهن ساختمانی:تیرآهن

ابزار و آلات:ادات

اثر آندره ژید:ضد اخلاق

اثر الکساندر پوشکین:شوالیه خسیس

اثر علی شریعتی:زن

اثر فهیمه رحیمی:خیال تو

از ادات تشبیه:سا

از ایالات آمریکا:دل آویر

از حروف الفبا:صاد

از خواهران برونته:آن  

از عناصر فی:باریوم

اطلاع و آگاهی:سر رشته

او:وی

با آن در بطری را باز می کنند:در باز کن

بالا:زبر

بانگ و اواز:غو

بخش کننده:قاسم

بخشش ها و انعام:مواهب

بخشی از زندان:بند

بدی:شر

بزرگ منشی:نب

به جایی بردن:رساندن

بی عزت:بی شرف

بین المللی:آنترناسیونال

پارچه مشبک:تور

تادیب:ادب کردن

تیم فوتبال فرانسوی:رنس

جابجایی هوا:باد

جانور بیابانی:وحش

جدایی هجران

جوانمردی:کرم

چرک و زرداب زخم:هو

چین و شکن:یرا

چینه دیوار گلی:دای

حرکت غیر ارادی عضله:تیک

دارای تمدن:متمدن

دختران:بنات

دریا:یم

دستگاه ضبط و پخش صدا:ضبط صوت

دوری:هجر

راه شاعر:ره

رب النوع مصری:را

رقص آمریکای جنوبی:رومبا

ریسمان:رسن

زمان حال بودن:است

زمان سنج:تایمر

زینت رو:مو

ساز مان اطلاعات مرکزی آمریکا:سیا

سال ترکی:ییل

سخن معقول:حرف حساب

سر:راس

سرشت:خو

سطح:رو

شتر بی کوهان:لاما

شراب انگوری:می

شهر سیستان و بلوچستان:خاش

شهر مرکزی:کرهرود

شور:نمکین

شکستن عهد و پیمان:نقض

صحرا:وادی

ضمیر فرانسوی:وو

طالب:خواستار

طرف راست:میمنه

عظمت و شکوه:دبدبه

غده ترشح می کند:هورمون

فرومایگی:رذیلت

فریب:کید

فصل برداشت محصول:درو

فیلم معروف داریوش مهرجویی:گاو

فیلمی از آلفونسو کوارون:و مادر ترا هم

فیلمی از مارتین اسکورسیزی:دان

فیلمی از همایون اسعدیان:طلا و مس

فیلمی با بازی هما روستا:ملک خاتون

قایق:بلم

قدم:گام

گذراندن:بسر بردن

گماشتن:نصب

گناه:ذنب

لحظه:دم

مادر اندر:رابه

مادر بزرگ:ننه

مخالف هم بودن:ضدیت

مخفی:سری

مقابل نسیه:نقد

ناخوشی:مرض

ناگزیر:وادار

نسبت ن یک مرد:هوو

نظرات انتخاباتی:آرا

نمد زین:یون

نوعی تصویر برداری پزشکی:ام آر آی

نویسنده پریچهر و یلدا:م. مودب پور

نیزه کوچک:زوبین

نیمه بار:تا

هادی:راهبر

همسر مرد:زن

هیچ انگاری:نهیلیسم

وسیع:پهناور

کارگردان فیلم"انی هال":وودی آلن

کالاهایی که از خارج می آیند:واردات

کتف:شانه

کشور فلاسفه:یونان

کلمه افسوس:آه

یاری:نصر


آشکار :هویدا

ابتدایی:بدوی

اثر آندره ژید:ایزابل

اثر رجب علی اعتمادی:اتوبوس آبی

اداره رسیدگی به سلامتی:بهداری

از صور فلکی:حوت

از ماه های سریانی:ایار

از نیروهای ارتشی:هوایی

اول هر چیز:مبدا

با چتر نجات می پرد:چترباز  

با حمیت:غیور

بالاترین مرتبه چیزی:کمال

برش سینمایی:کات

برگشتن:ایاب

بندباز:آکروبات

بنیان گذاری:پی ریزی

به دادخواهی رسیدگی می کند:دادرس

بوته زرگران:گه

بی لیاقت:نالایق

بیماری ریوی:سل

بیماری خطرناک ویروسی:ایدز

پادشاه:کیا

پارچه با نخ های طلا:زری

پارچه دور گردن و کمر:شال

پایتخت ارمنستان:ایروان

پرچمدار:بیرق دار

پرگوی:حراف

پشیمان:نادم

پول زاپن:ین

تذکر:یادآوری

توانا:ذوالقدر

جفتک زدن:لگد انداختن

چهره:رخ

خداحافظی فرنگی:بای

خواب نیست:بیدار

خوبی و احسان:نیکی

دانای بی همتا:مزدا

دریاها:بحار

دستگاه نساجی:هف

دگرگون گشتن:غیر

دم جنبانک:آبدارک

دیدار:لقا

رجحان:برتری

رجولیت:مردی

روزمره:روتین

روییدن گیاه:نبت

زبانه آتش:لهیب

زله شناسی زیر شاخه این علم است:ژئوفیزیک

سالم و سرحال:رو به راه

سر هر چیزی:نوک

سرسرای بزرگ:لابی

سفره:خوان

سقف محدب:طاق

سم سقراط:شوکران

شهوت پرست:بل هوس

علامت جمع فارسی:ها

غیر مجاز:ناروا

فنا:هلاک

فوتبالیست آلمانی:آندریا سبیک

فیلمی از مجید مظفری:قلب های نا آرام

فیلمی از کاظم معصومی:راز کوکب

فیلمی با بازی نیکی کریمی:بیداری

قوت لایموت:نان

گدای دوره گرد:هادوری

گمان بردن:حدس

لمس کردن:بسودن

مادر عرب:ام

ماست چکیده:لور

ماهی هزار کیلویی:تن

مجاز از غذا:نان

محل اسکان مسافران:هتل

مدعی العموم:دادستا

مزه نمکی:شور

مسخره کردن:استهزا

ملی پوش والیبال:مهدوی

میوه تلفنی:الو

میوه نیوتن:سیب

ناتوان ذهنی:شیرین عقل

نام کلی املاح اسید نیتریک:نیترات

نت میانی:لا

نشانه:آیت

نشانه های تیر:اهداف

نشیمن گاه روی اسب:زین

نیرومند:قوی

نیمه بار:تا

هر چینه دیوار گلی:دای

همه:کلا

واحد طول انگلیسی:یارد

واحدی در طول:کیلومتر

ورزش سنگین:وزنه برداری

وزن طلا:اونس

وی:او

کشان کشان رونده:خزنده

کشف ماری کوری:رادیوم

یونجه:قت

یک چهارم:ربع

یک دوم کره زمین:نیم کره


اثر صادق چوبک:اتما

از آلات موسیقی:سنج

از حروف یونانی:یتا

از خواهران برونته:آن

از هم پاشیده و متلاشی:آش و لاش

 الک:غربال

انبار غلات:سیلو

باعث و سبب:انگیزه

بالا آمدن آب دریا:مد

بد دل:غر  

بلند طبع:والامنش

بند دست و پا:مچ

بهبود یافتن زخم:التیام

بوزینه:میمون

پارچه پرزدار:مخمل

پدید آمدن:تجلی

پس گرفتن:قفا

پسوند پیدا کننده:یاب

پیشین:سابق

تابان:نوار

ترامه:بیلان

تملق:موس موس

تن:بدن

توانگری:مکنت

تیم فوتبال ایتالیایی:جنوا

جام جهان نما:جام جم

چاقی:سمن

چراغ آویز:لوستر

چهار نعل رفتن اسب:یورتمه

حرف پیروزی:وی

حرف همراهی:با

خاک صنعتی:رس

خداوند:رب

خسارت:زیان

خشکی میان دریا:اداک

خوراکی از گوشت و گندم:هلیم

دارای طبع جوانمردان:رادمنش

دانشجوی علوم دینی:طلبه

درجه ها:طبقات

درس نوشتنی:انشا

درنگ کننده:متانی

درک شده:مفهوم

دریای عرب:یم

دستگاه دریافت امواج ماهواره ای:رسیور

دهان عرب:فم

دو رنگ:ابلق

دور زدن:گشتن

دیرینگی:ازلیت

ذکر:ورد

راندن مزاحم:دک

روزی:رزق

ریز کردن نان در دوغ:تریت

زاده:ولید

سرگشته:مدهوش

سرود:خنیا

سلول خونی بدون هسته:پلاکت

شاد:خرم

شدن:گشتن

شفیره:لارو

صمیمی:یکرو

ضرب شمشیر:یلمان

ضمیر درونی:تو

ظرف سفالی بزرگ:تغار

غذای آبدار:آش

غربال:الک

غله کم حرف:جو

فراموش کار:نسی

فرسوده:نخ نما

فوتبالیست اسپانیایی:بوسکتس

فیلمی از رخشان بنی اعتماد و بازی منوچهر حامدی:زرد قناری

فیلمی با بازی اکبر عبدی:سفر جادویی

فیلمی با بازی سعید راد:آقای لر به شهر می رود

فیلمی با بازی مهرانه مهین ترابی:گل بهار

قسمتی از سوره:آیه

قصه گو:سامر

گاو کوهی:گوزن

گردنده:دوار

گرفتگی عضلات:قولنج

گناه مختصر:گنه

مامن:جای امن

ماشین چاپ سریع:رتاتیو

ماهر:وارد

مجرم:بزه کار

محل عبور:ممر

محل فروش دارو:داروخانه

مراجعت:بازگشت

مرگ:موت

مساحت ساختمان:زیربنا

مفصل ران و ساق:زانو

منفرد:جرید

میل و رغبت:شوق

نادان:غت

نقاشی سنتی شرق:مینیاتور

نقد نیست:قسطی

نقش هنرپیشه:رل

نگهبان گله:چوپان

نوعی ساز بادی:سرنا

نوعی ماهی آب شیرین:قزل آلا

هم صحبت:کلیم

همنشین:ندیم

واسطه در و چهارچوب:لولا

کارگزار:عامل

کشتی جنگی:ناو

کلام خودستا:من

یاد دادن:آموختن


آبگیر:مرداب

آرزوها:امال

آروغ:رغ

ابتدا ندارد:ازلی

اثر برام استوکر:دراکولا

اثر پا:رد

اثر جمال میرصادقی:درای شب

اثر جمال زاده:بانگ نای

اثر شارلوت برونته:جین ایر

اثر هرمان هسه:بازی مهره شیشه ای  

از الیاف شیمیایی:نایلون

از ایالات آمریکا:ایوا

از پیامبران:یونس

از سوره ها:طه

انجمن:اتحادیه

اهلی:دست آموز

باره:مورد

باز:اوپن

باقی جان:نا

بالاپوش:ردا

به جوش آمدن:غلیان

پایتخت جمهوری چک:پراگ

پشوند راننده:ران

پیرو دین اسلام:مسلمان

تاب و توان:نا

تربیت کننده:مربی

ترساندن و دور کردن:تاراندن

تمام چیزی:شش دانگ

تیره و سیاه:تاریک

تیم فوتبال ایتالیایی:آ اس رم

جبری:قهری

جنگ:ناورد

جوی خون:رگ

حرف فاصله:تا

ه گزنده:ساس

حی:زنده

خارج از محدوده زمین بازی:اوت

خانه های ریز روی عکس:ترام

خمیازه:باسک

خنده دار:فکاهی

خوبی:نکویی

درخت انگور:تاک

دستاویز:اتو

دشت و صحرا:هامون

دشمنی:کین

دور بازی:راند

دور دهان:نس

دور زدن:گردش

رها:ول

روایت کننده:راوی

رودی در برزیل:مادیرا

ژرفا:عمق

یله:لرزانک

سروری:ریاست

سیال تنفسی:هوا

شهر ایران و آمریکا:میامی

شهر ایلام:دهلران

شهر لرستان:بروجرد

شهری در آمریکا:سن آنتونیو

شهری در انگلستان»یورک

شکاف باریک:شیار

شکم بند طبی:گن

طرف چپ:یسار

فتوگرافر:عکاس

فریاد خبر دادن:جار

فیلمی از شهرام اسدی:آوینار

فیلمی از محمد حسین لطفی:عینک دودی

فیلمی با بازی رضا عطاران:طبقه حساس

قلب نیروگاه اتمی:راکتور

گل نومیدی:یاس

گلگون:با آب و رنگ

لذیذ:گوارا

ماهر:وارد

مزه دهان جمع کن:گس

مسافر کیهان:فضانورد

مقابل خواب:بیداری

مقام:جاه

میکده با رقص و آواز:کاباره

نازا:عقیم

نام خدا در تورات:یهوه

نامادری:زن بابا

نژاد ایرانی:آریا

نشانه ها:آیات

نماینده ی یک دولت:کنسول

نوشته دراز:طومار

هر چیز آویخته:آونگ

همراه ماسه:شن

وارفته:شل

وام بدون بهره:قرض الحسنه

ویتامین جدولی:کا

کاغذ مخصوص خوشنویسی:ابر و باد

کرم خورده:کرمو

کشتی جنگی:ناو

کشور اروپایی:اندورا

کشور ساعت:سوییس

کنایه از درآمد اندک:آب باریکه

کوفتن:زدن

یار مهربان:کتاب


سیمین بهبهانی :

زلف پر پیچ و خمت کو تا ز هم بازش کنم؟
بوسه بر چینش زنم با گونه ها نازش کنم


غنچه ی صبرم شکوفا میشود اما چه دیر
کو سر انگشت شتابی تا ز هم بازش کنم؟


قصّه ی رسواییم چون صبح عالمگیر شد
کی توانم همچو شب آبستن رازش کنم؟


پرده ی شرمی برخسار سکوت افکنده ام
برفکن این پرده را تا قصّه پردازش کنم


خفته دارد دل بهر تاری نوایی ناشناس
زخمه ی غم گر زنی سازی نوا سازش کنم


چون غباری نرم دل دارد غمی غمخوار کو؟
کاشنای این سبکخیز سبکتازش کنم


من سر انگشت طلایی رنگ خورشیدم تو شب
زلف پر پیچ و خمت کو تا ز هم بازش کنم؟


سیمین بهبهانی


سیمین بهبهانی :

شب چون به چشم اهل جهان خواب می دود
میل تو گرم، در دل بی تاب می دود


در پرده ی نهان ِ دلم جای می کنی
گویی به چشم خسته تنی خواب می دود


می بوسمت به شوق و برون می شوم ز خویش
چون شبنمی که بر گل شاداب می دود


می لغزد آن نگاه شتابان به چهره ام
چون بوسه ی نسیم که بر آب می دود


وز آن نگاه، مستی عشق تو در تنم
آن گونه می دود که می ناب می دود


بر دامنم ز مهر بنهْ سر، که عیب نیست
خورشید هم به دامن مرداب می دود


وزگفتگوی خلق مخور غم، که گاهگاه
ابر سیه به چهره ی مهتاب می دود.



شاید به پر کبوتری بنویسد

یا بر تنه ی صنوبری بنویسد

شاید که هزار سال دیگر, مردی

شعری از من به دفتری بنویسد

+++++++++++++++++++++++++

با رفتن تو, به زندگی کردم پشت

من ماندم و حلقه ی طنابی در مشت

بگذار که فردا برسد, می شنوی

دیروز غروب, شاعری خود را کشت

++++++++++++++++++++++++

بر خاک نهم پیرهنت را ؟ هرگز!

این خاطره انگیز تنت را ؟ هرگز!

امروز سیاه پوشی ات را دیدم

فردای سپید بردنت را ؟ هرگز!

+++++++++++++++++++++++

آن روز که رفتن تورا می دیدم

از گریه چو برگ بید می لرزیدم

ترس من از آن بود که روزی بروی

آمد به سرم از آنچه می ترسیدم

++++++++++++++++++++++++

از فاصله ها هیچ نمی دانستم

از کار خدا هیچ نمی دانستم

آن روز که در کنار هم خوش بودیم

من قدر تورا هیچ نمی دانستم

++++++++++++++++++++++++

با این ره و این قدم نخواهیم رسید

تا ساحت صبحدم نخواهیم رسید

من هرچه که فکر می کنم, می بینم

هرگز من و تو به هم نخواهیم رسید

+++++++++++++++++++++++++

از دوست به جز وفا نمی دانستید

او را از خودجدا نمی دانستید

پایان تمام دوستی ها را من

می دانستم, شما نمی دانستید!

+++++++++++++++++++++++++

بی چاره تر از عالم و آدم هستیم

ماتم زده ای مثل محرم هستیم

نه گندمی و نه یار گندم گونی

ما هم دلمان خوش است آدم هستیم!

+++++++++++++++++++++++++++

عشق من و تو حرام شد هرچه که بود

قربانی انتقام شد هرچه که بود

دیگر حرفی نمانده با هم بزنیم

بین من و تو تمام شد هرچه که بود

از بیژن ارژنگ



کیوان شاهبداغی :

با سلامی دیگر به همه آن هایی که تو را می خوانند  

با تو خواهم گفت بر من چه گذشته ست رفیق

که دگر فرصت دیدار شما نیست مرا

نوبت من چو رسید

رخصت یک دم دیگر چو نبود

مهربانی آمد ، دفتر بودن در بین شما را آورد

نام من را خط زد و به من گفت که باید بروم

من به اومی گفتم کارهایی دارم ناتمامند هنوز

او به آرامی گفت: فرصتی نیست دگر

و به لبخندی گفت: وقت تمام است ، ورق ها بالا

هر چه درکاغذ امروز نوشتی تو ،  بس است



[ادامه مطلب را در اینجا بخوانید .]

حسین جنتی :

هوشنگ ابتهاج، در مثنویِ شریفی فرموده اند:
" چشمه ای در کوه می جوشد، منم! "

اینجا شعری ناب که توسط حسین جنتی سروده شده است :

بیشه ای سوخته در قلبِ کویری ست، منم!
وندر آن بیشه ی آتش زده شیری ست، منم!


ای فلک! خیره به روئین تنی ات چشم مدوز،
راست در ترکشِ رستم پَرِ تیری ست منم!


تا قفس هست مرا لذت آزادی نیست،
هرکجا در همه آفاق اسیری ست منم!


زندگی سنگ عظیمی ست، ولی می شکند
که روان زیرِ پِی اش جوی حقیری ست، منم!


در پِی آبِ حیاتی؟ به خرابات برو
- خسته از عُمر - در آن زاویه پیری ست، منم!


گرچه دور است ولی زود عیان خواهد شد
آنچه کوه است در آن دامنه، دیری ست منم!

حسین جنتی


 

حسین جنتی :

باید که ز داغم خبری داشته باشد

هر مرد که با خود جگری داشته باشد

حالم چو دلیری ست که از بخت بد خویش

 در لشکر دشمن پسری داشته باشد

حالم چو درختی است که یک شاخه نا اهل

بازیچه ی دست تبری داشته باشد

سخت است پیمبر شده باشی و ببینی

فرزند تو دین دگری داشته باشد

 آویخته از گردن من شاه کلیدی

این کاخ کهن بی که دری داشته باشد

سردرگمی ام داد گره در گره اندوه

 خوشبخت کلافی که سری داشته باشد !


حسین جنتی :
قطع قلم، به قیمت نان می کنی رفیق؟
این خط و این نشان که زیان می کنی رفیق
!
گیرم درین میانه به جایی رسیده ای،
گیرم که زود دکّه، دکان می کنی رفیق
!
روزی که زین بگردد و بر پشتت اوفتد،
حیرت ز کار و بار جهان می کنی رفیق

تیر و کمان چو دست تو افتاد، هوش دار
" سیب " است ، یا " سر " است ، نشان می کنی رفیق
!
کفاره اش ز گندم عالَم فزون تر است،
از عمر آنچه خدمت خان می کنی رفیق
!
خود بستمش به سنگ لحد، مُرده توش نیست!
قبری که گریه بر سر آن می کنی رفیق
!
گفتی: " گمان کنم که درست است راه من"
داری گمان چو گمشدگان می کنی رفیق
!!
فردا که آفتاب حقیقت برون زند،
سر  در کدام  برف  نهان می کنی رفیق؟

اردلان سرفراز :

گل ناز پرپر من ، آخرین همسفر من

جای لب های قشنگت ، مونده روی دفتر من

 

ای که شعر تلخ اشکات ، قصه ی غربت من بود

عینهو نفس کشیدن ، دیدنت عادت من بود

 

تو یه حرف تازه بودی واسه من ، قصه ی دو نیمه و یکی شدن

تو به عشق یه معنی تازه دادی ، طپش یه قلب و گرمای دو تن

 

میون دفتر شعرام ، به تن سفید هر برگ

با همون خط قشنگت ، تو نوشتی "یا تو یا مرگ"

 

ای رفیق نیمه راهم ، می دونم که تو نمردی

ولی وقتی رفتی انگار ، پیش چشمام جون سپردی

گل ناز پرپرم ، ای همدرد . . . .

به نبودنت باید عادت کرد !

 

از : اردلان سرفراز


اشعار زیبای مستوره کردستانی :

                                  *********

آن پرى چهره که دوشینه به بزم ما بود
وصف او را نتوان گفت چسان زیبا بود
وه چه بزمى گل و شمع ونى و بربط همه جمع
خنده‏ى جام مى و قهقهه مینا بود
سرخوش از باده من و ساقى و آن طرفه صنم
تا سحر قصه ز نقل و مى و از صهبا بود
از وفادارى و از صبر و شکیبایى و عشق
هر چه زان جمله سخن رفت از این شیدا بود
زاهدالاف مزن نقد مسلمانى تو
خود بدیدم به کف مغبچه‏ى ترسا بود
هر که در مسجد و میخانه به چشم آوردم
همه را دامى از آن زلف سیه برپا بود
دى به غمزه صنمى سلسله مویى بگذشت
دل مستوره و جمعى به برش یغما بود


سیمین بهبهانی

رفتم اما دل من مانده بر دوست هنوز
میبرم جسمی و دل در گرو اوست هنوز

بگذارید بآغوش غم خویش روم
بهتر از غم بجهان نیست مرا دوست هنوز

گرچه با دوری او زندگیم نیست ولی
یاد او میدمدم جان به رگ و پوست هنوز

همچو گل یکنفسم جا بسرسینه گرفت
سینه ی غمزده زآن خاطره خوشبوست

رشته ی مهر و وفا شکر که از دست نرفت
برسر شانه ی من تاری از آن موست هنوز

بعد یک عمر که با او بوفا سر کردم
با که این دردبگویم؟ که جفاجوست هنوز

تادل ناله ی جانسوز بر آرم همه عمر
همچو چنگم سر غم بر سر زانوست هنوز

با همه زخم که سیمین بدل از اودارد
میکشد نعره که آرام دلم اوست هنوز



رفتیم و کس نگفت ز یاران که یار کو؟
آن رفته ی شکسته دل بی قرار کو؟

چون روزگار غم که رود رفته ایم و یار
حق بود اگر نگفت که آن روزگار کو؟

چون می روم به بستر خود می کشد خروش
هر ذرّه ی تنم به نیازی که یار کو؟

آرید خنجری که مرا سینه خسته شد
از بس که دل تپید که راه فرار کو؟

آن شعله ی نگاه پر از آرزو چه شد؟
وان بوسه های گرم فزون از شمار کو؟

آن سینه یی که جای سرم بود از چه نیست؟
آن دست شوق و آن نَفَس پُر شرار کو،

رو کرد نوبهار و به هر جا گلی شکفت
در من دلی که بشکفد از نوبهار کو؟

گفتی که اختیار کنم ترک یاد او
خوش گفته ای ولیک بگو اختیار کو؟

سیمین بهبهانی


اقبال لاهوری :

نقطهٔ نوری که نام او خودی است

زیر خاک ما شرار زندگی است

از محبت می شود پاینده تر

زنده تر سوزنده تر تابنده تر

از محبت اشتعال جوهرش

ارتقای ممکنات مضمرش

فطرت او آتش اندوزد ز عشق

عالم افروزی بیاموزد ز عشق

عشق را از تیغ و خنجر باک نیست

اصل عشق از آب و باد و خاک نیست

در جهان هم صلح و هم پیکار عشق

آب حیوان تیغ جوهر دار عشق

از نگاه عشق خارا شق شود

عشق حق آخر سراپا حق شود

عاشقی آموز و محبوبی طلب

چشم نوحی قلب ایوبی طلب

کیمیا پیدا کن از مشت گلی

بوسه زن بر آستان کاملی

شمع خود را همچو رومی بر فروز

روم را در آتش تبریز سوز

هست معشوقی نهان اندر دلت

چشم اگر داری بیا بنمایمت

عاشقان او ز خوبان خوب تر

خوشتر و زیباتر و محبوب تر

دل ز عشق او توانا می شود

خاک همدوش ثریا می شود


اقبال لاهوری :

زندگانی را بقا از مدعا ست

کاروانش را درا از مدعا ست

زندگی در جستجو پوشیده است

اصل او در رزو پوشیده است

رزو را در دل خود زنده دار

تا نگردد مشت خاک تو مزار

رزو جان جهان رنگ و بوست

فطرت هر شی امین رزو ست

از تمنا رقص دل در سینه ها

سینه ها از تاب او ئینه ها

طاقت پرواز بخشد خاک را

خضر باشد موسی ادراک را

دل ز سوز آرزو گیرد حیات

غیر حق میرد چو او گیرد حیات

چون ز تخلیق تمنا باز ماند

شهپرش بشکست و از پرواز ماند

آرزو هنگامه آرای خودی

موج بیتابی ز دریای خودی

آرزو صید مقاصد را کمند

دفتر افعال را شیرازه بند

زنده را نفی تمنا مرده کرد

شعله را نقصان سوز افسرده کرد

چیست اصل دیدهٔ بیدار ما

بست صورت لذت دیدار ما

کبک پا از شوخئ رفتار یافت

بلبل از سعی نوا منقار یافت

نی برون از نیستان آباد شد

نغمه از زندان او آزاد شد

عقل ندرت کوش و گردون تاز چیست

هیچ میدانی که این اعجاز چیست

زندگی سرمایه دار از آرزوست

عقل از زائیدگان بطن اوست

چیست نظم قوم و آئین و رسوم

چیست راز تازگیهای علوم

آرزوئی کو بزور خود شکست

سر ز دل بیرون زد و صورت به بست

دست و دندان و دماغ و چشم و گوش

فکر و تخییل و شعور و یاد و هوش

زندگی مرکب چو در جنگاه باخت

بهر حفظ خویش این آلات ساخت

آگهی از علم و فن مقصود نیست

غنچه و گل از چمن مقصود نیست

علم از سامان حفظ زندگی است

علم از اسباب تقویم خودی است

علم و فن از پیش خیزان حیات

علم و فن از خانه زادان حیات

ای از راز زندگی بیگانه ، خیز

از شراب مقصدی مستانه خیز

مقصد مثل سحر تابنده ئی

ماسوی را آتش سوزنده ئی

مقصدی از آسمان بالاتری

دلربائی دلستانی دلبری

باطل دیرینه را غارتگری

فتنه در جیبی سراپا می

ما ز تخلیق مقاصد زنده ایم

از شعاع آرزو تابنده ایم


دیوانه و دلبسته ی اقبال خودت باش!
سرگرم خودت عاشق احوال خودت باش!


یک لحظه نخور حسرت آن را که نداری
راضی به همین چند قلم مال خودت باش!


دنبال کسی باش که دنبال تو باشد!
اینگونه اگر نیست به دنبال خودت باش!


پرواز قشنگ است ولی بی غم ومنّت
منّت نکش از غیر و پر و بال خودت باش!


صدسال اگر زنده بمانی گذرانی
پس شاکر هر لحظه و هر سال خودت باش! .

 

اقبال لاهوری


 سیمین بهبهانی :

جفای خلق و غم روزگار دیده منم
وزین دو، رشته ی پیوند خود بریده منم


شبم که سینه ی من پرده دار اسرار است
به انتظار تو، این خنجر سپیده! منم


ز تیغ طعنه ی دشمن دلم چو گل شد چک
کنون چو غنچه زبان در دهان کشیده منم


ز اوج چرخ ِ تمنّا چو برف با دل سرد
فرونشسته و بر خک آرمیده منم


ز من گسسته ای و همچو گِرد باد به دشت
ز تاب هجر تو پیچیده و دویده منم


ز غم گداختم و اشک گرم سردم کرد
زمن بترس که پولاد آبدیده منم


بسان سایه ز آزار مردمان، سیمین!
غمین به گوشه ی دیوارها خزیده منم

سیمین بهبهانی

من شاعر نیستم
من تنها کلماتی را می دانم
که نام تو را دارد
و آنها را ردیف می کنم به نشانه تو
شب را دوست دارم چون آغوش تو را دارد
صبح را دوست دارم
چون بیداری تو را دارد
از رنگهایی خوشم می آید
که رنگ چشمان توست
رنگ آرامش تو
من شاعر نیستم
تنها کلماتی را

که به تو ربط دارد می شناسم
و آنها را کنار هم می گذارم
تا دیگران بخوانند و
عاشق شوند.

"سهام الشعشاع"

شاعر سوری
مترجم: بابک شاکر

 

سهام الشعشاع


امشب تمام عاشقان رادست بسر کن

یک امشبی با من بمان بامن سحر کن


بشکن سر من کاسه ها و کوزه ها را

کج کن کلاه ،دستی بزن،  مطرب خبر کن


گلهای شمعدانی همه شکل تو هستند

رنگین کمان را بر سر زلف تو بستند


تا طاق ابروی بت من تا به تا شد

دُردی کشان پیمانه هاشان را شکستند


یک چکه ماه افتاده بر یاد تو و وقت سحر…….

این خانه لبریز تو شد شیرین بیان حلوای تر………


تو میر عشقی عاشقان بسیار داری

پیغمبری با جان عاشق کار داری


امشب تمام عاشقان رادست بسر کن

یک امشبی با من بمان بامن سحر کن

(محمد صالح اعلاء)


با یقین آمده بودیم و مردد رفتیم
به خیابان شلوغی که نباید رفتیم


می شنیدیم صدای قدمش را اما
پیش از آن لحظه که در را بگشاید رفتیم


زندگی سرخی سیبی است که افتاده به خاک
به نظر خوب رسیدیم ولی بد رفتیم


آخرین منزل ما کوچه‌ی سرگردانی است
دربه‌در در پی گم کردن مقصد رفتیم


مرگ یک عمر به در کوفت که باید برویم
دیگر اصرار مکن باشد، باشد، رفتیم

فاضل نظری


جملات عاشقانه برای اینستاگرام

گذرگاه بهاری
کودک گل را می بوید
یا گل کودک را ؟
شاملو و پاشایی

فیروزه در شبنم
الماس در چشمه.
گنجشکی 
که از سفره ی کوچک آوازش
گل می چینی
و مدادی
که بی قرار انگشتانت،
در. لحظه ی تولد یک شعر .
هان، شاعر !
این همه آیا کافی نیست
تا پیوسته
مرگ را بفریبی؟

متن عکس برای اینستاگرام

شمعی در من می سوزد
سکوتی لرزان در حریر آتش
زمزمه ای پنهان در سایه های سکوت
شمعی مدام در من می سوزد؛
من اما 
پشت پنجره های بی ستاره ی یلدا 
به بازی خاکستر و باد می اندیشم 
که پایان همه سوختن هاست.

من لحظه لحظه بودنت را دوست دارم
هر جا که باشد دیدنت را دوست دارم

در خلوت کافه یا توی خیابان
یکمرتبه بوسیدنت را دوست دارم

عکس عاشقانه دو نفره برای اینستاگرام

عکس عاشقانه دو نفره برای اینستاگرام


سیده_فاطمه_حسینیان

ای بهار
تو پرنده ات رها
بنفشه ات به بار
می وزی پر از ترانه
می رسی پر از نگار
هرکجا رهگذار توست
شاخه های ارغوان شکوفه ریز .
متن عکس عاشقانه

متن عکس عاشقانه

زندگی گوشه قلب تو 
بهشت است 
بگو .
رهن مخروبه ترین 
گوشه ی قلبت چند است

عاشقانه
از ''تو'' می نویسم
و شخص دیگری
در ''من '' آفریده می شود.
تو، او را ''ما'' می نامی؛
او مرا '' تو''

می‌ آید، 
اگرچه دیر.
می‌ آید
رفتار رنگی اش
از پشت بال پرستو 
چه دیدنی ‌ست !


گرسنگی عارفانه از نظر مولانا فقط منحصر به کم خوردن طعام نیست،

بلکه به معنی پرهیز از هر گونه امور نفسانی است.

از نظر مولانا گرسنگی عارفانه باعث شکوفایی باطنی می‌شود :

 

این دهان بستی، دهانی باز شد
کو خورنده لقمه‌های راز شد

گر ز شیر دیو، تن را وا بُری
در ِفطامِ او، بسی نعمت خوری


ابزار اتشگیره:انبر

ابزار داوری:سوت

اثر شاتوبریان:آتالا

اثر شهرنوش پارسی پور:عقل آبی

اثر صادق هدایت:سگ ولگرد

اثر محمد محمدعلی:چشم دوم

اثر نیما یوشیج:ای شب

ادعای بی اصل:لاف و گزاف

از ایالات آمریکا:اورگن

از سیارات:نپتون  

اشاره به نزدیک:اینان

اندازه گرمی هوا:دما

اندک و حقیر:ناقابل

اندیشه کردن:تدبر

اوضاع جوی:هوا

باور قلبی:یقین

بچه گوسفند:بره

برامدگی پشت:قوز

برجستگی لاستیک:آج

برهان:دلیل

:رت

بسته شدن ناگهانی رگ ها:سکته

بسیار کشنده:قتال

به هراس افکندن:ارعاب

بی جان و بی حرکت:جماد

بی شرمی:وقاحت

پافشاری:سماجت

پرنده سعادت:هما

پیش بردن توپ در ورزش:دریبل

تعدی:

تورمی در پوست:تاول

تیم فوتبال اسپانیایی:ویاریال

جاده شهری:خیابان

جانشین:قایم مقام

جد:نیا

جدایی:هجران

چاپلوسی:چرب زبانی

چندین نکته:نکات

چوب پهن کردن خمیر:وردنه

چین و شکن پارچه:چروک

حرکت هوا:باد

خبر:حدیث

خدایی:الوهیت

خشک:یابس

خلاص شده:رها

داروغه:محتسب

در خواب بیند پنبه دانه:شتر

در مکه نازل شده:مکی

ی:سرقت

دشمن سرسخت:لد

راز:سر

رطوبت:نم

روح:روان

زنده:حی

زنگ بزرگ:درا

ساده لوح:زود باور

ساز مولانا:نی

سایه:نش

سبکی در نقاشی:کوبیسم

ستاره دنباله دار معروف:هالی

سه تا:ثلاث

شرکت مربوط به ماهی:شیلات

شعر عواطف و احساسات:غنایی

شهر تهران:دماوند

شیره درخت بلوط:مازو

صدای غرش:غریو

طویل:دراز

فشرده و له شده:مچاله

فوتبالیست آلمانی:لام

فوتبالیست ایتالیایی:کیه لینی

فیلم مارتین اسکورسیزی:هوگو

فیلمی از بری لوینسون:راه ن

فیلمی از تهمینه میلانی:واکنش پنجم

فیلمی از یداله صمدی و با بازی مجید مظفری:ساوالان

فیلمی با بازی آتش تقی پور:شب مکافات

فیلمی با بازی داریوش ارجمند:ناز و نیاز

فیلمی با بازی نیکی کریمی:سه زن

قسمتی از سوره:آیه

گل نومیدی:یاس

مادر عرب:ام

ماست چکیده:لور

مایه بین عدسی و شبکیه:زجاجیه

محل پرتاب موشک:سکو

محل پرونده ها:فایل

مدت زمان معین:دوره

مشک:خی

مظهر پلیدی:دیو

منظره:دورنما

هرجا که نمک خوردی مشکن:نمک دان

همراه کلک:دوز

واحد پول چین:یوان

وسیله ماهی گیری:قلاب

کار:پیشه

کارگردان"سرخ ها":وارن بیتی

کتاب حضرت داوود:زبور

کشف ماری کوری:رادیوم

کشور آسیایی:لبنان

کشور اروپایی:هلند

کنایه از آدم ترسو و وابسته:بچه ننه

یال اسب:پش

یک ششم چیزی:دانگ


آجر لعاب دار تزئینی:کاشی

آگاه:خبردار

ابزار تراز کردن آجرها در بنایی:شمشه

اثر امیل زولا:ترزراکن

اثر چربی:لک

اثر لئو تولستوی:طبل میان تهی

از فرشتگان قبر:ن

اسب قاصد :یام

اندیشه کردن:تدبر

اوضاع جوی:هوا  

با آن شناخته می شویم:اسم

باد:ورم

بالای فرنگی:آپ

بخشی از مغز:مخ

بدون موی:لغ

برخوردار و خوشبخت:کامیاب

برطرف کردن:رفع

بسیار سریع:رعدآسا

بسیار کشنده:قتال

به طور رسمی:رسما

به نرمی رفتار کردن:ملایمت

بهره مند:نایل

بیمارستان:دارالشفا

بین:لا

بیهوش شدن:غش کردن

بیهوشی:کما

پاییز:خزان

پر:لب به لب

پسوند خورنده:گسار

پشت دادن به چیزی:تکیه

پهلوان:یل

پوست بزغاله:قد

پیروان یک دین:ملت

ترش و شیرین:مز

تمام:یکسر

تند و افراطی:دو آتشه

تنها:یکه

تیره:کدر

تیشه بزرگ:تش

چسبنده:دج

چین و شکن:یرا

حرکات جلف و سبک:لش بازی

در مثل حبیب خداست:مهمان

درهم بر هم شدن:قاتی کردن

دستور زبان:گرامر

دشمن سرسخت:لد

دل:قلب

دور دهان:نس

دوشیزه بودن:بکارت

راه کوتاه:ره

روا:جایز

روش:متد

زمین صاف و هموار:جلگه

زندگانی کردن:بقا

زینت ناخن:لاک

سگ گزنده:هار

سوراخ کوه:غار

شبیه:همانند

شرم آور:ننگین

شروع:آغاز

شهر آلمان:بن

شهر بوشهر:دیلم

شهر خراسان رضوی:درگز

شهر خراسان رضوی:گناباد

شهر خراسان رضوی:کاشمر

شیر عرب:لبن

صورتگر:نقاش

ضمیر عربی:هو

عایق بندی شده:ایزوله

عدد نحس:سیزده

عضو صورت:لب

غیر عادی:آنرمال

فرانسه قدیم:گل

فوتبالیست آرژانتینی:دمی کلیس

فوتبالیست برزیلی:هالک

قبه مساجد:گنبد

قورباغه درختی:وک

گودال:لان

گیاهی بیابانی:ابلک

لباس سنتی ژاپنی:کیمونو

لغو:کنسل

متین:باوقار

مجموعه کشتی های جنگی:ناوگان

محل عبور:ممر

مسابقات ورزشی منظم:لیگ

مستقیم:یکراست

مورد اتهام:ظنین

مورد توجه:نظر کرده

ناحیه:شق

ناراست:کج

نازک دل:زودرنج

نام ترکی:آد

نرخ:بها

نشان:انگ

نشانه مفعولی:را

نمایان:پدیدار

هدف:نشانه

همان اگر است:ار

همسایگی:مجاورت

همه را شامل می شود:هر

واسط پیچ و مهره:واشر

وسیله توقف خودرو:ترمز

ویتامین جدولی:کا

کبوتر دشتی:یمام

کشق مادام کوری:رادیوم

کشور آسیایی:میانمار

کنایه از به زندان افتادن:آب خنک خوردن

کوچک:که

یک عدد:یکی


ابتیاع:خریداری

ابر نزدیک زمین:مه

اثر امیل زولا:نانا

اثر رجب علی اعتمادی:خوب من

اثر صادق چوبک:سگ من

اثر م مودب پور:رکسانا

اثر ناصر خسرو:وجه دین

اجازه کاری دادن به کسی:میدان دادن

از اسناد خرید و فروش:قولنامه

از رودهای بین النهرین:فرات  

از سبزیجات:کرفس

از مذاهب بودایی:ذن

ایتالیای قدیم:روم

با:آش

برج:آسمان خراش

بریدن شاخه های زاید:هرس

بزرگتر از مرغابی:غاز

به پرواز در آمدن:پریدن

به جریان افتادن:دایر شدن

به دنیا اوردن:زا

به صورت شفاهی:زبانا

بهانه جویی:نق

بی حوصله:کسل

بی قید و بند:آزاد

بی درنگ:زود

پدر:ابوی

پسوند خورنده:گسار

پیدا شده:یافته

پیروان:امت

تاریکی:سیاهی

تلخ عرب:مر

جای سردسیر:ییلاق

جبه مخصوص درویشان:خرقه

جدا از هم:سوا

جنبان:لرزان

جنگنده روسی:میگ

چاقوی خوشنویسی:قلم تراش

چربی صنعتی:گریس

حرف درد:اوخ

حرف نهم یونانی:یتا

حسرت خوردن:اسف

خدمت:سرویس

خوراکی از گوشت:طاس کباب

خوراکی از گوشت و بادمجان:مسما

درختی تناور:بلوط

درماندگی:گرفتاری

دست عرب:ید

دست مالیدن:لمس

راهرو هشت ضلعی:هشتی

زبانی:شفاهی

زبردستی:ید طولی

زدن قلب:ضربان

زردی:یرقان

زودرنج:نازک نارنجی

زیان:ضرر

زینهاری:پناهنده

ستور:چهارپا

سخن و گفتار:نطق

سرگردان:پلاس

سقف محدب:طاق

سهولت:آسانی

شادابی چهره:آب و رنگ

شهر خراسان جنوبی:درمیان

شهر خوزستان:دزفول

شهر کرمانشاه:کنگاور

صبح:بامداد

صبر زرد:الوا

طرف چپ:یسار

طولانی:آزگار

ظرف رئغن:دبه

فرود آمدن:هبوط

فوتبالیست آلمانی:هوملس

فوتبالیست برزیلی:هالک

فیلمی با بازی اکرم محمدی:دره شاپرک ها

گردن نهادن:تسلیم

گفتار:قیل

گوشه:کنایه

لوطی:مشتی

مجاز از خانه:چهاردیواری

مجاز از هیچ و پوچ:کشک

محصول رفسنجان:پسته

مردمان بی سر و پا:اوباش

مرض میان انسان و طیور:آبله مرغان

مقیاس طول:پا

مکتوب:نامه

نفس کشیدن:دم زدن

نوعی پاپوش:سندل

نوعی شنا:کرال

نیرومند:توانا

هریک از بخش های جداگانه:آیتم

همراه دوشاخه:پریز

هنگام شب:شبانگاه

کار باد:وزیدن

کشور اروپایی:ایتالیا

کلمه پرسش:آیا

کمک به دشمن:خیانت


آبی که بیهوده روی زمین جاری شود:هرزاب

آلت نخ ریسی:دوک

آموختنی لقمان:ادب

اثر جمال میرصادقی:درای شب

اثر رضا امیرخانی:من او

اثر سبکتکین سالور:گرشاسب

اثر شهریار مندنی پور:هزار و یک سال

اثر هکتور مالو:بی خانمان

از ایالات آمریکا:مریلند

از سبزی های خوراکی:مرزه  

از سوره ها:مزمل

انسان نرینه:مرد

بازی»لعب

بخشیدن:اهدا

برابری:موازات

برای اثبات لازم است:دلیل

به هم خوردن امواج:تلاطم

بی قید و سهل انگار:لا ابالی

بیکاره:ول

پاپوش:کفش

پاکیزه:منزه

پایتخت غنا:اکرا

پایتخت مصر:قاهره

پدر:باب

پسوند دارنده:مند

پشت سر:ورا

پیچ گوشتی نشان دهنده جریان برق:فازمتر

تصویر مقطع طولی ساختمان:پروفیل

تمام قد:قدی

تولید کردن:بار آوردن

تیم فوتبال ایتالیایی:یوونتوس

جراحت:ریش

چاک و شکاف:تراک

چرک:شوخ

چهره:رو

حجم فرعونی:هرم

حرف ندا:ای

حیله گر:شیاد

خورشید عرب:شمس

دارای خلق و خوی بد:ترشرو

درختی گرمسیری:سدر

دردناک:الیم

درفش:رایت

دروازه بان آرژانتینی:رومه رو

دروازه بان اسپانیایی:رینا

دور دهان:کب

دوستی:وداد

دولت ها:دول

روشنایی:ضو

سارق:

سبزی سالادی:کاهو

سختی:بلا

سلاح دفاعی برخی ات:نیش

شمشیرها:سیوف

شهر خراسان شمالی:درق

شهر گلستان:بندر ترکمن

شهر مازندران:سوادکوه

شهری در ایتالیا:ورونا

صوت ترساندن:پخ

ضمیر عربی:انا

طبیعت گردی:اکوتوریسم

طریقه:روند

عزیز است غنیمت شمریدش صحبت:گل

عهده داری:تعهد

غذا خوردن:تناول

غذای شب:شام

فرو رفتن آفتاب:غروب

فوتبالیست اسپانیایی:آلبا

فوتبالیست پرتغالی:رایول میرلس

فیلمی با بازی جهانگیر الماسی:افسانه آه

فیلمی با بازی گلشیفته فراهانی:خورش آلو با مرغ

قاعده:ضابطه

قسمت استخدام اداره:کارگزینی

گازی بدبو و قابل احتراق:استیلن

گربه عرب:هر

گزنده خطرناک:رتیل

گشتن دور کعبه:طواف

گفتار و خبر:نبا

گلگونه:سرخاب

گوشه:کنایه

متاع:کالا

محسوب:قلمداد

مرغزار:چمن

مسخره کردن ورزشی:هو کردن

مظهر استقامت:کوه

مقررات:قوانین

مقیاس طول:پا

ناسیونال:ملی

نبود:غیاب

نخست:اولا

نوعی برادر و خواهر:ناتنی

نوعی شقایق وحشی:آریا

نویسنده"بیگانه":آلبر کامو

نیمه بار:تا

هرج و مرج خودمانی:شیر تو شیر

هوس باردار:ویار

کلمه تصدیق:بلی


آبرو و نیک نامی:ناموس

ابتیاع:خریداری

اثر ساموئل بکت:وات

اثر محمود گلابدره ای:پرکاه

اثر یان فلمینگ:دکتر نو

از جنس فرش مالیدنی:نمدین

از عوامل بروز بیماری:ویروس

از ماه های سریانی:ایاز

از مواد مورد نیاز بدن:پروتئین

انبار غله:راش  

بانگ قمری:وت

بذله گو:لوده

برای:واسه

برچسب:اتیکت

بزرگ و عظیم:ژنده

بغل:بر

بهابازار:بورس

بی نام و نشان:گمنام

پرطراوت:تر

پرنده گوشت خوار:شکاری

پوستین:وت

ترمز چهارپا:هش

تشکر فرانسوی:مرسی

تکیه کلام درویش:یاهو

تیم فوتبال اسپانیایی:ویاریال

جمع واعظ:وعاظ

چهارچوب خودرو:شاسی

حافظه موقت کامپیوتر:رم

حرف درد:آخ

حرف دهن کجی:یی

حق ناحق سازمان ملل:وتو

حیوان باربر:خر

خزنده گزنده:مار

خوراکی از تخم مرغ:املت

دارای ابهت:باشکوه

در نوردیدن:لوله کردن

در عالم هپروت سیر می کند:هوایی

دودلی:ریب

دومی:ثانویه

دیگ دهان گشاد:تیان

رئیس جیمزباند:ام

راحتی:آسایش

رعشه:لرزه

رقم سمت راست عدد طبیعی:یکان

رودی در خوزستان:کرخه

زاهد:رهبان

زمان شوهر کردنش است:دم بخت

زکام:گریپ

سخن:قول

سر:راز

سر هر چیزی:نوک

سرپرست:مسئول

سرپرست خانواده:نان آور

سگ گزنده:هار

سمبلیک:نمادین

شاخه ای در علم فیزیک:مکانیک

شامیانه:سایبان

شریر:بدکاره

شهر آذربایجان شرقی:هریس

شهر آذربایجان غربی:چای پاره

شهر جشنواره:کن

شیشه آزمایشگاهی:آرلن

شیوه معماری قدیم اروپا:گوتیک

صدای خنده:هرهر

ظالم:ستمگر

عامل تکثیر نهانزایان:هاگ

عجیب به نظر رسیدن:غریب آمدن

غذای ظهر:ناهار

غمگین:اندوهناک

ف چهره:روی

فوتبالیست برزیلی:هالک

فوتبالیست فرانسوی:ریبری

فیلم داریوش مهرجویی:گاو

فیلم فرانسیس فورد کاپولا:تترو

قدرت:توانایی

قیصر روسیه:تزار

گرداگرد اماکن مقدس:حرم

گلو:نای

گمان:ظن

گیاهی در بافت پارچه:کتان

گیتی و آنچه در آن است: و مکان

ی:برهنگی

ماشین چاپ سریع:رتاتیو

محل عزاداری محرم:حسینیه

مردمی:دموکرات

مرده:موات

مرکز استان شمالی:ساری

مسابقه دو تیم همشهری:دربی

مطالعه حالات جوی:هواشناسی

نابینایی:کوری

نصف هر چیز:نیمه

نصیحت:پند

نوآوری:بدعت

نوعی ساز بادی:نی انبان

نی میان تهی:نال

هدیه دادن:اهدا

هلیکوپتر:بالگرد

همراه جارو:خاک انداز

هوشمندی:ذکا

کشور تب:مالت

کلام پرسش:چرا


آذر:آتش

آرام و بی دغدغه:ریلکس

ابله:خرفت

اثر شارلوت برونته:جین ایر

از ایالات آمریکا:آیوا

از چاشنی ها:سس

از سوره ها:دخان

از لبنیات:ماست

از مراکز استان ها:زاهدان

استعداد فهم و دریافت:شم  

اعتراض کردن:جیک زدن

اغتشاش:انارشی

باخبر:آگاه

بازیگر:به روح پدرم":یوسف تیموری

بانگ:آوا

بددل:غر

برخلاف:علیرغم

بزرگ:گت

بزرگ:معظم

بعضی سنگ روی آن می شوند:یخ

به تاراج برنده:یغماگر

بهانه جویی:نق

بوی ماندگی:نا

پرده داری:سدانت

پوشیدگی:خفا

پیام نما:تله تکس

پیامبری:رسالت

تاخت اسب:تگ

تاریکی ها:ظلم

تبار:ایل

تدارک:تامین

تظاهر:ریا

توبه کار:تایب

تورم پوست بر اثر سوختگی:تاول

جدا کردن دو چیز:فک

جنگنده روسی:مگ

حرف پیروزی:وی

حرف نفی:نه

حرف همراهی:با

حرکت یک پا:لی

حکومت:دولت

خانه شعری:بیت

خبر خوش:بشارت

خداوند:رب

خزانه مملکت:بیت المال

خشم گرفتن:عتاب

خوراکی از گوجه و تخم مرغ:املت

خوردن عرب:اکل

خون:دم

دارای اهمیت:مهم

دارای شکوه:با ابهت

دانا:فهیم

درس نوشتنی:دیکته

دهانه:لگام

دو طاس بازی نرد:کعبتین

دور دهان:نس

دیدار:لقا

رب النوع مصری:رع

رستنی ها:نباتات

رشته:تار

رود ارام شولوخوف:دن

رود فرانسه:لوار

رود مغولستان و روسیه:ینی سیی

رومه:ژورنال

ریز ریز:نم نم

ساز دمیدنی:نی انبان

ساز شاکی:نی

سمت راست:یمین

سود پول:ربا

شماره:نمره

شهر خراسان جنوبی:نهبندان

صادق در دوستی:وفادار

صدای ساعت:تیک تاک

ضربه زدن:کوبیدن

ضمیر بیگانه:یو

طایفه ای از ترکان:غز

عاشق شدن:دل دادن

عدد یک رقمی:هشت

غذای روزانه:روزی

غمزه:تیبا

فوتبالیست اسپانیایی:یورنته

فیلمی با بازی جمشید مشایخی:شاخه های بید

فیلمی با بازی داوود رشیدی:اعدامی

قابله:ماما

قوت لایموت:نان

گربه عرب:هر

گروه اسبان:خیل

گریه با سوز:زار

لباس شنا:مایو

مادر عرب:ام

ماده تولیدی زنبور عسل:موم

مبتنی بر علم:آکادمیک

محسوب و به شمار:قلمداد

مرتجع فی:فنر

مزه ناخوشایند:تلخ

مسافر سرزمین عجایب:آلیس

نوعی ساز زهی:ماندولین

نوعی گیاه خاردار:گون

همه:جملگی

هواکش آشپزخانه:هود

واحد طول انگلیسی:یارد

ورم:آماس

کافی:بس

کشف ماری کوری:رادیوم

کشنده بی صدا:سم

کلمه شگفتی:وخ

یار نیمکت:میز

یاری دهنده:ساعد

یکراست:مستقیما


آغاز:مبدا

ابزار جنگ قدیمی:عراده

ابزار رسم زاویه قائمه:گونیا

اثر حسینقلی مستعان:رابعه

اثر چخوف:ایوانف

اثر صادق چوبک:کفترباز

از ایالات آمریکا:یوتا

از علام ریاضی:ضربدر

اسباب و اثاث:رحل

اطاق کار:استودیو  

افزون:بیش

امتداد داده شده:کشیده

انبوه خلق:توده

اوضاع جوی:هوا

با باد به دور خود می چرخد:فرفره

باالطبع:طبعا

با تجربه:کارآزموده

باد برین:صبا

باریک و لطیف:نازک

باغ:بستان

بدی ها:معایب

برای:واسه

بستن و دوختن:رتق

بسته:کیپ

بشارت:مژده

بغل:بر

بنیانگذار:موسس

بیزار بودن:تنفر

پایان:انتها

پایتخت آفریقای مرکزی:باگویی

پایتخت مجارستان:بوداپست

پسوند پیدا کننده:یاب

پیش بینی شده:غیر مترقبه

پیشوند زمین:ژیو

پیشین:اسبق

تذکر:یادآوری

تنظیم وسایل صحنه نمایش:میزانسن

تهمت:افترا

چاشنی از گوجه فرنگی:رب

حد و مرز تعیین کردن:تحدید

حسرت خوردن:اسف

خلاص کننده:رهاننده

خوب نیست:بد

خوردنی همراه کره:مربا

خوشبخت تر:اسعد

دارنده سرمایه:بورژوا

دشنام:لعن

دم جنبانک:آبدارک

دور:بعید

دوستان:یاران

دیگران:کسان

دیوار بلند:ترا

رنگ:فام

رودی در برزیل:مادیرا

رودی در فرانسه:رن

زن کمان:وتر

زوال یابنده:زایل

سال ترکی:ییل

سالی که در آنیم:امسال

سپهبد خارجی:مارشال

سهل انگاری:کوتاهی کردن

شهر استان کرمان:رابر

عامه مردم:رعایا

علم وراثت:ژنتیک

غیر ضروری:زاید

فتیله چراغ:کنه

فوتبالیست ایتالیایی:زازا

فوتبالیست فرانسوی:ریبری

فیلمی با بازی جمشید هاشم پور:هیوا

فیلمی با بازی هانیه توسلی:ندارها

فیلمی تلویزیونی از کاظم راست گفتار:اگر تو نبودی

قاطر:استر

گاوچران آمریکایی:کابوی

گستاخ و بی باک:جری

گودال:لان

مجموع هفت روز:هفته

مذکر:نر

مردمان ادب و فرهنگ:ادبا

مسابقه نهایی:فینال

معشوق:دلبر

منزلت:مزتبه

میدان شهدای قدیم:لاله زار

مکیده با رقص و آواز:کاباره

نشانه بیماری:تب

نقشی در قالی:ترنج

نمایش تلویزیونی:شو

نماینده فروش:ویزیتور

نوشیدن:گلو تر کردن

نیایش:دعا

همسر مرد:زن

همنشین و رفیق:هم نفس

واحدی در سطح:آر

وسیله نقلیه فضایی ها:بشقاب پرنده

ویراستار:ادیتور

کردارها:افعال

کشت به امید باران:دیم

کمیابی:ندرت

کنج:زاویه


اثر ابوتراب خسروی:ملکان عذاب

اثر سیامک گلشیری:چهره پنهان عشق

از سازهای بادی:نی لبک

از سوره ها:نبا

از سیارات:زهره

اقدام به کار نامشروع:ارتکاب

اقسام:انواع

با پروژکتور مشاهده می کنند:اسلاید

باختر:غرب

باقی جان:نا  

بلال:ذرت

بهانه جویی:نق

بی خبر:ناگاه

پایتخت نیجر:نیامی

پدر:بابا

پوشش ماهی:پولک

پیکر کوچکی به شکل ادم:ادمک

تحصیل:کسب

تدارک:تامین

تردیدها:شبهات

تر می کنند برای سخن گفتن:لب

تصدیق روسی:دا

تعدی و :دست اندازی

تمام:همه

تمام و کامل:تام

تنها:یکان

تیشه درودگری:تش

جدا شده از چیز دیگر:مشتق

چیزها:اشیا

حرف افسوس:وای

خواهر پدر:عمه

خوردن:اکل

دارای اهمیت:مهم

دراز شدن:تمدد

دستگاه دریافت امواج الکترومغناطیسی:آنتن

دستور:امر

دگرگون سازی:مسخ

دمپخت:کته

دودمان:تیره

ذکر:ورد

راه شاعرانه:ره

رسم ها:سنن

رشته صلیب:ر

رهگذر:عابر

روح:روان

روده کوچک:نال

روز پس از امروز:فردا

ریز کرده نان در آبگوشت:تریت

زمین وسیع:میدان گاه

ساقط کردن حکومت با قوای نظامی:کودتا

سپاه:قشون

سرباز خانه:پادگان

سرخ کمرنگ:آل

سود دانستن:غنیمت شمردن

شادمانی:خشنودی

شاه کم حرف:شه

شبی که در آنیم:امشب

شهر گلستان:رامیان

شهر کرمانشاه:گیلان غرب

شیشه:کپ

عاشق:دلشده

عاقلی:هوشیاری

عنوان رومه:تیتر

غذای زمین کشاورزی:کود

فیلم فرانسیس فورد کاپولا:قلب تاریکی

فیلمی با بازی احمد نجفی:دندان مار

فیلمی با بازی رامبد جوان:شبی در تهران

گدای دوره گرد:هادوری

گرو گذارنده:راهن

گفتن:فرمودن

گنج:کنز

گوشت بریان:کباب

گوهر نایاب:در یتیم

لطیف:نرم

مدعی شدن:ادعا

مردم عادی:رعایا

مرض قند:دیابت

مرکز مرکزی:اراک

معدن:کان

مغرض:بد گمان

نام ترکی:اد

نتیجه کار:عملکرد

نقطه ای در صورت:خال

نویسنده اصول فلسفه:رنه دکارت

نیرنگ باز:فریب کار

هذیان:یان

همسر زن:مرد

هنگام صبح:بامدادان

والیبالیست ایرانی:علیزاده

وام:دین

وام دهنده:داین

وسیله اتصال دوشاخه برق:پریز

کشتی جنگی:ناو

کشور آمریکای شمالی:کوبا

کشور بروس لی:چین

کلامی در مقام تحسین:ماشالله

کمیاب:نادر


اثر ناتاشا امیری:هولا هولا

از بین بردن:برافتادن

از روی قصد کاری انجام دادن:تعمد

از زیر مجموعه های نیروی انتظامی:کلانتری

از سوره ها:هود

از ماهیان استخوانی:اردک ماهی

اساس:بیخ

استخوان بالای سینه:ترقوه

اندرونی:حرم سرا

بدون اندیشه سخن گفتن:بداهه  

بدون تامل:بیدرنگ

برای:واسه

به ناز خرامنده:طناز

پراکنده:شتات

پرنده خوش اواز:سار

پرواز کردن:طیران

پریشان:برهم

پشت سر:پس

پیری:کهولت

پیمان ناقلا:ناتو

تاب و توان:تیو

تاب و توان:نا

تابع:پیرو

ترسیده:هراسان

ترکیب مس و روی و نیکل:ورشو

تسلیم شدن:سر سپردن

توده غله پاک شده:راژ

توفیق:تایید

تیز:بران

تیم فوتبال فرانسوی:نانت

جاوید:ابدی

جایگاه:مقر

چکاندنی تفنگ:ماشه

چیره شونده:مستولی

حرف دهن کجی:یی

حرکت منظم سربازان:رژه

خطاب بی ادبانه:هی

خلیفه دوم:عمر

دارای خطوط موازی:راه راه

دانه خوشبو:هل

درخت انگور:چنار

درمان با مهندسی ژنتیک:ژن درمانی

دعا:ورد

دلتنگی از یاد گذشته:نوستالژی

دوشنده شیر:هاشم

دیدار کردن:لقا

راه راست یافته:راشد

روزمره:روتین

زمین شناسی:ژئولوژی

ن:نسوان

زنگ بزرگ:درا

زیبای دریایی:پری

ساز و برگ اسب:یراق

سروده های زردشت:گات

سماوی:آسمانی

سنگ آسیاب:اس

سنگ سخت:خارا

شاد شدن:ابتهاج

شالوده:بنیاد

شاهانه:خسروی

شبکه کامپیوتری محلی:لن

شهر تهران:ورامین

شهر مرکزی:جاورسیان

شکار:صید

صدمه:آسیب

ضخیم:قطور

ضربه ای در والیبال:سرویس

طرف چپ:یسار

طول:درازا

ظرف دم کردن چای:قوری

عدد:رقم

عمل خاریدن:خارش

عنصر جامد و سیاه رنگ:کربن

غربال با سوراخ های ریز:نرم بیز

فوتبالیست انگلیسی:رونی

فیلمی با بازی اکبر عبدی:ای ایران

فیلمی با بازی سعید راد:مرد شب

فیلمی با بازی نیوشا ضیغمی:چارسو

گاز ضد عفونی کننده:کلر

گرمابه:حمام

گمان:توهم

گوارا:هنی

گیاهی دارویی:سنبل الطیب

مادر اندر:راب

مالک:ارباب

مداد نوکی:اتود

مستقیم:یکراست

مشاوره:رایزنی

ملی پوش والیبال:تشکری

موضوع:سوژه

میدان شهدای قدیم:لاله زار

نت میانی:لا

نزادی در خاورمیانه:عربی

نوشیدنی دبش:چای

نومیدی:یاس

هرگز:لن

هرگز نه عرب:لن

واحد شمارش هواپیما:فروند

کریستالی:بلورین

کشور آمریکای مرکزی:هندوراس


آبرو و نیک نامی:ناموس

ابله:کانا

اثر بااک:پسر عمو پونس

اثر پا:رد

از ایالات آمریکا:جورجیا

از ایالات آمریکا:رودایلند

از بالا به زیر نگریستن:اشراف

از بی ادبان ادب آموخت:لقمان

از روی اجبار:ضرورتا

از روی نوبت:نوبتی 



[ادامه مطلب را در اینجا بخوانید .]

اثر سیامک گلشیری:همسران

از بت های جاهلیت:عزی

اسب سرخ مایل به سیاه:کهر

استفراغ:قی

بازداشتن:نهی

بازی سنگ و توپ:هفت سنگ

بازیگر"یک جیب پر پول":اناهیتا همتی

بدی ها:معایب

برابر شدن:تقابل

برتری داشتن:اولویت  

بسیار ریز:ذره بینی

بسیار سجده کننده:سجاد

به گان انداختن شعری:ایهام

پارچه ای که روی چیزی پوشند:لفافه

پایتخت مجارستان:بوداپست

پایتخت هزار کیلویی:آتن

پوست دباغی شده نرم:جیر

پیشوایان:ایمه

تازه کار:ناشی

تصدیق روسی:دا

تهیدست:بینوا

تو در تو:لابلا

تور ماهیگیری:دام

تیم فوتبال فرانسوی:نانت

ثروتمند:دارا

جنس امانتی:عاریت

چیره دستی:مهارت

حالت روحی:مود

حرف ندا:ای

حرف نداری:بی

حرکت کرم گونه درجا:لولیدن

خاندان پیامبر:آل عبا

خطاب بی ادبانه:هی

دائمی نیست:موقتا

داد و ستد جنسی:پایاپای

دارای کار و هنری است:پیشه ور

در ضمن:ضمنا

دوستان:یاران

دوم:ثانی

ذوب شده:گداخته

رئیس جیمزباند:ام

راسخ در دین:با ایمان

رها و بی بند و بار:ول

روز گذشته:دی

روی هم ریخته شده:تلمبار

ساختمان و سازنده اش:بنا

ساختمانی با واحد های مجزا:آپارتمان

سامان دادن:ترتیب

سبکی و خواری:خفت

سر:راس

سردار ملی مشروطیت:ستارخان

سند درست دانستن امری:تاییدیه

سنگ عصاری:غن

شجاعت:دلیری

شستن و بستن زخم:پانسمان

شعله آتش:لهب

شلیدن:لنگیدن

شهر ایتالیا:میلان

شهر ایلام:بدره

شهر بی قانون:هرت

شهر فارس:مرودشت

ضمیر بیگانه:یو

عبور کالا بین کشورها:ترانزیت

غذای معروف ایرانی:چلوکباب

غلاف شمشیر:نیام

فریب:حیله

فوتبالیست ایتالیایی:بونوچی

فیلمی از منوچهر هادی با بازی رضا رویگری:قرنطینه

فیلمی با بازی افسانه بایگان:گل مریم

فیلمی با بازی پورسرخ:روز سوم

فیلمی با بازی محمدعلی کشاورز:نگاهی دیگر

قوه حافظه:یاده

مردن:جان دادن

مرغ سحر:شب آهنگ

منع:ذب

میانجی:واسطه

نشانی در پوست:خال

نصیحت:اندرز

نیایش:دعا

هدهد:شانه به سر

همان نوبت است:نوبه

همدم:انیس

همراه حجب:حیا

هواپیما:طیاره

وحشی:دد

وقار و سنگینی:هنگ

کامل و درست:تمام

کاهو:خس

کتاب مقدس هندوان:ودا

کشت به امید باران:دیم

کشور آفریقایی:اوگاندا

کفیل:ضامن

کلمه افسوس:آه

کلمه شگفتی:وخ

کلیپ ویدئویی:نماهنگ

کندن علف های هرز:وجین

کوزه بزرگ:هب

یگانه بودن:تنهایی


آزردگی:رنجش

اثر جمال میرصادقی:آتش از آتش

اثر شهره وکیلی:بیژن

اثر عبدالحسین زرین کوب:سیری در شعر فارسی

از انواع پوشش بام:ایرانیت

از تنقلات:پفک

از چهار عمل اصلی ریاضی:ضرب

از فرشتگان قبر:ن

از هم جدا کردن:تفکیک

اسب لکه دار:ابرش  

استشمام کردن:بوییدن

افزوده:فزاینده

اندرز:پند

باب روز:مد

بادیان:رازیانه

باقی جان:نا

بانگ:صوت

بخش عقب کفش:پاشنه

بخشی از علوم نظامی:لجستیک

بنیادها:مبانی

به دست امدن:حصول

به دنیا آوردن:زادن

به هم مالیدن:ساییدن

بی نقص:کامل

پرده دری:هتک

پرهیزکاری:زهد

پسر:ابن

پناه:زین هار

پوست دباغی شده نرم:جیر

پوشاک ها:ملابس

تا:الی

تاب و توان:تیو

ترشی بادمجان:لیته

تصدیق اۀمانی:یا

توانایی:یارا

تولد یافته:زاده

ثریا:پروین

حوصله و شوق:دل و دماغ

خط کشیدن:رسم

خودبین:غد

در کمال دقت:مو به مو

درس خوانده:ملا

دره:شعب

دریای عرب:یم

دفترچه حساب خورده ریز:دستک

دلاک:کیسه کش

دو روز بعد از امروز:پس فردا

دیده:بصر

دیه:سربها

رازها:اسرار

رود آرام:دن

روش:راه

زدن قلب:ضربان

زمان زیاد:طویل المدت

شبیه:مانند

شراب:باده

شراب:می

شهر استان فارس:داراب

شهر گلستان:رامیان

شهری در ایالات متحده:آتلانتا

ضربه به توپ:شوت

عجله:شتاب

عدد ورزشی:دو

عضو ات گزنده:نیش

فتوکپی:زیراکس

فرشتگان مقرب درگاه:ان

فیلمی با بازی آتش تقی پور:دایان باخ

فیلمی با بازی فاطمه معتمد آریا:گیلانه

گرد آمدن در یک جا:تمرکز

گرد و گلوله شده:غلمبه

گل نومیدی:یاس

گوسفند ماده:میش

لفظ ابتدا با انتهای کلمه:وند

لفظ انتهای کلمه:پسوند

مجموعه:ست

مخزن گاز:کپسول

مطیع:رام

منسوب به شش:ریوی

مهر و صداق:کابین

موی بلند:گیس

ناپیدا:غیب

ناجور:ناباب

ناشناس:نکره

نمایش احساسات با حرکات:میمیک

نوشتن با ماشین تحریر:تایپ

نویسنده"یلدا":م مودب پور

نویسنده خواهران این تابستان:بیژن نجدی

هنر هفتم:سینما

وحشت کردن:هراسیدن

ورزش ان بی ای:بسکتبال

ویران:خراب

کارگردان"شجاع دل":مل گیبسون

کافی:بس

کتف:خا

کشت به امید باران:دیم

کشف ماری کوری:رادیوم

کفش نظامی:پوتین

کنار و حاشیه:لبه


آب دیده:اشک

ابزار نوشتن:مداد

اثر رضا امیرخانی:ارمیا

اثر فئودور داستایفسکی:رویای مرد مضحک

اثر هرمان هسه:دمیان

از جانور دیگر تغذیه می کند:گوشت خوار

از خنده می رود:ریسه

از سازهای زهی:هارپ

از شهر های استان یزد:بهاباد

از عناصر سنگ های آذرین:میکا  

از فات جدول تناوبی:منیزیم

بابا:پدر

بازیگر سریال در پناه تو:ثریا قاسمی

باقی جان:نا

بحبوبه:گیرودار

بخار دهان:ها

برخورد همراه با کشمکش:کلنجار

برنامه تلویزیونی:شو

بریدن:قب

بزرگ منشی:کهربا

بلندبالا و زیبا:شاخ شمشاد

بلندی هر چیز:کوهه

بنیان:پی

بی ارزش:ناچیز

بیان کردن:نقل

پراچه دور گردن:شال

پایتخت یونان:آتن

پایین:زیر

پختن:طبخ

تاوان:غرامت

تپانچه:لت

تصدیق ایتالیایی:سی

توان:تاب

جای امن:پناه

جنین:رویان

چیره دست:ماهر

حاشیه:لبه

حریف:رقیب

خدمت و غمخواری:تیمار

خشک و شکننده:ترد

خطر کردن:ریسک

خلاص شدن:رهایی

درخت تسبیح:یسر

دستگاه خنک کننده:کولر

دوستی و محبت:ود

دیه:خون بها

رود فرانسه:رن

روشنایی:ضو

ریختن آب:صب

ریزبین:میکروسکوپ

زشت و بی ریخت:ایکبیری

زیر:تحت

سوال کردن:پرسیدن

سرخ:احمر

سره:ناب

سنگدل:قاسی

شایسته:مناسب

شش:ریه

شش عدد از هر چیز:جین

شنوا:نیوشا

شهر فارس:کوار

شهر کرمان:رودبار جنوب

شوهر دختر:داماد

شک:شائبه

ضبط صوت کوچک:واکمن

ضمیر سوم شخص مفرد:او

عداوت:کینه

غلاف:نیام

غیر قابل خواندن:لایقرا

فستیوال:جشنواره

فیلمی با بازی ایرج قادری:دلهای بی ارام

گردش کننده:سیار

گریز:هرب

لاستیک خودرو:تایر

مجوس:گبر

مخالف:ضد

مذکر:نر

مردان:رجال

مرض قند:دیابت

مسئول اجرایی کشور:رییس جهور

مسافر:راهی

مسخره کردن:استهزا

موی پشت لب:سبیل

میوه نکو:به

ناپخته:خام

نقطه مشترک شیر و اسب:یال

نماد کشور فرانسه:خروس

نوعی ورم روی پوست:دمل

همگی:یکسر

وقوف:دانایی

کثیر:جم

کشور اروپایی:سوییس

کشور پاپادوپولوس:یونان

کشیده شده:ممتد

کفیل:ضامن

کنایه از آدم مردم آزار:پاچه گیر

کوتاه قد:زمیر

یار مهربان و دانا و خوش بیان:کتاب

یار نیمکت:میز

یگانگی:وحدانیت

یکتایی:فردیت


آراسته شده:مزین

آرزوها:امانی

آفریدن:ایجاد

ان سوی:اندون

اواز خوان:خنیاگر

ابر نزدیک زمین:مه

ابریشم کم قیمت:کژ

اثر حسین مسرور:نی زن بیابان

اثر رجبعلی اعتمادی:دیروز من دیروز تو

اثر فهیمه رحیمی:رز کبود  

ادب آموخته:مودب

 از سازمان های حمل مسافر:اتوبوس رانی

از سوره ها:قریش

از عناصر فی:باریوم

از ماهیان خلیج فارس:قباد

استعداد فهم و دریافت:شم

بازیگر"داستان فیلادلفیا":گری گرانت

بازیگر"سیب سرخ حوا":امین حیایی

باقی جان:نا

با محبت:خون گرم

بانگ و آواز:ندا

بخشی از آلبوم موسیقی:تراک

بد دل:غر

بد گویی:ذم

برپا شدن:خاستن

برجستی لاستیک:آج

بز کوهی:شکا

بزرگ منشی:مناعت

بسیار لاغر:قلمی

بشر:انسان

به نوبت کاری انجام دادن:تناوب

بی پدر:یتیم

پادزهر:تریاق

پاینده:باقی

پودر منفجره:باروت

پیشوند زمین شناسی:ژئو

تابع و پیرو:دابر

تازه ترکی:ینی

تراژدی:غم نامه

ترشی آزمایشگاه:اسید

تشک:زیرانداز

تلف کردن آب:هرز دادن

تندرو:راهوار

توانا:ذوالقدر

توشه راه:زاد

جای پر گل:گار

جهان هستی:کیهان

چانه:زنخ

چرخ چاه:دولاب

حلال مشکلات:پول

حماسی:اپیک

خراج و مالیات:باج

خرده گرفتن:ایراد

درون پوست:اندودرم

دست عرب:ید

دستگاه مولد برق:ژنراتور

دستور قطعی:اکید

دیگ دهان گشاد:تیان

رساندن توپ به یار خودی:پاس

رشته ای باریک از ابریشم:قیطان

رواج دادن:ترویج

رودی در مغولستان:ینیسیی

رومه:ژورنال

زبانزد:مصطلح

زیاده روی در خرج:ریخت و پاش

ستم:بیداد

شامل:حاوی

شهر تهران:ری

شهر جشنواره فرانسه:کن

شهر خراسان جنوبی:درمیان

شیون و زاری:ندبه

ضامن امنیت جامعه:پلیس

عادی:نرمال

غذای آبکی:آش

غله کم حرف:جو

فقیر:ندار

گرم و سوزان:حار

گونه ای آواز مذهبی:مولودی

گیاهی خاردار:یز

مایوس:نومید

مال برخی رنگ ندارد:حنا

مالک و آقا:ارباب

مجموعه اثاثیه خانه:مبلمان

محل ورود رود به دریا:مصب

مزه نمکی:شور

منقار کوتاه:تک

موزیسین:موسیقی دان

نسخه آزمایشی نرم افزار:بتا

نغمه ای در دستگاه شور:بیات ترک

نوعی گل سرخ:لاله

نیرومند:قوی

هر یک از خادمان امیر:بکتاش

همیشه و مدام:پیوسته

وقت:زمان

کالاهای وارد شده به کشور:واردات

کشوری در آمریکای شمالی:جاماییکا

کلمه افسوس:اه

یکدیگر را خواندن:تداعی


آشکار و واضح:مبرهن

آماده شدن خمیر:ور آمدن

اماده کردن چای:دم کردن

اهوی زیبا:مارال

از استان ها:قم

از امراض مزمن:نقرس

از سوره ها:یس

از مواد مخدر:هروئین

از ورزش های راکتی:بدمینتون

افزونی:مزید  

التهاب:سوزش

با فوریت:ضربتی

باران اندک:رش

بازیگر"لوک خوش دست":پل نیومن

بسیار راستگو:صدیق

به دنیا آوردن:زا

بهشت زیر پای اوست:مادر

پاره آتش:شرر

پایتخت ایتالیا:رم

پزک اتاق عمل:جراح

پوشاک طیور:پر

پوشش:ستر

تاب و توان:نا

تابان:نوار

تاجر:بازرگان

تملق گو:چاپلوس

تمیزکاری با آب:شست و شوی

جام ورزشی:کاپ

جستجو کنننده:پویا

چای فرنگی:تی

حافظه:یاد

حرف دهن کجی:یی

حق اشتراک:آبونمان

خطاب بی ادبانه:هی

خوب:نکو

خودرو شویی:کارواش

دارای فاصله کم:نزدیک

دارای وزن یکسان:همسنگ

داروها:ادویه

دبه در آوردن:جر زدن

دردمندی:تالم

دست نخورده:بکر

دو شب پیش:پریشب

دیدار:ملاقات

رنج و محنت:لگ

رنگ تیره:سیاه

روان گشتن:جاری شدن

زرنگ و موزی:آب زیرکاه

زمین:ارض

سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا:سیا

سخنان بیمار گونه:یان

سرو کوهی:ورس

سست و تنبل:لس

سیستم آشکار ساز مکان اجسام:رادار

شهر اسلات متحده:نیویورک

شهر خراسان جنوبی:بشرویه

شوخ و شیرین رفتار:شنگ

شور و غوغا:های و هوی

صافی:فیلتر

صخرای بی آب و علف:بیابان

صدمه شدید دیده:ناکار

عدد:رقم

عسل:شهد

عقب:دنبال

غزال:جیران

غیر قابل خواندن:لایقرا

فالگیر:رمال

فروشنده آب:سقا

فوتبالیست برزیلی:مارسلو

فوتبالیست هلندی:لیوریفر

فولدر:پوشه

فیلمی با بازی محمدعلی فردین:دنیای پر امید

قد و بالا:سراپا

قوس قزح:رنگین کمان

گرم نیست:سرد

گوسفند ماده:میش

لحظه:ان

متحد:هماهنگ

مجموعه طلا و جواهرات:سرویس

محل پرتاب موشک:سکو

محکم و استوار:با دوام

مدت صد ساله:قرن

مدد:یاری

مدعی العموم:دادستان

مراسمی به یاد کسی:یادواره

مرض سگی:هاری

مقابل نر:ماده

ناتوانی و تنبلی:سستی

ناشایست:ناروا

ناله و فغان:وح

نوشیدن:آشامیدن

نوعی سوار شدن بر موتور:دو ترکه

نیاز:ضرورت

هماهنگی:هامونی

کارباد:وزش

کشنده بی صدا:سم

کشور اروپایی:لیتوانی


آتشدان:منقل

آمیخته با دیوانگی:جنون آمیز

اونگ:پاندول

اثر دافنه دوموریه:ماریان

اثر سیامک گلشیری:عنکبوت

اثر مولیر:نیرنگ های اسکاپن

از سوره ها:ناس

افزون:بیش

افسر نیروی دریایی:دریادار

بالا رفتن دمای بدن:تب  

بر خلاف قانون نیست:قانونی

بردگی:رق

بلی:آهان

به هم مالیده شدن:تماس

بی اساس:واهی

پایان نامه:تز

پایتخت اتریش:وین

پایتخت میانمار:رانگون

ترکیب چند کلمه که معنی دهد:عبارت

تلخک:کاسنی

تیر کوتاه:زج

جدا کردن:گسستن

جشنی پس از عروسی:پاگشا

چیره دست:ماهر

حرف تصدیق:آری

حق الشرب:آب بها

حکمت ارسطو:مشا

حیله:مکر

خانه های ریز روی عکس:ترام

خبر خوش:نوید

خطایی در تنیس:نت

خواننده و نوازنده:رامشگر

دانه خوشبو:هل

در حال لرزیدن:لرزان

در یک لحظه:آنا

درخشان:تابان

دریای عرب:یم

دستور:امر

دگرگونی در رسد موجود زنده:دگدیسی

دهان عرب:فم

دوری کننده:رویگ ردان

دولا شدن:تا شدن

دیباچه:عنوان

دیباچه کتاب:گشاد نامه

دیوانه می کند:حجنون آور

راز:سر

رشوه دهنده:راشی

رطوبت اندک:نم

رود فرانسه:لوار

روزی دهنده:رازق

زاری:ناله

سخنان بی معنی بیمار گونه:یان

سری:نهانی

سمت راست:یمین

سند تعهد:ضمانت نامه

سنگینی ها:اوزان

شهر مازندران:نکا

شکار کردن:صید

شکنبه گوسفند:سیرابی

صبح:بام

صحرای آمریکا:نوادا

صدای جوشیدن آب:قل

طبقه پایین تر از سطح زمین:زیرزمین

غروب کردن:افول

غم:حزن

فانی:میرا

فراموشی:نسیان

فصل:باب

فونبالیست آرژانتینی:مسی

فیلم جیمز کامرون:تایتانیک

فیلمی از مایک نیکو:سیلکوود

فیلمی با بازی بهروز وثوقی:کاروان ها

گریبان:یخه

گوسفند شاخدار:قوچ

لال:گنگ

ماده ای در سیب زمینی:نشاسته

محل خرید و فروش:بازار

مفید:سودمند

مقررات و احکام دولتی:قانون

موازی سطح زمین:افقی

میل شدید:شهوت

میوه ریز و شیرین:توت

نابهنجار:آنرمال

نادر:نایاب

نشان و علامت:انگ

نظرات انتخاباتی:آرا

نورد:وردنه

نوعی پاپوش:سندل

همان امیر است:میر

همدم:یار

وارسی شل و سفتی پیچ ها:اچار کشی

وفور:فراوانی

کار کردن ناموزون موتور:ریپ زدن

کالبد شناسی:آناتومی

کشور آفریقایی:چاد

کشور آفریقایی:نامیبیا

کلام:سخن

کم عرض:باریک

کیسه بزرگ:انبان


آگاه:باخبر

اثر برتولت برشت:بعل

اثر ساموئل بکت:مورفی

اثر شاتوبریان:رنه

اثر مولوی:مکتوبات

احسان کرده شده:منعم

از اشکال هندسی:دایره

از حواس پنجگانه :لامسه

از سوره ها:طارق

استوانه دراز توخالی:لوله  

اقامتگاه تابستانی:ییلاق

انبار کشتی:خن

بازداشتن:نهی

بازی نفس گیر:زو

بالا آمدن آب دریا:زو

بخشنده:واهب

:رت

بزرگوارتر:امجد

بسیار گرم شده:تفتان

به تنهایی:یک تنه

بی پدر:یتیم

بی پرده:رک

پایان:ختام

پست:دون

پستچی:نامه رسان

پیوسته:یک بند

تیر پیکاندار:یب

جانور خونخوار:زالو

جایز:روا

چماق پلیس:باتون

حالت و چگونگی:طور

حرف ندا:ای

حلال رنگ:تینر

خمیده:دوتا

خوف انگیز:دهشتناک

خوف انگیز:هولناک

خویشاوند:نسیب

دانستن:علم

در حال دویدن:دوان

درخت زبان گنجشک:ون

دسته ای از ورزش ها:رزمی

دل چسب:باحال

دوبین:لوچ

دور دهان:کب

دور زننده:دایره

روان:روح

رود سیبری:لنا

روز گذشته:دی

روغنی:چرب

ز دانش دل پیر . بود:برنا

زمین وسیع و شوره زار:کویر

زندگی و حیات:محیا

سه:حامد

سرنگون:وارونه

سزاوارتر:اولی

سفره:خوان

شهر:بلد

شهر چهارمحال و بختیاری:بروجن

شهری در آلمان:مونیخ

صفحه نقاشی:تابلو

عالم وهم و خیال:هپروت

عدد روستا:ده

عدم:نبود

غم:ماتم

غم و اندوه:هم

فرزند:ولد

فرصت:مهلت

فرمان توقف:ایست

فیلمی از تقی مختار:صبح خاکستر

فیلمی از خسرو سینایی:هیولای درون

فیلمی با بازی آتش تقی پور:مهتاب رویسکو

فیلمی با بازی رضا کیانیان:نیش و زنبور

فیلمی با بازی عنایت بخشی:پیراک

فیلمی با بازی فاطمه معتمد آریا:عینک دودی

فیلمی با بازی هانیه توسلی:ندارها

قابلگی:مامایی

قضای حاجت:دست به آب

قورباغه درختی:وک

گربه عرب:هر

لعن و نفرین:سب

مال:سرمایه

مربوط به امور ی:دیپلماتیک

مستی:سکر

مقصود و هدف:مرام

مناره:گلدسته

منحصر به فرد:سل

موشک:راکت

میوه باب گلو:هلو

ناشکیبا:بی قرار

نقشه کاری را کشیدن:طرح کردن

نگهبان در:دربان

نمو دادن:رویاندن

نمک های اسید سولفوریک:سولفور

نوشیدنی داغ:چای

هستی:بود

واحد مقاومت الکتریکی:اهم

کارگردان"ژاندارک":ویکتور فلمینگ

کشتی جنگی:ناو

کشور آفریقایی:لیبی

کلام پرسش:چرا

کمان:قوس


آب بند:سد

آقای اسپانیایی:دن

آهسته:یواش

اثر آلفونس دوده:نامه های آسیای من

اثر ژولین گرین:لویاتان

اثر محمد حجازی:میهن ما

ارمغان:رهاورد

از بازیگران در حاشیه:جواد رضویان

از حروف یونانی:اپسیلن

از کتاب های مقدش هندوان:اوپانیشاد  

انکار کردن:ظی

با شرح جزئیات:با آب و تاب

بافت:نسج

بخشنده:وهاب

بدشکل:قناس

برابر مقررات:قانونی

بزرگ داشتن:اکرام

به طور کامل:کاملا

بیرون:خارج

بیزاری جستن:تبرا

پافشاری:ابرام

پر و انباشته:کیپ

پرهیزکاری:تقا

پیشکشی ها:هدایا

ترمز چهارپا:هش

تله:دام

تورم رگ های پا:واریس

جارو کردن:روبیدن

جانور افسانه ای ترسناک:نسناس

جذب کننده:رباینده

جریان هوا:کوران

جهانی که در آنیم:دنیا

چپاول:تاراج

حرف دهن کجی:یی

حرف ندا:ای

حرف نفرت:آه

خشک:یابس

خط کش مهندسی:تی

خوراک چهارپایان:علوفه

دست ساییدن:بسودن

ده ریال:تومان

دوستان:یاران

دینداری:دیانت

رتبه ها:مدارج

رشته:ریسمان

رود ایتالیا:پو

روزمره:روتین

روشندل:کور

رونق:رواج

زمان سنج:تایمر

زیان:ضرر

زینت دادن:آراستن

ژنرال جنگ های انفصال:لث

سایه:نش

سروری:سیادت

سست شدن:وا دادن

سگ گزنده:هار

سنبل کوعهی:فو

سهم و آذوقه:جیره

شتاب آوردن:تسریع

شهر البرز:کوهسار

شهر فارس:فسا

شهر گلستان:مراوه تپه

شهر مرکزی:توره

شهری در ایتالا:کاتانیا

شوم:نا میمون

شکم بند طبی:گن

شیطان:خناس

صحرای آمریکا:نوادا

ضربه با نوک پنجه پا:تیپا

ظرف لباس شویی:تشت

علم:دانایی

غذای زمین کشاورزی:کود

غذایی از گوشت کوبیده:کوفته

فراخی:پهنا

فطرت:ذات

قعر چیزی:ته

قوم مغول:تاتار

گرما:حر

گلدسته:منار

مار خطرناک:کبرا

محکم و استوار:متین

معلم:فرهنگی

ملاح:دریانورد

منور:نورانی

میوه نورس:نوبر

ناجور:ناباب

نگهبان:پاسدار

نوشتن:ثبت

نوشته ای برای یادآوری:یادداشت

نویسنده فریاد در خاکستر:صادق کرمیار

نیکو:بهی

هستی:وجود

هشدار خودرو:بوق

هنگام سالمندی:پیرانه سر

هوشمندی:ذکا

واحد پول چین:یوان

ورزش قدرت و انعطاف و تعادل:ژیمناستیک


آش:با

انکه نمیرد:لایموت

ابزار درو:داس

ابزار روشنایی:لامپ

اتوبان:آزادراه

اثر علی شریعتی:نامه ها

اثر ماکسیم گورکی:یک اعتراف

از ایالات آمریکا:آلاباما

از جنس آتش:آتشین

از ماه های سریانی:آب  

اقبال:بخت

باتجربه:کارکرده

بانگ سگ:وغ

بخش مراقبت های ویژه:سی سی یو

بدخواه:بد سگال

بد گل:زشت

برابر و همسنگ:موازی

برگشتن:ایاب

به اسیری گرفتن:اسر

بی صدا:صامت

بیم:هراس

بین:لا

پایتخت صربستان:بلگراد

پر آشوب:نا امن

پسر:ابن

پسوند راننده:ران

پسوند شباهت:سان

پشم شتر:وبر

پیراهن تابستانی:تیشرت

تا:حتی

تحفه:هدیه

تمام کردن:تکمیل

جد پیامبر اسلام:هاشم

جلا یافته:صیقلی

جوان:فتی

جوانمرد:راد

جیوه:زیبق

چهره:رخسار

حاشا علی الحاضرین:بلا نیست

حق الشرب:آب بها

خباز:نانوا

خطاب بی ادبانه:هی

خلوت:تنهایی

خوراکی از گوشت:طاس کباب

خوردن:اکل

دادرس:یاور

دارای اهل و عیال:متاهل

در آمدن:ورود

درشت و ناهموار:ناملایم

دقت:باریک بینی

دومین:ثانوی

راهب بودایی:شمن

رهبر انقلاب هند:گاندی

زنده:حی

ساز شاکی:نی

ساکنان:اهالی

سلاح کاشتنی:مین

سلطنت:پادشاهی

شراب انگوری:می

شمار:عدد

شهر ایتالیا:فلورانس

شهر تهران:ری

شهر خوزستان:رامشیر

شهر خوزستان:لالی

شهر سمنان:گرمسار

شهر فرانسه:لیون

شهری در اسپانیا:آلمریا

شهری در ایالات متحده:میلواکی

شیرینی تولد:کیک

صدای آزار دهنده:نویز

طعم بستنی:وانیل

عدد ورزشی:دو

غصه دار:اندوهگین

غیر ممکن سینمایی:ماموریت

فوتبالیست آرژانتینی:هیگواین

فوتبالیست آلمانی:خدیرا

فوتبالیست آلمانی:گومز

فوتبالیست پرتغالی:ادر

فیلمی از برادران کوئن:قاتلین پیرزن

فیلمی از تونی گیلروی:بورن

گفتار:قیل

گیاهی خاردار:یز

مخلوط کردن:امیختن

موی مجعد:فر

میوه مربایی:به

نگاه کوتاه:نگه

نمک های اسید نیتریک:نیترات

نه چیز دیگر:لاغیر

همراه داماد:ساقدوش

همین و بس:والسلام

هویدا:نمودار

واحدی در سطح:آر

ورزش پرطرفدار:فوتبال

ورزش نشانه گیری:دارت

وسیله بالا رفتن:نردبان

وقت:هنگام

کتف و شانه:خا

کر شدن:صم

کمیابی:ندرت


آشتی:سلم

آنچه عهده دار آنیم:مسیولیت

اثر ابراهیم گلستان:مدومه

اجاق مخفی:فر

از انواع پوشش بام:ایرانیت

از پیامبران:ادریس

از رودهای بزرگ ایران:کرخه

استان:ایالت

استوانه داخل موتور خودرو:سیلندر

انگشت اشاره:سبابه  



[ادامه مطلب را در اینجا بخوانید .]

آب بند:سد

آشنا:شناس

آشوب:بلوا

آینده:آتی

اثر آگاتا کریستی:نمسیس

اثر آندره ژید:امنتاس

اثر رجبعلی اعتمادی:دختر شاه پریان

اثر منیرو روانی پور:رعنا

اثر مولوی:دیوان شمس تبریزی

از شهرهای استان کرمان:من و جان  

از قبایل سامی:آرامی

از نوشابه ها:لیموناد

استفاده از سود چیزی:بهره برداری

باقی مانده چیزی:تتمه

بدست گرفتن بخشی از صنایع توسط دولت:ملی کردن

بدنی آسیب ناپذیر دارد:رویین تن

برگشتن:ایاب

بستن:ردم

بسیار ریز:ذره بینی

به دریاچه هامون می ریزد:هیرمند

بی مو:تاس

بیماری زردی:یرقان

پایان:انجام

پایانی:نهایی

پایتخت فنلاند:هلسینکی

پایتخت میانمار:رانگون

پرده دری:هتک

پرستار:نرس

پسر:ابن

پهلوان:یل

پوست دباغی نشده:اهاب

تار عنکبوت:تنه

ترسیده:هراسان

تشکر فرانسوی:مرسی

تصدیق روسی:دا

تصویر کلی:شما

جای بازگشت:ماب

جستنی در معدن:رگه

چهار پایه ژیمناستیک:خرک

حرف نهم یونانی:یتا

حواس:مشاعر

خسارت:زیان

خطاب بی ادبانه:هی

خواب خوش:رویا

خودروی بکسل کننده:یدک کش

خوراک کفش:واکس

در معرض فروش گذاشتن:مزایده

درد چشم:رمد

درنده:دد

دریا:ژو

ده هزار متر مربع:هکتار

دور است:هیهات

روستا:ده

رویان:جنین

زدنی دوچرخه سوار:رکاب

زیرک:ذکی

ساز و برگ اسب:یراق

سخنان درشت و سخت:توپ و تشر

سفره:خوان

سقف فرو ریخته:آوار

سلطان جنگل:شیر

سهل انگار:لاقید

سوراخی در کوه:غار

سکه طلای قدیم:دینار

شادمانی:خوشی

شهر آذربایجان غربی:شاهین دژ

شهر اردبیل:نمین

شهر خراسان جنوبی:دره شهر

شهر خوزستان:بهبهان

شهر کردستان:سروآباد

عدد منفی:نه

فارغ و اسوده:سبک بار

فراموشکار:نسی

ف گرانبها:زر

گل سیاه ته مرداب:لجن

لاغری و ضعف:نوانی

لطافت:نرمی

مانند و نظیر:بسان

مجموعه:ست

مربوط به ادبیات:ادبیانه

مغازه:دکان

مقوای نازک:کارت

منفرد:یکه

مهربانی:رافت

مورچه ریز:ذر

ناگهان:یک هو

نجم:ستاره

نفوذگر کامپیوتری:هکر

نویسنده"پیامبر":جبران خلیل جبران

نویسنده"طاعون":آلبر کامو

نیرو:توان

هدر رفته:نفله

هر یک از اتاق های قطار:واگن

همه:یکایک

وارفته:شل

کار بزرگ:کارستان

کبوتر دشتی:یمام

کلام پرسش:آیا

کلمه شرط:اگر

کوفتن:دق


آراستن:تزیین

آسیب و بلای ناگهانی:غایله

آش:با

اگاهی و وقوف:دانایی

اهوی ختن:اف

اثر آلفونس دوده:ارنوین

اثر صادق چوبک:کفترباز

اثر عبدالحسین صنعتی زاده:نادر فاتح دهلی

ادیتور:ویراستار

از استان ها:سمنان  

از سوره ها:یس

از لبنیات:پنیر

استعداد فهم و دریافت:شم

اسد:شیر

بچه گوسفند:بره

بخشش و کرم:سخا

بدرفتار و مخالف:ناسازگار

بدین معنی:یعنی

بهشت:مینو

بی حساب گشتن:یر به یر شدن

پاک کردن گرد و غبار:غبار روبی

پایتخت کامرون:یایونده

پایتخت کشور غله:آتاوا

پرده داری:سدانت

پرستش:یشت

پسوند آلودگی:آگین

پیدا شدن اندیشه بد:وسوسه

پیرابالینی:پارا کلینیک

تابع و پیرو:دابر

تازه و پر طراوت:تر

توانا و تندرست:تنومند

تیر پیکان دار:یب

جاری کردن مایع:ریختن

چلچراغ:لوستر

حرف دهن کجی:یی

حرف ندا:ای

خارج کردن هوا از ریه:بازدم

خانه ییلاقی:ویلا

خلاص شده:رها

دچار شدن:ابتلا

درخت انگور:تاک

درخشنده:زهرا

دریای عرب:یم

دشمن قدیمی درخت:تبر

دشواری:وخامت

دومین:ثانویه

راس:سر

راه رفتن کودکانه:تاتی

رفع کدورت:آشتی

رهایی:نجات

رود ایران و آذربایجان:ارس

رود شمال خوزستان:دز

روشن:نورانی

زه کمان:وتر

سالک:رهرو

سرازیر کردن اب:ریختن

سرای:خانه

سرجوخه نیروی دریایی:سرناوی

سرشناس و معروف:اسم و رسم دار

سرمه:توتیا

سنگواره:فسیل

شریک دوره سربازی:هم دوره

شهر انار:ساوه

شهر خوزستان:رامهرمز

شکم پرست:لتان بار

طلایی:زری

عضو پر زور:بازو

عنوان رومه:تیتر

عیب و ننگ:عار

غربال:الک

فریاد افسوس:وای

فهرست:لیست

قصد کردن:عزیمتقوم کم حرف:لر

گوسفند ماده:میش

لبه تیغ:یلمان

لغو:کنسل

ماه عرب:شهر

مجوز ورود به کشور:ویزا

ممیزی:سانسور

منع کردن:بازداشتن

مکان و جا:بنک

میوه نورس:نوبر

نابود شونده:زایل

ناله و زاری:شیون

ناله و فغان:وح

نان برشته کن:تستر

نوشتن کامپیوتری:تایپ

نوعی سس:مایونز

نوعی نوشابه الکلی:آبجو

نیکان:اخبار

هر چینه دیوار گلی:دای

همان بوته است:بته

واسطه:میاندار

واسطه پیچ و مهره:واشر

کامل برنخاسته:نیم خیز

کان:معدن

کتف و شانه:خا

کژی و نادرستی:تاری

یک صد سال:سده


آقای اسپانیایی:دن

اثر پائولو کوئلیو:قاموس فرزانگی

اجرت:مزد

از انواع چین خوردگی های زکمین:ناودیس

از ایالات آمریکا:میزوری

از یان زمان:اندی

از بین رفتن:زوال

از جنس چرم:چرمین

اسب سرکش:توسن

استوار:پایدار  

اشیا گرانبها:نقشینه

اعلی:برین

ایزد موکل بر زمین:زامیاد

باشد که:مگر

بخاری برقی:هیتر

بدن:تن

بدهکار:مدیون

بصیرت:بینایی

بند کردن:اسر

بنیان کن:خانمان سوز

به جا مانده ها:بقیه

به دریاچه هامون می ریزد:هیرمند

بوی خوش:شمیم

بیکاره:هرزه

پایتخت پرو:لیما

پایتخت زیمباوه:هراره

پایتخت هلند:امستردام

پژواک:طنین

پشیمانی:ندامت

پنکه:فن

پول اروپا:یورو

تخلص هوشنگ ابتهاج:سایه

تشک:زیرانداز

توافق:سازش

جنس نوعی پارچه:کتان

جنون:دیوانگی

چرک:ریم

حرف نهم یونانی:یتا

حمایت کردن:سایه افکندن

حکیم و دانشمند:فرزانه

خداوند:رب

خرده سنگ های نرم تر از ریگ:شن

دانه های تگرگ ریز:سرما ریزه

در حال جنبیدن:لرزان

درخت انگور:تاک

درخت زبان گنجشک:ون

درنده:دد

یده شده:مسروق

رود شمال خوزستان:دز

روشنی:نور

ساده دل:هالو

سازنده زیور الات طلایی:زرگر

سالک:رهرو

سرزنش کردن:نکوهیدن

سیه فام:شبدیز

شب ها:لیالی

شخص:کس

شمشیر کوتاه:قداره

شهبانو:ملکه

شهر اصفهان:نطنز

شهر تهران:فیروزگوه

شهر گلستان:رامیان

شهر مقر سازمان ملل:نیویورک

شهری در فرانسه:نیس

صندلی دانشگاهی:کرسی

علامت جمع فارسی:ها

فرزندان:عترت

فرشته و ملک:ایزد

قابلیت بزرگنمایی دوربین:زوم

قدم:گام

قرار و پیمان:شرط

گردونه و ارابه:اراده

گونه ها:اقسام

لگام:عنان

ماچ:بوس

متحیر و متعجب شدن:یکه خوردن

مزه کردن:چشیدن

مشهور:زبان زد

معلق در آب یا هوا:شناور

مقراض بزرگ پشم چینی:کاردو

مهم و برجسته:عمده

مورد توجه قرار دادن:عنایت کردن

میان:لا

ناتوان گشتن:درماندن

نامبارک:شوم

نهضت طرفدار حقوق ن:فمینیسم

نو و جدید:ینگی

نیکو رفتار:ادمی سیرت

هنگام طمع می دوزند:کیسه

واحد اختلاف پتانسیل الکتریکی:ولت

وزق:بک

ویتامین جدولی:کا

کرانه اسمان:افق

کرانه و جانب:کنف

کرم و ه:کخ

کمبودش باعث گواتر می شود:ید

کمیاب:نادر

کور:نابینا


آب گازی شکل:بخار

آتش قرانی:نار

آتشگیره:خف

آرزوی بزرگ:آرمان

اگهی:رکلام

ان گونه:چنان

اثر هرمان هسه:دمیان

از اعداد دو رقمی:هشتاد

از ایالات آمریکا:مونتانا

از بت های جاهلیت:ود  

از حروف یونانی:بتا

از سازهای زهی:ویولون

از مراکز استان ها:رشت

 از مرکبات:نارنج

امر از زنگی کردن:زی

بد اندیش:بدسگال

بدنام:رسوا

بدکردار:نابکار

بسیار نالنده:انان

به بهانه ای از انجام تعهد سرباز زدن:دبه در آوردن

به جا آوردن:ادا

به گمان انداختن:ایهام

به وجود اوردن:تکوین

پاره ای از چیزی:شقه

پسران:ابنا

پشت سر:ماورا

پی آیندها:نتایج

ترساندن و گریزاندن:رم دادن

توانایی:تاب

تیر انداختن:رمی

جانور خون آشام:زالو

جایی که نی فراوان روید:نیزار

جهانی که در آنیم:دنیا

چوب خوشبو:ند

حرف دهن کجی:یی

حقی که مردم نسبت به یکدیگر دارند:حق الناس

درمان:دارو

دروازه بان اسپانیایی:رینا

دست مالیدن:مس

دشمنی:کین

رانده شده:مطرود

روز:یوم

روز قیامت:یوم الدین

روشن تر:انور

روی هم ریخته شده:تلمبار

زمین دار:فیودال

زنده:حی

زیردست:مریوس

سازی شبیه کمانچه:گچک

سال ترکی:ییل

ستاره پرتغالی رئال مادرید:کریستیانو رونالدو

سر نیزه:سنان

سفره امرا و بزرگان:شیلان

سنگ عصاری:غن

سنگی در معماری:مرمر

شبکه اشتراک فایل:تورنت

شبیه:مانا

شهر خراسان رضوی:چناران

شهر کرمان:زرند

طبل بزرگ:

عالم:دانا

عدد خیطی:سه

عضو هیئت دولت:وزیر

عقب یا پس چیزی:دنبال

فازها:مراحل

فرمانروایان:شاهان

فریب:نیرنگ

فوتبالیست آرژانتینی:دی ماریا

فوتبالیست برزیلی:فرناندینیو

فیلمی از جان فورد:مرد ارام

فیلمی با بازی حمیده خیرآبادی:صلوه ظهر

فیلمی با بازی لعیا زنگنه:راز مینا

گوارا:هنی

گوشه گیر:منزوی

گیج و حیران:واج

گیرا:بانمک

لذت بردن:حظ

مجموعه لازم برای نیل به هدف:فرایند

مسابقه اتومبیل رانی:رالی

معدن:کان

میانجی:واسطه

میل باردار:ویار

میوه ترش و شیرین:لیمو

ناسیونال:ملی

نخست:اولا

نرم:لین

نوعی حرکت در تاریکی:کورمال

نوعی سلاح پرتابی:بوم رنگ

هنگام سحر:خروس خوان

وصل شده:متصل

کشتزار خربزه:جالیز

کشور آمریکای شمالی:دومینیکا

کلام پرسش:ایا

کم کم:اندک اندک

کمک رساندن:امداد

کوانتوم انرژی تابش الکترومغناطیسی:فوتون


آسیب و بدی:اک

آفتاب:هور

اگهی کوتاه تبلیغاتی:تیزر

امیخته با طلا:زر اندود

ابزار درو:داس

اثر ابتوراب خسروی:رودراوی

اثر عباس معروفی:ذوب شده

اثر عباس معروفی:ورگ

اثر هوشنگ گلشیری:نیمه تاریک ماه

اثر یان فلمینگ:فقط برای چشمان تو  

از ادات پرسش:چی

از ایالات آمریکا:کارولینای جنوبی

از دستگاه های موسیقی:سه گاه

انجیر قرآنی:تین

اندازه صدای سیستم صوتی:ولوم

باشد که:مگر

برتر:تاپ

بزرگ داشتن:اکرام

بسیار زیاد:فراوان

به اندازه زیاد:بسی

به دل گذاشتن:خطور

به من:مرا

بی نصیب:فاقد

پچ پچ کردن:نجوا

پری معده:رودل

پسوند خورنده:گسار

پویانمایی:انیمیشن

پیش قراول:یساول

تابان:نوار

تازه به مالی رسیده:نونوار

ترجمه فیلم:دوبله

ترک روی سی دی:خش

تقریبا:حدودا

ثروتمند:پرمایه

جای بازگشت:ماب

جای سردسیر:ییلاق

جمع کردن:گردآوری

چین خوردگی لباس:کیس

حافظه و ذهن:یاد

حرکت زمین:رانش

خردنگاری:میکروگرافی

خرس عرب:دب

خلاص دن:رهایی

دارای نظام و اصول درست:حسابی

دردها:آلام

ذرت:بلال

ذوق و شوق:وجد

رشته و طناب:ریسمان

رمق:نا

زشت:بد ترکیب

زمینه و امکان برای کاری:بستر

سائل:گدا

ساز ضربی:دف

سنبل کوهی:فو

سوی:زی

شاد و خوشحال:شادان

شرم آور:ننگین

شهر اذربایجان غربی:میان دو آب

شهر مرکزی:مهاجران

شکافنده:باقر

صبح زود:پگاه

طریقه:نحو

ظروف مسی می سازد:مسگر

عدل:داد

عزیز عرب:ام

علامت:نشان

عنوان رومه:تیتر

فانوس دریایی:فار

فصاد:رگزن

ف پر مصرف:آهن

قاضی ورزشی:داور

قوت لایموت:نان

قوی:نیرومند

گماشته:پادو

لیف خرما:پیشن

ماچ:بوس

ماه اول میلادی:ژانویه

مباحثه:گفتمان

مدیون:بدهکار

مغلوب شدن:شکستن

مقابل معنوی:مادی

ممکن بودن:امکان

مکار:فریبکار

میله حرکت اجسام سنگین:اهرم

نرخ بازاری:فی

نظرات:آرا

نغمه و سرود:نوا

نفع:سودمندی

ننر:لوس

هدیه به مناسبت عید:عیدی

همدم:انیس

کتف و شانه:خا

کشور:میهن

کشور مبارک:یمن

کشورگشایی ها:فتوحات

کشیش:قس

کلمه احترام آمیز نظامی:قربان

یاقوت:یاکند

یقین و اعتقاد:باور

یکسان:یکنواخت


آتش قرآنی:نار

آهسته:یواش

آهو:ظب

اثر پائولو کوئلیو:قاموس فرزانگی

اثر چخوف:ایوانف

اثر فروغ فرخزاد:تولدی دیگر

اجاق سرپوشیده:کوره

از پاپوش ها:سندل

از چهار عمل اصلی:ضرب

از خواهران برونته:آن  

از لبنیات:پنیر

از ورزش های آبی:واترپولو

انتخاب کردن:گزیدن

اهل ساری:یاروی

اهل هند:هندو

باده:می

بالا پایین خط استوا:نیم کره

بالش:ن

بد دل:غر

بدگویی کردن:هجو

بزرگ قوم:مهتر

بسیار ریز:ذره بینی

بعلاوه:وانگه

بی دین:زندیق

بیش از تصور افزون آید:با برکت

پاک کردن گرد و غبار:غبار روبی

پایتخت سنگال:داکار

پرتوزا:رادیو اکتیو

پرفسور حی.انات:بز

پژواک:طنین

پس گردن:قفا

پست:دنی

پوست دباغی نشده:آهاب

پیشنهاد دولت در مجلس:لایحه

تعظیم کردن:کرنش

تنبل جالیزی:کدو

تیر پیکاندار:یب

جنگ و کارزار:نبرد

چیزی تازه به وجود اورده:مبتکر

حرف همراهی عرب:مع

خدای درویش:هو

خروش براوردن:غرنبیدن

هودروی مسافربری:مینی بوس

خوک وحشی:گراز

داغ:لبسوز

درون و میان:ضمن

دستبند:یاره

دلیری:رشادت

دور از هم:جدا

دوستی و هم صحبتی:معاشرت

دیدن:رویت

ذره باردار:یون

ذوق:وجد

رود اروپایی:راین

رودی آسیایی:یانگ تسه

زله شدن:بجان آمدن

زکام:گریپ

زیر پای راننده:پدال

سال ترکی:ییل

سرای مهر و محبت:دل

سرقت:ی

سنگینی:وزن

شرم زده:کنف

شلوار جین:لی

شماره:عدد

شهر تهران:ری

شهر فارس:بوانات

شهر کرمانشاه:هرسین

شوینده:غسال

صمغ مغناطیسی:کهربا

ضعیف و مردنی:مفنگی

طبیعی:نرمال

طعم:مزه

عدد اول:یک

عرصه ها:میادین

علف بیابان خوراندن حیوان:چراندن

عید باستانی:نوروز

فرود آمدن:هبوط

گرداگرد:حومه

گیاه رنگ ابرو:وسمه

لگام و افسار:عنان

ماده منفجره:تی ان تی

مجرای بین کلیه و مثانه:میی

مجموع یک نمایش سینمایی:فیلم

محور سنگ اسیا:آسه

مزه خوشایند:شیرین

مفهوم سخن:فحوی

مورد محبت بودن:محبوبیت

نزدیک:قریب

نقل کردن:گفتن

نوعی درد در اعضای بدن:تیر کشیدن

نوعی گل:لادن

نیم روز:ظهر

هرگز نه عرب:لن

واژگون:وارون

ودیعه:امانتی

کاسه:قدح

کروکودیل:تمساح

کشتی جنگی:ناو

کشور آمریکای شمالی:نیکاراگوئه

کلمه افسوس:آه


آشغال دان:مزبله

آهستگی:کندی

اثر بااک:زن سی ساله

اثر ساموئل بکت:مورفی

اثر سیامک گلشیری:مهمانی تلخ

اثر صادق هدایت:افسانه آفرینش

از انواع نشریات:فصل نامه

از سوره ها:فیل

از عناصر جامد:فسفر

از ماه های میلادی:نوامبر  

اولاد پیامبر:سادات

بچه گوسفند:بره

بدنام:رسوا

بسیار نالنده:انان

بند پای زندانیان:لگ

به من:مرا

بی حرکت:ساکن

پایتخت چک:پراگ

پنبه پاک نکرده:وش

پیشکش ها:هدایا

تالار:سالن

تجمع:میتینگ

ترساندن و گریزاندن:رماندن

جان ها:انفس

جاندار ذره بینی:امیب

جانور افسانه ای ترسناک:نسناس

جایز:روا

چایخانه:کافه تریا

چراغ دوربین عکاسی:فلاش

چهره:روی

چیز:شی

حالت روحی:مود

حرف افسوس:وای

حرف ندا:ای

خاطر:یاد

خاندان:ال

خسارت:زیان

خوب جلوه دادن چیزی:ظاهرسازی

دارایی:مال

داستان جنگی:رزم نامه

درامد حاصل از موقعیت های برتر:رانت

دست کم:لا اقل

دستگاه نساجی:هف

ذات و سرشت:جنم

راه راست یافته:راشد

رشته باریک:نخ

رنجش:آزردگی

رود سیبری:لنا

رودی در استرالیا:دارلینگ

روز گذشته:دی

روزها:ایام

روش ها:سنن

زمین دور از آب:لیا

زمین صاف و هموار:جلگه

زن دوک:دوشس

زیاده روی:اسراف

سگ بیمار:هار

سمبل ممانعت:سد

ت تسلط بر دیگر کشورها:امپریالیسم

شاعر سده سوم و چهارم:شهید بلخی

شایسته:کارآمد

شب ها:لیالی

شرمسار:کنفت

شهر اصفهان:نطنز

شهر خراسان رضوی:تایباد

شهر خراسان رضوی:کاشمر

صداقت:راستی

صورت و چهره:شکل

ضمیر عربی:آنا

طعن و سرزنش:ژخ

ظروف روبین می سازد:رویگر

عدد ماع:سی

علف گربه:سنبل الطیب

عنوان شاهزادگان قاجار:نواب

فدایی:جان سپار

فرومایگی:رذیلت

قوم از قبایل سامی:آرامی

گریز:فرار

گوشت ترکی:آت

گیرا:جذاب

مجموعه کشتی های جنگی:ناوگان

مخالف:ناسازگار

مسئول مراقبت از جنگل ها:جنگل بانی

مسافتی حدود شش کیلومتر:فرسخ

مسافر:سرنشین

مسلسل سنگین:تیربار

نپخته:نارس

نمایشگاه آثار هنری:گالری

نوعی موتور درونسوز:دیزل

هم صحبت:کلیم

همسایه:هم جوار

همسر مرد:زن

وزن کردن:موازنه

وسیله نگه داشتن:گیره

کار ناخن:خاراندن

کشیش:قس

کلاه جواهر نشان:تاج

کوتاهی کننده:قاصر


آتش های شعله زن:لواهب

اتیه:آینده

آهو:جیران

اوازی از گلو:خرخر

اثر امین فقیری:تمام باران های دنیا

اثر لئو تولستوی:ارباب و نوکر

ارفاق:آوانس

از حروف الفبا:عین

از روی قصد و نیت:عمدا

از سیارات:زهره  

از گیاهان دارویی:شاه تره

از مرکبات:دارابی

استان:ایالت

استعداد فهم و دریافت:شم

اشاره به دور :ان

انجام دهنده:فاعل

انجیر قرآنی:تین

با حیا:آزرم گین

باد خنک:ایاز

بزرگ منشی:نب

بلدرچین:کراک

به تاخیر انداختن کاری:لفت دادن

پایتخت تایوان:تایپه

پایتخت زیمباوه:هراره

پایتخت فیلیپین:مانیل

پریشان:گیج

ترشرو:اخمو

تشنه فریب بیابان:سراب

تصدیق آلمانی:یا

تصویر کلی چیزی:شما

تقسیم کننده آب:آبیار

تنبل جالیزی:کدو

جذابیت:گیرایی

جستن گلوله:هک

چاقالو:تپل

حرف ندا:ای

حقیقت هر چیز:ذات

حقیقت و ذات چیزی:ماهیت

خرمافروش:تمار

خشم و غضب:باس

خود این:همین

دارنده:واجد

دام:تله

دانه سحرامیز:لوبیا

دشمنی:نزاع

دشوار نیست:سهل

دعا:نیایش

دهان شیرین کن:شیرینی

رشته:نخ

رموز:رازها

روز عرب:یوم

روش بحث و مناظره:دیالک تیک

زاییده شده:مولود

سنگ عصاری:غن

س و فراغت:آرامش

شالهنگ:گروگان

شامه:بویایی

شاه شاعر:شه

شتر باربر:لوک

شرم و حیا:آزرم

شمای محترمانه:جناب عالی

شهر بوشهر:کنگان

شهر کرمان:ریگان

شهر یزد:تفت

شهری در هند:بمبیی

ضمانت کالا:گارانتی

ظرف گاز:کپسول

عادت به ماده مخدر:اعتیاد

عدد فوتبالی:یازده

عضو هیئت دولت:وزیر

غیر ترک و عرب:تاجیک

فروشگاه لباس:مزون

فشنگ:گلوله

فطری:ذاتی

فوتبالیست ایتالیایی:کاندروا

فیلمی از پیتر جکسون:هابیت

فیلمی با بازی سحر قریشی:دوباره با هم

گواهی می دهم:اشهد

گیاه خوراکی:سبزی

لفظ ورود به جایی:یاالله

مامور رسیدگی:بازرس

مار بزرگ:بوا

ماهی درون تفنگ:تیر

مجاز از آمریکا:ینگی دنیا

محکم:پایا

مسابقه اتومبیل رانی:رالی

موافق:سازگار

مکتب تخیل و احساسات:رمانتیسم

میعاد:وعده گاه

نابرده رنج میسر نمی شود:گنج

نژاد مردم روسیه:روس

نوشتن:نگارش

نیمه بار:تا

هرگز نه عرب:لن

همدم:انیس

کچلی:کلی

کشور آمریکای شمالی:ونزویلا

کشور اروپایی:آندورا


آمریکایی:یانکی

آهن:حدید

اواره:سرگردان

اثر آگاتا کریستی:چهار قدرت بزرگ

اثر احمد محموددهفت کشور

اثر مهدی اخوان ثالث:بهترین امید

ریزی:د

اثر یان فلمینگ:الماس ها ابدی اند

از ایالات آمریکا:کانزاس

از ماه های سریانی:حزیران  

از کنده بلند می شود:دود

ازدواج:نکاح

اسب ترکی:آت

اینک:اکنون

بافنده:جولاه

بت:نگار

بچه ها:اولاد

بحبوبه:گیرودار

بخش بیرونی پوست گیاهان:بشره

برادری:اخوت

بسیار:انبوه

بسیاری:بسی

بوستان:باغ

پارچه ابریشمی:اطلس

پسوند پاسداری:بان

پنداشتن:گمان بردن

پهلوان:یل

پوست کن:سلاخ

پیروان حضرت موسی:یهود

تذکر:یادآوری

تر و تازه:ترد

ترکیب چن کلمه:جمله

جامه تنگ:زره

جدا از هم:سره

جهنم:هاویه

چرخ چاه:دولاب

چشم چرانی:دین

چندین فیلسوف:فلاسفه

چهار:اربعه

حرف دهن کجی:یی

حیله:نارو

خرید:شرا

خمیر ور نیامده:فطیر

در یک لحظه:آنا

دو دریا را به هم پیوند می دهد:تنگه

دوخت جراح:بخیه

دور و بر:گرداگرد

دوره ای:ادواری

دیرینگی:ازلیت

رستوران:غذاخوری

رسیدن به مطلوب:نیل

رقص برزیلی:سامبا

رها و وارسته:آزاد

رود روسیه:دن

روز عرب:یوم

رونق:رواج

ساز تیره:تار

سرخ مایل به بنفش:ارغوانی

سنگ قیمتی:گوهر

سودمند:نافع

شانه و کتف:کت

شاهرگ افریقا:نیل

شلوار جین:لی

شهر آذربایجان شرقی:یناب

شهر کردستان:مریوان

شهوت ران:بل هوس

ظن:گمان

عدد فوتبالی:اا

عدد ماه:سی

علاوه بر این:دیگر

فاجعه از دست دادن کسی:ضایعه

فعال و مفید:کاری

ف ماده:آهن

فن ورز:تکنیسین

قبل از دیجیتال:آنالوگ

گیاهی خوشبو و همیشه سبز:برگبو

لطیف:نرم

لفظ هنگام ورود به جایی:یاالله

ماه دهم سال قمری:شوال

محل عبور:مسیر

مردن:فوت

مرز:حد

میله حرکت دادن اجسام:اهرم

ناپدید:گم

ناخوشی:درد

نام ترکی:اد

نام قدیم کلیبر:بذ

نتیجه:ثمره

نجات دهنده:رهاننده

نخست:اول

نزد عرب:لدی

نظرات:آرا

نمونه:الگو

نهی از رفتن:مرو

نیرو و انرژی:قوه

کشاورز:فلاح

کشور آفریقایی:لیبریا

کلمه افسوس:اوه


آرمان خواه:ایده آلیست

آغاز کردن:انشا

امرزنده:غفور

آمیخته به هم:قره قاطی

آینده:آتیه

ابتدایی:بدوی

از بیماری های واگیردار:وبا

از حروف یونانی:امگا

از ماه های سریانی:آب

استعداد فهم و دریافت:شم  

اسرار:رموز

انجام کار ناروا:ارتکاب

باتجربه:کار آزموده

بانگ:صوت

بخت ازمایی:لاتاری

بخشی از اوستا:یسنا

بدون حرکت:فیکس

بسیار شبیه:عینا

بعضی:برخی

بلندی قد:قامت

به طور رسمی:رسما

بها بازار:بارو

بومی:محلی

بوی خوش:شمیم

بی شرم و حیا:وقیح

پارچه ابریشمی رنگین:دیبا

پارسایان:زهاد

پاکیزه:طیب

پایتخت بوسنی:سارایوو

پایتخت غنا:اکرا

پاییز:خزان

پارکندگی:شت

پرتوشناسی:رادیولوژی

پیامبران:انبیا

پیشوا:امام

ترسیده:هراسان

تهی دستان:فقرا

جلف:قرتی

جنبش در جا:لرزش

جنگی:رزمی

جوجه اردک زشت:قو

جوش خمیر:وز

چرخ ماشین:تایر

چرک:ریم

حرف پیروزی:وی

حفظ کردن از دستبرد دشمن:دفاع

خاموش کردن آتش:نشاندن

خانه ییلاقی:ویلا

دانشمند:فاضل

در دل افکندن:القا

در رحم مادر است:جنین

درودگر:نجار

دست و پنجه نرم کردن:زور آزمایی

دشمن دیرین درخت:تبر

دومین:ثانویه

راندن مزاحم:دک

رستگار:رشید

رطوبت کشیده:نم کرده

زنده کردن:احیا

ساده:سهل

سازگاری:وفاق

سعی و کوشش:جد

سم:شرنگ

سنگینی:وقار

شاهانه:خسروی

شفیره:لارو

شهر کرمان:زرند

شیری:لبنی

شیشه و قرابه:کپ

ضرورت:وم

طبل بزرگ:دهل

طولانی ترین رشته کوه جهان:اند

ظن:گمان

عظیم الجثه:یغر

عید باستانی:نوروز

غذایی از گوشت و بادمجان:مسما

قرض:بدهی

قسمتی از ماه:دهه

قطار زیر زمینی:مترو

قطعی:حتمی

قطعی برای کتاب:رقعی

قعر چیزی:ته

گاو غرب وحشی:بوفالو

گذشتن:عبور

گلی خوشبو:پونه

لبالب:مملو

لفظ ابتدا یا انتهای کلمه:وند

لوله گوارشی:مری

مادر:مام

ماده ای در تولید صابون:پتاس

مرگ:وفات

مسافر:رهگیر

مقتول:کشته

مملکت:کشور

منفذ:روزن

می دهند و رسوا می کنند:لو

نگاشتن:ثبت

نو:ینگی

نوعی تفنگ قدیمی:سرپر

نوعی گهواره:نانو

نوعی کاشی:معرق

همراهی و مشارکت:معیت

همنشین:ندیم

واجب:ضرور

کارگزار:وکیل

کبوتر دشتی:یمام

کشور آمریکای جنوبی:شیلی

کیسه:گونی


آرام گرفتن:س

آرایش:زیب

آسیاب مطبخ:هاون

اثر محمود دولت آبادی:سفر

اجاق برقی:ماکروویو

ادامه:دنباله

از جنس روی:رویین

از چاشنی ها:سس

انزوا:خلوت

اهالی بک مملکت:تبعه  

باقی مانده چیزی:تتمه

بالگرد:هلیکوپتر

بد زبان:هتاک

بردگی:رق

به جا آوردن:ادا

بیرون راندن:در کردن

بیزاری:نفرت

پارچه فرسوده:نخ نما

پایتخت اتیوپی:آدیس آبابا

پایتخت میانمار:رانگون

پخش کننده خبر:جارچی

پس ماندن:تاخر

پسوند طی کننده:نورد

پوست درخت خدنگ:توزه

پول برخی از آن بالا می رود:پارو

پول فی کم بها:پشیز

تاج خروس:کرت

تندخو:خشن

تکرار حرف:چ چ

تیم فوتبال ایتالیایی:آتالانتا

جنبش:نوسان

چشم:دیده

چینش وسایل خانه:دکوراسیون

حرف نداری:بی

حق نشر:کپی رایت

حیله:مکر

خریدن:شرا

خط مقدم جنگ:جبهه

خواب:نوم

خودپسندی:کبر

خون عرب:دم

خیمه بزرگ:هواری

داخل:تو

دوستان:یاران

دیگ دهان گشاد:تیان

دیوار بلند:ترا

رشته کوه اروپا:آلپ

روزی:رزق

روغن کنجد:حل

رویت کردن:دیدن

ریسمان:کمند

زمان بی انتها:ابد

زوبین:مک

زیر پای راننده:پدال

سال گذشته:پارسال

سایبان دستی:چتر

سوسن زرد:وج

شعله آتش:لهب

شغل عضو کابینه:وزارت

شهر فارس:بوانات

شهر کرمان:عنبرآباد

صدای خنده:هرهر

صندلی تشک و پشت دار:مبل

ضربه با نوک پا:تیپا

عرق گل محمدی:گلاب

غار نبوت:حرا

فوتبالیست هلندی:یوی لفلتن

فیلمی با بازی شبنم قلی خانی:بچه تهران

فیلمی با بازی فریبرز عرب نیا:طاووس های بی پر

قطعه احتیاطی:یدک

قوت لایموت:نان

گریختن:در رفتن

گستاخ:زبان دراز

گوشت بی استخوان:راسته

لطیفه:جوک

مالدار:بای

ماهی کنسروی:تن

مخمل علمی:سمپوزیسم

مراد و مقصود:نیت

مردم قوی هیکل:لنبر

مسئول اجرایی کشور:رییس جمهور

مسئول ده:دهدار

مطلع:اگاه

مقابل روز:شب

مقتضی:لازمه

:کلیمی

ناشنوا:کر

نه بی ادبانه:نچ

نوعی کفش قدیمی:گیوه

نویسنده بهشت گمشده:جان میلتون

همراه ملکه:ندیمه

وسیله پخش سم:سم پاش

ویتامین جدولی:کا

کارهای ناشایست:منکرات

کاسه سر:اهیانه

کشور:میهن

کشور آسیایی:تایوان

کشور آفریقایی:نیا

کشور اروپایی:یونان

کلمه افسوس:آه

کم:اندک

کنیز:کلفت


آبی که بیهوده در زمین جاری شود:هرزآب

اثر پرویز قاضی سعید:چهار جانی خطرناک

اثر دافنه دوموریه:سپر بلا

اثر ویکتور هوگو:نودوسه

از اوراق بهادار:چک

از سوره ها:

از سوره ها:ذاریات

از سوره ها:قمر

از گل های زینتی:ارکیده

از مدارات:راس الجدی  

اسب ترکی:آت

اسبی با موهای سرخ و سفید:چال

اقامت کردن:ماندن

باقی جان:نا

بدی:شر

براهین:ادله

بررسی ها و پژوهش ها:مطالعات

بزرگان:اکابر

به عهده گرفتن:زعم

بوکسور:مشت زن

بی تجربه:نا ازموده

پادشاه:کیا

پدر:باب

پراکنده و از هم پاشیده:تارومار

پسوند آلودگی:آگین

پشت کردن:ادبار

پوست پیرا:دباغ

تاری که عنکبوت سازد:کرو

تصدیق ایتالیایی:سی

تمیز کردن با آب:شست و شو

توبه کار:تایب

تیم فوتبال فرانسوی:رن

ثروتمند:مایه دار

جانب:سوی

جانشین:نایب

جعلی و بی پایه و اساس:من در آوردی

جنگجو:رزم آور

چوب خوشبو:ند

چکش بزرگ:پتک

حرکت دادن:جنباندن

خدمت گزار:زیردست

خدمه هواپیما:مهمان دار

خطاب بی ادبانه:هی

داخل:اندر

دارای زن و فرزند:عایله مند

دارایی:مایملک

درخت قالی:دار

درون دهان:نج

ده ریال:تومان

دوری:هجران

رایج شدن:تداول

رنگ خزان:زرد

رها شونده:رستگار

زوبین:مک

سرازیری:شیب

سم میکروب ها:زهرآبه

سوغات:رهاورد

شایسته:بجا

شفیره:لارو

شهری در فرانسه:کن

صفحه اینترنتی:وب

طریقه راهبان:رهبانیت

عاشق:سودا زده

عایق بندی شده:ایزوله

عدد دو رقمی:نود و سه

عدد فوتبالی:اا

عقیم:نازا

فانوس دریایی:فار

فخر کردن:نازیدن

فرو ریخت:اوار شدن

فریب خورده:مغبون

قسمت اصلی خودرو:موتور

گاز حیات:اکسیژن

گریه با سوز و گداز:زار

گیاهی باتلاقی:جگن

لشکریان:جنود

ماه شب چهارده:بدر

مایع حیات اعراب:ما

مجموعا:روی هم

مراحل لازم برای رسیدن به هدف:فرایند

مرکز علمی یا تحقیقاتی:انستیتو

معرفت:آگاهی

موذی:آزارنده

مکان:بنک

نانوا:خباز

نشانه مفعولی:را

نظریه معروف انشتین:نسبیت

نمو دادن:رویاندن

نوعی سنگ قابل تورق:میکا

نوعی لامپ:مهتابی

همراه جمبل:جادو

همسر ادم:حوا

واحد پول اروپا:یورو

واحد طول صفحه نمایش:اینچ

وسیله حرکت موجودات ذره بینی:تاژک

کاغذ رومه:وب

کشور آسیایی:کامبوج

کلمه افسوس:آه

کیسه بزرگ:انبان


آقای اسپانیاییکدن

ابر نزدیک زمین:مه

اثر جیمز جویس:تبعیدی ها

اثر شهریار مندنی پور:آبی ماورا بحار

از ایالات آمریکا:رودایلند

از سلاح های سرد:خنجر

از شنبه و تا جمعه:هفته

از مدارات:راس السرطان

اشک کسی را در آوردن:گریاندن

افزون بر این:بعلاوه  

افزونی:زیادت

انبازه:خازن

انسان:بشر

بخاری برقی:هیتر

بخشیدن:عطا

برگزیده:زبده

بنیادها:مبانی

به پایان رساندن:ختم

به دنیا آوردن:زادن

بیلچه رفتگری:خاک انداز

پارچه مشبک:تور

پاره آتش:شرر

پایان:ختام

پرچم:رایت

پرکردنی ورقه امتحانی:جاخالی

پژمرده:فسرده

پهلوان:گو

تبار:ایل

تراب:خاک

تلخ عرب:مر

جانور خون آشام:زالو

جای بازگشت:ماب

جای تفریح:تفرج گاه

جعبه:باکس

چاک و شکاف:تراک

حرف دهن کجی:یی

خاک صنعتی:رس

خزان:خریف

خیالی:فانتزی

داخلی:تویی

درخت لرزان:بید

درخشیدن:تلالو

درست دانستن سخن:تایید

دروغکی نیست:راست راستکی

دستگاه برقی موتور خودرو:دلکو

دوست و یار:رفیق

رایج شدن:شیوع

رودی در فارس:کر

رونق:رواج

روییدن:نشا

زمین پر از سنگریزه:ریگزار

زین و یراق اسب:ستام

سرزمین:دیار

سرود:نوا

سمبل ممانعت:سد

سه کیلو:من

سیه فام:شبدیز

شرح و توضیح:بیان

شناخت:معرف

شهر اصفهان:نطنز

شهر مازندران:سوادکوه

شهرت:لقب

شوم:بدیمن

صحبت دوستانه:چت

صدای ساعت:تیک تاک

صف:رده

طعنه زن پیاز:سیر

علف خشک:کاه

علیل:چلاق

غده خوراکی لایه لایه:پیاز

فرمان کشتی:سکان

فرومایه:ناکس

فضای خالی از هوا:خلا

فی را با ف دیگر اندودن:آب دادن

گشودن معما:حل

گناه و بزه:زیف

مادربزرگ:بیبیمحل وحی حضرت موسی:وادی ایمن

مخفی کردن عیب با نیرنگ:لاپوشانی

مذکور:نام برده

مهارت زیاد در کاری:ید طولی

مورچه:مور

میوه باب گلو:هلو

ناپسند:بد

ناپیدا:غیب

نافرمانی کردن:طغیان

نقاط ضعف و قوت بر می شمرد:نقاد

نگه داشتن حرمت کسی:رعایت

نماد لاغری:نی

نمد زین:یون

نوعی میمون کوچک:انتر

هنرپیشه:اکتور

هنگام پگاه:بامدادان

ولگرد:بیکاره

کار وکیل:وکالت

کتف و شانه:خا

کشور آسیایی:میانمار

کشور آسیایی:هند

کشور آفریقایی:سودان جنوبی

کنترات چی:پیمانکار


آب سوار:حباب

آرایش سینمایی:گریم

آغاز فصل نوزایی طبیعت:نوبهار

اثر سیامک گلشیری:مهمانی تلخ

اثر ویلکی کالینز:سنگ ماه

از آلات موسیقی:رباب

از جنس مذکر:نرینه

از حروف یونانی:کاپا

از روی خطا:سهوا

از فراوردهای نفتی:قیر  


[ادامه مطلب را در اینجا بخوانید .]

آب جامد:یخ

اواز اسب:شیهه

اثر پیر هرات:نصایح

اثر خیام:نورومه

اثر شهلا پروین روح:تنها که می مانم

اجزای تشکیل دهنده موجود زنده:ارگانیسم

اداره استخدام:کارگزینی

ادیب:سخندان

از حروف الفبا:شین

از مشتقات مرفین:هرویین  

افسرده و رنجور:زار و نزار

باقی جان:نا

بایگانی:آرشیو

برج شیر:اسد

برگشت:تولی

بزرگتر:ارشد

بسیار گردنده:دوار

بنیادها:مبانی

به خاک سپردن:دفن

به خدمت بزرگی رفتن:شرفیابی

پادشاهی:کاویان

پایتخت تایوان:تایپه

روردگارا:یا رب

پزشکان:اطبا

پسوند شباهت:سا

تایپ می کند:ماشین نویس

تخت:سریر

تمام:یکسر

تکان و جنبش:سک

تکه چوب بزرگ:کنده

جنس مذکر:نر

جهانی که در آنیم:دنیا

جوجه تیغی:راورا

چوپان:شبان

حرف انتخاب:یا

حرف دوم یونانی:بتا

حکم فقیه:فتوی

خالص و بی غش:سارا

خوابیده:نایم

خوشحالی:دنه

خوشگوار:نوش

درخشان:تابنده

درست کردن استخوان در رفته:جا انداختن

دودلی:ریب

دکان کوچک:دکه

دیوانگی:جنون

رئیس ایل:خان

راهرو سقف دار قدیمی:هشتی

رخصت:بار

رطوبت:نم

زدن قلب:تپیدن

زهرآگین:سمی

زیان رسانیدن:اخلال

ساز بادی:نای

سازی زهی:هارپ

سرخ:الا

سنگریزه:ریگ

شرم آور:ننگین

شفاخانه:بیمارستان

شلوار کوتاه:

شیشه:آبگینه

صبح زود:پگاه

صفحه ذخیره اطلاعات:دیسکت

ضرورتا:وما

طرف چپ:میسره

عادت:خو

عاشق:خاطرخواه

عدد فوتبالی:اا

عضو خاراندن:ناخن

عمل در خور پاداش نیک:ثواب کاری

فروش کالای بد با نیرنگ:غالب کردن

ف رسانا:مس

فیلمی با بازی امین حیایی:ادم باش

فیلمی با بازی رامبد جوان:مکس

فیلمی با بازی سام درخشانی:مسیر روشن

گریه سوک:زاری

متخصص در ادبیات:ادیب

محل مراقبت از بیماران:مریض خانه

مخفیانه:کی

مرفق:ارنج

مژده:نوید

مستقیم:سر راست

معبر رودخانه:پل

معلق روی آب:شناور

مقابله کردن:برابری

من و تو:ما

منفرد:تک

مهار:زمام

ناخوشی:مرض

نزد عرب:لدی

نمره عالی:بیست

هدف و مقصود:مرام

همدم:یار

همراه کوپال:یال

واحد ذخیره اطلاعات کامپیوتر:بایت

واداشتن به کاری:جبر

وسیله تعیین جهت باد:باد نما

کالبد شکافی:تشریح

کر شدن:صم

کلاه فی:خود

کوزه بزرگ:هب


آب نیمه گرم:ولرم

انگاه و آن لحظه:اندی

ابزار رسم زاویه قائمه:گونیا

اثر شاتوبریان:موهبت آتشین مسیح

اثر هومر:ایلیاد

اختراع ماری:رادیو

اداره نگهداری راه ها:راهداری

از القاب اروپایی:بارون

از سوره ها:روم

از سوره ها:عادیات  

از ماه های میلادی:نوامبر

از مراکز استان ها:کرج

اطلس:کرپ

اعضای کابینه دولت:وزرا

امتحان و تجزیه:آزمایش

بانگ و اواز:ندا

بحر:زو

بخار دهان:ها

بخش مراقبت های ویژه:آی سی یو

بخشاینده:راحم

بدرقه کردن:مشایعت

بدنی آسیب ناپذیر دارد:رویین تن

بدهکار:وام دار

:رت

بی نظم و ترتیب:نابهنجار

پادشاهی:کیی

پایتخت نیجر:نیامی

پایتخت کامرون:یایونده

پرستار کودک:دده

پسوند صفت عالی:ترین

پندار:وهم

پول مشترک اروپا:یورو

پیروان:امت

تازه ترکی:ینی

تلخ عرب:مر

جستن گلوله:هک

جیحون:امودریا

حرف پیروزی:وی

حرف فاصله رسان:تا

خالص:قح

خداوند:رب

خداوند:یزدان

خوشحالی:دنه

دانای بی همتا:مزدا

در بند:زندانی

دقت:باریک بینی

دو یار همقد:اا

دوگانگی:ثنویت

رب النوع مصری:را

ربودن:یدن

رنگ زرد روشن:لیمویی

روانه ساختن:گسیل

زرتشتی:مغ

رود سیبری:لنا

روشن کردن:تبیان

زر پراکندن:زرافشانی

سخن تبریک و تعارف:خوش آمد

برودت:سرما

سرد کردن:تبرید

شادمان:خرم

شامل شدن:عم

شتر ران:حادی

شهر هرمزگان:حاجی آباد

شیرینی پشم مانند:پشمک

طریقه و روش:سیرت

عامه مردم:رعایا

عرصه:میدان

عقل:خرد

غمگین:اسی

ف غنی شدنی:اورانیوم

فیبر سفید عایق کاری:یونولیت

قابلیت بزرگ نمایی دوربین عکاسی:زوم

قدرت و توانایی:نیرو

قورباغه درختی:وک

گاوباز:ماتادور

گدای دوره گرد:هادوری

گذراندن:امرار

گردش در فضای باز:هواخوری

گرفتن:دریافت

گلو و حلقوم:نای

لیز:لغزنده

لیکن:اما

ماده ای در کودهای شیمیایی:اوره

ماهی کنسروی:تن

مایع زندگی جاوید:آب حیات

متذکر:یادآور

مروارید سیاه خزر:خاویار

مرکز علمی یا تحقیقاتی:انستیتو

مملو:لب به لب

موجود چسبنده:کنه

مکافات:جزا

نشان داغ:سمت

نوعی سروچای:قندپهلو

همان اگر است:ار

واحد پول ژاپن:ین

واحد پول عراق:دینار

کامل و بی عیب:تمام

کشور اروپایی:روسیه

کوره خبازی:تنور

کین خواه خداوند:ثارالله


آرامگاه:مقر

آفریدگار:جان آفرین

آیین ها:ادیان

ابزار ورزمان:ماساژور

اثر الکساندر دومای پسر:خانم کاملیا

اثر غلامحسین ساعدی:جای پنجه در هوا

از ایالات آمریکا:رودایلند

از حروف یونانی:کاپا

از مواد مخدر:هرویین

اشک ریختن:گریستن  

اصل چیزی:قوام

امداد:یاری کردن

امیر قبیله بزرگ:بگ

ایالتی در آمریکا:نوادا

بابا:پدر

بالاتر:برتر

بخار دهان:ها

بدی:شر

بم ترین آلت موسیقی:کنترباس

به طور آشکار:علنا

بی اقبال:بدشانس

بی خطر:امن

بی نیاز:صمد

بی همسری:تجرد

پایتخت بنگلادش:داکا

پایین جامه نه:دامن

پرخور:شکمو

پرستار:نرس

پسوند پیدا کننده:یاب

پسوند صفت عالی:ترین

پشت سر:پس

پی چیزی:دنباله

پیر سفید موی:زال

پیشوند زمین شناسی:ژیو

پیمان ناقلا:ناتو

تابعیت:ملیت

تازه:نوین

تخت:سریر

تهیدست:فقیر

تیر بلند مخابرات:دکل

جوینده:پویا

چند شریک:شرکا

چیز:شی

حرف خوردنی:نون

خدای درویش:هو

خرد:ذهن

دست عرب:ید

دستبند:یاره

دشمن سرسخت:لد

دلیر در نبرد:جنگ آور

دورتر:اقصی

راحت و آسوده:آرام

رنگ:لون

رود ایرانی:کارون

رود فرانسه:رن

زمین ترکی:یر

سست و بی دوام:زپرتی

سند سازش:موافقت نامه

سنگ قیمتی:گوهر

شاخه نورسته:شنار

شادمانی:خوشی

شرمسار:سرافکنده

شهر اصفهان:اردستان

شکم بند طبی:گن

صفحه پرتابی:دیسک

ضمیر فرانسوی:وو

طلایی:زرگون

ظرف مایعات:بطری

عدم:نیست

عید میلاد مسیح:نویل

غذاها:اطعمه

غمگین:اندوهناک

فطری:ذاتی

قاصد:پیک

گوناگون:مختلف

لایق:بجا

لوطی:داش مشدی

مجموعه خصوصیات شخص:شخصیت

مرگ:موت

مقابل سیر:گرسنه

مزون بودن سخن:سجع

نشانه ها:آیات

نظاره کردن:دیدن

نظام سرمایه داری:کاپیتالیسم

نگاه شاعرانه:نگه

نمایش تلویزیونی:شو

نوعی پوستین:گرگینه

نیمه بار:تا

نیکو:خوب

هنگام:حین

هوشیار:ذکی

واژگون شده:سرنگون

وجود دارد:هست

ولگردی:هرزگی

کرم شب تاب:شب افروز

کشور آسیایی:تایوان

کشور اروپایی:مجارستان

کلام پرسش:آیا

یگان تاکتیکی نیروی هوایی:اسکادران

یکی یکی:سرانه


آتش قرانی:نار

آلت فی دو شاخه:انبر

آواز خوش:نغمه

اثر روسو:امیل

اثر منصور کوشان:دهان خاموش

ارمغان زمستان:سرما

از ادات پرسش:کدام

از استان ها:یزد

از این جهت:زیرا

از چاشنی ها:رب  

از نشانه های ریاضی:ضربدر

افراد مورد اطمینان:امنا

الیاف شیشه:فایبرگلاس

اهل خانه:عیال

باب:در

بخشنده تر:ارحم

بدین معنی:یعنی

برامدگی:قوط

برق سنج:الکترومتر

بسیار خوب:عالی

به سوی چیزی کج شدن:تمایل

به ویژه:مخصوصا

بهشت جاوید:عدن

بی آن نباید به اب زد:گدار

بیم دادن:وعید

بیمار:مریض

بین:لا

پایتخت پرو:لیما

پرستار:نرس

پرستش:یسنا

پر گوشت:لحیم

پس از آن:انگاه

پسوند صفت عالی:ترین

پیشی گرفتن:سبقت

جانشین:بدیل

چاپلوسی:تملق

چاه کن:مقنی

چیدمان وسایل خانه:دکور

حاکم و قاضی:حاتم

حرف نخست یونانی:آلفا

خاندان:آل

دارنده:ذی

درختی تنومند:گز

دره:وادی

یدن:کش رفتن

دسته ای از محصولات کشاورزی:غلات

دور دهان:نس

دیفتری:زهرباد

رئیس گله گرگ ها:آلفا

رود روسیه:ولگا

روشن دل:کور

ریشخند کردن:طنز

زاده:ولید

زبان پاکستان:اردو

زیرکی:رندی

ستاره دنباله دار:هالی

سخت:مشکل

سخنگو:قایل

سلام:درود

شراب ده:ساقی

شریف:بزرگوار

شفیره:لارو

شهر گلستان:رامیان

شهر کرمان:زرند

شهر یزد:میبد

شهرنشین:مدنی

شهرها:مدن

ضمیر بیگانه:یو

طرف چپ:یسار

ظرف دم کردن چای:قوری

عبور توپ از بین پاها:لایی

عریان:رت

علاوه بر این:دیگر

عید میلاد مسیح:نویل

قیصر روسیه:تزار

گریختن:فر

گناه:ذنب

گیاهی خاردار:یز

لطیف:نرم

مال مردم به تاراج می برد:غارتگر

متدین:مومن

مجله:ژورنال

مدار مجتمع:آی سی

مربوط به فراورده شیری:لبنی

ملایمت:نرمی

منجم:ستاره شناس

موازی سطح زمین:افقی

مو پشت لب:سبیل

میانجی:واسط

ناپایداری:سستی

ناله:شیون

نجات یافتن:رستن

نقاشی روی شیشه:ویترای

نوعی صندلی راحتی:مبل

نیکوکار:صالح

هدر دادن:اتلاف

هدیه نوروزی:عیدی

هرگز:اصلا

هم سخن:کلیم

وسیله نقلیه قدیمی:گاری

وسیله یک طرفه کردن جریان الکتریکی:دیود

وقت تلف کردن:یللی

کارگاه:استودیو

کارکنان:اعضا

کبیر:بزرگ

کلام پرسش:آیا

کلمه شرط:اگر

کمانگیر باستانی:آرش


تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب

محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها

Latasha حضور غياب یادداشت های یک جادوگر ارگانیک ها واژه گستر چت روم افسون چت شاهی چت سی اس چت نازچت درساچت Matthew Pamela